درباره برنامه «احوالپرسی» بگویید. چطور مسعود روشن پژوه که سالها در «مسابقه محله» بازیهای کودکانه را هدایت میکرد، حالا به گفتوگو با سلبریتیها مینشیند؟
«احوالپرسی» یک برنامه ترکیبی است. من سالها به جز مسابقه، برنامههای ترکیبی مثل «بام روشنایی»، «جمعهها با شبکه 2» و... را اجرا کرده ام که مثل «احوالپرسی» محل حضور هنرمندان معروف بود. سابقه اجرا در این زمینه را داشتهام.
برنامههای گفتوگو محور با حضور هنرمندان، در طول این سالها خیلی تکرار شده است. چه می کنید که برنامه تان در دام گفتوگوهای تکراری نیفتد؟
کسانی که پول ندارند و عشقشان همین شبکه های تلویزیونی است، مخاطب ما هستند و برنامهمان را میبینند. آن کسانی که پول دارند و میتوانند هزینه استفاده از پلتفرمها را بپردازند هم یکسری مخاطب دیگر هستند که برنامههایی با خط قرمزها و محدودیتهای کمتری میبینند. ما در تلویزیون نمیتوانیم کار عجیبی بکنیم و برای متمایز بودن، تحول بزرگی را رقم بزنیم.
فقط میتوانیم مهمانهای معروف را دعوت کنیم و گپ بزنیم. من اولین برنامه گفت و گو با سلبریتی ها را در سال 71 یا 72 اجرا کردم. مردم در آن زمان، دسترسی به رزومه و زندگینامه هنرمندان نداشتند، اما الان به واسطه فضای مجازی، مردم خیلی چیزها را درباره هنرمندان میدانند. بنابراین ما نمیتوانیم فیل هوا کنیم که برنامه عجیب و غریبی داشته باشیم ولی تلاش میکنیم از نظرات سلبریتیها در زندگی و حال خوبشان بپرسیم.
چرا نمیتوانیم در تلویزیون، برنامهای متفاوت درست کنیم؟ یعنی به امکانات خاصی نیاز دارید؟
بحث امکانات نیست. بحث مدیوم و ممیزیهای رسانه ملی است که محدودکننده نیست، اما طبیعتا یک سری ملاحظاتی از شرع، عرف، آیین، قوانین و... دارد. بعضی مجریها سوالاتی می کنند که شاید خیلی دردی از مردم دوا نکند. من میگویم اگر میخواهیم با سلبریتی صحبت کنیم، چیزهایی بپرسیم که از زندگی و تجربیات این آدم استفاده کنیم و به دردمان بخورد.
اگر برنامهها را ببینید، چهرهای به تلویزیون میآید و درباره چیزهایی صحبت میکند. همان آدم به شبکه دیگری یا پلتفرم ها میرود و چیزهایی می گوید که یک پرده دیگری از زندگی این آدم است. ما با خودمان میگوییم این هنرمند که این قدر راحت در بیرون از تلویزیون درباره زندگیاش صحبت میکند، پس چرا در برنامه ما چیزی نگفت؟! طبیعتا در آن پلتفرمها و با پولهایی که وی او دی ها میدهند، حضور سلبریتیها خیلی فرق میکند.
یعنی همه چهرهها و با هر درجه ای از شهرت که به برنامهها میآیند، پول میگیرند؟ هزینه حضور آنها در برنامهها چطور مشخص می شود؟ نرخ معینی دارد؟
مگر میشود که سلبریتیها به برنامهای بیایند و پول نگیرند؟ خیلی از همین دوستانی که الان دست تلویزیون به آنها نمیرسد، کسانی هستند که زمانی پشت در تلویزیون جا انداخته بودند تا وارد این فضا شوند. مشکل تلویزیون ما این است که این قدر آدمها در این فضا بزرگ میشوند که دیگر دست خودِ تلویزیون به آن فرد نمیرسد. من نمیدانم این را کجای دلم بگذارم.
در 32 سال کار هنری این را دیدهام که یک بازیگر حاضر بود پول زیادی به نویسنده بدهد تا یک دیالوگ اضافیتر برایش بنویسد. آن سالهایی که با 300 هزار تومان میتوانستید ماشین بخرید، این فرد حاضر بود 20 هزار تومان بدهد که یک دقیقه بیشتر در تلویزیون باشد. این مبلغ معادل ۲۰ میلیون تومان این روزها ارزش داشت، اما اگر الان تلویزیون تماس بگیرد و دعوتش کند، همین آدم ناز میکند و بهانه میآورد تا به برنامه نیاید.
دعوت کردن مهمان چطوری است؟ یعنی وقتی از طرف برنامه با هنرمندان تماس میگیرند، به آن ها میگویند که دستمزد ما اینقدر است تا آنها قبول کنند؟
اصلا حساب و کتاب مشخصی ندارد. شما میتوانید یک بازیگر را با پول مشخصی به برنامه بیاورید و چهار شب بعد او را با 10 برابر همین مبلغ به شبکه دیگری دعوت کنید. یعنی هرقدر که زورشان برسد و تیغشان ببرد، از برنامهها میگیرند.
میتوانید یک مبلغ حدودی بگویید که مردم بدانند سلبریتیها برای حضور در یک برنامه تلویزیونی شبیه «احوالپرسی» چقدر میگیرند؟
این را نمیدانم و نمیتوانم بگویم ولی میدانم که در مقاطع مختلف، بازار حضور هنرمندان داغ است و بعضیها وقتی در یک سریال یا فیلمی کارشان گل میکند و به قولی توی کوچهشان عروسی است، برای مصاحبههایشان هدیه و دستمزد های بالایی میگیرند. البته حقشان هم هست. اگر قرار باشد که مردم را پای تلویزیون بنشانیم، باید کسی را دعوت کنیم که مردم دوستش دارند. این بازیگر هم مخاطب خودش را دارد. سلبریتیها در بعضی شبکهها پول های سرسام آور و در بعضی هم پول کمتری میگیرند. تعریف و رقم درست و مشخصی وجود ندارد.
سوالم را این طور مطرح می کنم؛ یک سلبریتی که به تازگی در فیلم و سریالی بازی کرده و دیده شده برای یک برنامه یک ساعته تلویزیونی از 10-15 میلیون بیشتر میگیرد؟
قیمت را نمیتوانم بگویم ولی مگر 15 میلیون پول زیادی است؟ با توجه به پلتفرم ها و فضای مجازی آنقدر حقالزحمه ها بالاست که دستمزدهای تلویزیون چیزی به حساب نمیآید. وقتی ما میخواهیم یک بازیگر را دعوت کنیم، با خودمان میگوییم اگر این فرد را با 20 میلیون در برنامه بنشانیم مبلغ زیادی است؟ از روابط عمومی و همکارانمان می پرسیم و آنها میگویند که این برنامه در این ساعت حدود 100 هزار بیننده دارد. وقتی تقسیم میکنیم، برای هر بیننده حداکثر هزار تومان خرج شده است. وقتی اینطور هزینه میکنیم و بازخوردش را هم میبینیم، پول زیادی خرج نکردهایم. نمیخواهم بگویم که 15 میلیون، پولی نیست اما این مبلغ برای بعضی هنرمندان واقعا رقمی نیست. وقتی رسانههای عجیب و غریب کنار تلویزیون میآیند و رقابت زیاد است، هزینهها هم بالا میرود و اگر یک سلبریتی، تبلیغی را قبول کند خیلی پول بیشتری درمیآورد.
سالهاست که برنامههای شاد را اجرا میکنید و برنامه «احوالپرسی» هم مخاطب را میخنداند. این به خاطر روحیه شما یا پیشنهاد کارگردان است؟
من در بیشتر کارهایم با بچهها بودم. کار کودک یک حسن بزرگ دارد که کودک درون را با این بچهها مشغول و آدم را از دغدغههای روزگار دور میکند. بعضی وقتها فکر میکنم اگر در مهد کودک کار میکردم، خیلی حالم خوب بود. من بیش از چهار هزار مسابقه و تعداد زیادی برنامه را اجرا کردهام که همگی فضای شاد و مهیجی داشته اند. این به خاطر روحیه و ذات خودم است. سعی میکنم در صحبتهایم هیچ وقت وارد توصیه و شعار نشوم. از این کار بدم میآید که به مخاطبم بگویم من آدم خوبی هستم و تو باید از من یاد بگیری. همیشه احساس میکنم پنجره خانهای باز است و مردم از آن بالا دارند دو نفر را تماشا میکنند که در کوچه با همدیگر صحبت میکنند.
«مسابقه محله» دقیقا همینطور بود. وقتی یک بچه و نوجوان تلویزیون را روشن میکرد، احساس می کرد که دوستان محلهاش را میبیند. بچه ها با دمپایی و بیژامه میآمدند و بازی میکردند. در گفت وگو با سلبریتی ها هم همین روش را پیاده میکنم. دوست ندارم معلم اخلاق باشم. میبینم یک مجری که هنوز امضای طلاقش خشک نشده، جلوی دوربین از گذشت و پایداری در زندگی مشترک صحبت میکند و میگوید باید با همدیگر مهربان باشیم. از این رفتار، حرص میخورم و دوست ندارم این جوری باشم.
چندین نسل با «مسابقه محله» خاطره دارند. چرا این مسابقه تعطیل شد؟
این تقصیر کرونا بود. ما مدام به بچهها میگوییم که بیرون نیایید. بعد نمیتوانیم خودمان برویم بچهها را جمع و بازی کنیم. سعی میکنم از سال جدید، برنامه را شروع کنم. چون الان هوا سرد است و آنفلوآنزا، سرماخوردگی و کرونا زیاد است.
راز ماندگاری «مسابقه محله» چه چیزی بود؟ اصلا چطور شد که به ایده «مسابقه محله» رسیدید؟
ایده اصلی آن را آقای سماوات داد. در یک تست مجری، این تم کاری درآمد که در محلهها با بازیهای آسان و ساده بچهها برنامه بسازیم. از آن جایی که اخلاق من و آقای سماوات به شدت با همین روحیه همخوانی دارد، یک گروه جمع کردیم. ما به شهرستان ها میرفتیم که هرجا با یک لهجه و پوشش و خلقیاتی حضور داشتند. خیلی برای خودم شیرین بود. آیتم هایمان هم سرکاری بود و برنامه مخاطب زیادی داشت.
در این یکی دو سال، خیلی از برنامههای قدیمی متوقف شدند. به نظرتان تلویزیون در مدتی که درگیر قرنطینه کرونا بودیم موفق عمل کرد؟
به نظرم یک تیم تحقیقی و پژوهشی باید این سالها را به عنوان یک تجربه پاندمی وحشتناک در تاریخ ثبت کند. معلوم نیست چند وقت دیگر چه اتفاقی می افتد. این یک زنگ خطر برای جامعه جهانی بود. این بهترین موقعیت بود که تلویزیون مخاطب خودش را بشناسد، چون در این یکی دو سال، مردم بیشتر در خانه بودند و بیشتر تلویزیون می دیدند. وقت مناسبی بود که رسانه ملی سلیقه و ذائقه مردم را بشناسد.
همان طور که در این مدت، وزارت راه باید راه ها و جاده ها را اصلاح میکرد چون راه ها خلوت و مسافرت ممنوع بود، همان طور که زیرساخت های هتل ها و مکان های گردشگری و کارهای فرهنگی باید اصلاح میشد، تلویزیون هم نیاز به یک بازنگری اساسی داشت. اما هیچ کدام مان به این چیزها فکر نکردیم. الان که پاندمی تمام شده، چه تغییری نسبت به قبل از کرونا میبینید؟ مثلا تلویزیون باید امکاناتی به ما میداد که برنامه «مسابقه محله» بعد از کرونا با «مسابقه محله» قبل از کرونا تفاوت داشته باشد، اما این اتفاق نیفتاده است.