به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ روزنامه اعتماد نوشت:«اقتصاد شادی» در سالهای اخیر جایگاه مهمی را در معادلات سیاستگذاری در بیشتر کشورهای جهان پیدا کرده است. طبق رویکرد اقتصادی، شرایط مادی و رشد درآمد به عنوان عامل اصلی در تبیین نشاط شناخته میشود که آثار بادوام و باثباتی بر شادمانی دارد. طبق این نگاه، نشاط اجتماعی را در سطح خرد میتوان با میزان درآمد افراد و در سطح کلان با تولید ناخالص ملی و توسعه اقتصادی تحلیل کرد.
در کنار معیارهایی مانند«تولید ناخالص داخلی سرانه» که معیاری شناخته شده برای مقایسه استاندارد زندگی دربین ملل مختلف با نظارت بر شرایط در کشورها است،امروزه بحث «اقتصاد خوشبختی» و شاخص شادی ناخالص ملی (GNH) موضوع بسیار مهمی تلقی میگردد؛ چراکه شادی و نشاط که با خرسندی و رضایت همراه است، میتواند نقش مهمی در ارتقای جامعه و رشد آن داشته باشد.
اقتصاد شادی چیست؟
بنا به نوشته معاونت اقتصادی اتاق تهران،اقتصاد شادی شامل مطالعات رسمی دانشگاهی در مورد رابطه بین رضایت فردی و مسائل اقتصادی مانند اشتغال و ثروت است. ابزارهای اصلی مورد استفاده در این نوع پژوهشها، پیمایش و بررسی شاخصهایی است که آنچه اقتصادهای مختلف به مردم کشورها ارایه کردهاند را ردیابی میکنند.
کیفیت زندگی معیاری بسیار ذهنی است که به عوامل مختلفی مربوط است. عواملی که در کیفیت زندگی نقش دارند با توجه به ترجیحات شخصی متفاوت است، اما اغلب شامل امنیت مالی و همچنین رضایت شغلی، زندگی خانوادگی، ارتباطات اجتماعی، سلامت و ایمنی است.اقتصاد شادی که شاخه نسبتا جدیدی از تحقیقات است، این موارد را بررسی میکند.
برای اندازهگیری این مطلوبیت،اقتصاددانان مولفههای قابل مشاهده مانند قیمتهای بازار و پول را مورد نظر قرار میدهند تا نشان دهند مردم چقدر از کالاها یا فعالیتهای اقتصادی مختلف مطلوبیت به دست میآورند. ایده اصلی این است که اندازهگیری مقدار پولی که مردم مایل به پرداخت یا پذیرش برای کالاها و خدمات مختلف در یک بازار هستند، میزان مطلوبیتی که انتظار دارند از آن چیزها دریافت کنند را نشان میدهد. این امر همچنین به این معنی است که اقتصاددانان اغلب از شاخصهایی مانند درآمد یا مصرف کل افراد برای نشان دادن مطلوبیت کل آنها استفاده میکنند.
اقتصاد شادی اما تلاشی است برای غلبه بر کاستیهای خاص این رویکرد سنتی با تلاش برای اندازهگیری مطلوبیت یا شادکامی به صورت مستقیمتر. یکی از کاستیهای عمده تئوری مطلوبیت سنتی این است که چون بر قیمتها، مقادیر و درآمدهای مشاهده شده در بازار متکی است، نمیتواند لذت یا رنجی را که مردم از کالاها، خدمات، فعالیتها یا امکاناتی که خارج از بازار اتفاق میافتد دریافت میکنند، توضیح دهد.
این امر به آن معناست که اندازهگیری تأثیر هر چیزی که در بازار قابل معامله نیست یا نمیشود بر خوشبختی انسان، در بهترین حالت دشوار یا غیرممکن خواهد بود. همچنین اقتصاد سنتی فرض میکند که قیمتها و مقادیر مشاهده شده بازار، ارزش کامل آن کالاها و خدماتی را که در بازارها معامله میشوند در بر میگیرد، که ممکن است همیشه اینطور نباشد.
کسانی که اقتصاد شادی را مطالعه میکنند، استدلالشان این است که بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی، فراتر از حوزههای معمولی مطالعات اقتصادی مانند درآمد و ثروت، ضرورت دارد.
شادکامی در جهان
نتایج گزارش شادی جهانی Ipsos نیز نشان میدهد شادی هرسال اندکی در جهان کاهش یافته است. اگرچه شادی بالاتر از زمان اوج همهگیری«کووید» است، اما کمتر از اوایل دهه 2010 هست. بیشترین کاهش در شادی در کشور ترکیه گزارش شده که نرخ مربوط نسبت به سال 2011، درصد کاهش را نشان میدهد؛ درحالی که اسپانیا در این مدت بیشترین افزایش (7درصد) را داشته است.
در سال 2024، هلند کشوری است که بالاترین میزان شادی را دارد و 85 درصد مردم این کشور خود را شاد توصیف کردهاند؛ این درحالی است که در انتهای دیگر مقیاس، مجارستان و کره جنوبی (48 درصد) کمترین خوشحالی را دارند.
شادی در ایران
نمودار پیوست این گزارش دادههای شاخص شادی کشور ایران را در فاصله سالهای 2013 تا 2023 نشان میدهد. ارزش متوسط برای سالهای یاد شده در کشور ایران رقم 4.76 است. کمترین امتیاز مربوط به سال 2020 با رقم 4.27 و بیشترین امتیاز مربوط به سال 2023 با رقم 4.98 است. برای انجام مقایسه میزان شادی ایرانیان به نسبت شادی در سطح جهان، میتوان از شاخص متوسط شادکامی جهانی استفاده کرد. در سال 2023 متوسط شادکامی جهانی (بین 111 کشور) 5.59 بوده است. با این حساب ارقام نشان میدهند میزان شادی یا شادکامی در ایران زیر نرخ متوسط جهانی است و در طول سالهای اندازهگیری شده، نوسان زیادی در آن به چشم نمیآید.
جایگاه ایران در خاورمیانه
حتی در خاورمیانه نیز جایگاه ایران از نظر شاخص شادکامی رقمی پایین و همسطح با کشورهایی چون عراق، فلسطین و بالاتر از پاکستان و ترکیه و البته پایینتر از کشورهای حاشیه خلیج فارس و اوراسیا است. هرچند در این رتبهبندی افغانستان که دومین سال تحت سیطره طالبان را میگذارند، بدترین رتبه را دارد. مردم خاورمیانه با وجود داشتن ذخایر قابل توجه ثروتهای طبیعی و اجتماعی مانند گروههای قومیتی متنوع، چندان شاد و خشنود نیستند و عوامل دیگر اجتماعی مانند تاثیر نهاد سیاست بر جامعه، موجب نقصان شادی در بین مردم این منطقه شده است.