به گزارش خبرداغ به نقل از فرهیختگان: ۹۰ درصد از سهم موفقیتهای استقلال و قهرمانیهای این تیم در ایران و آسیا در زمانی که منصور پورحیدری زمامداری این تیم را برعهده داشت متعلق به وی بود چون هم حکم پدر را برای استقلال داشت و هم حکم بزرگتر و هم حکم تدارکات و درمجموع همهکاره بود. هم کوچک خانواده بود و هم بزرگ خانه. یادم میآید قبل از اعزام به رقابتهای دور پایانی جام باشگاههای آسیا که در بنگلادش برگزار شد، در سالار دره ساری اردویی را برگزار کردیم و اینکه میگفتند رختکن باشگاه پشت صندوق عقب ماشین سرمربی بود، در همین اردو برای ما مصداق داشت و منصورخان پشت صندوق عقب ماشینش توپ و وسایل تیم را جابهجا میکرد و همه زحمات یکتنه بر دوش او بود.
تیمی که میخواست به جام باشگاههای آسیا اعزام شود و برای قهرمانی و اعتبار ایران بجنگد حتی یک پزشک هم نداشت چون پولی در کار نبود و همه اینها از بزرگتری خدابیامرز پورحیدری بود که یک نوع همدلی و اتحاد به تیم بخشید تا استقلال آن دوران بتواند تا این اندازه افتخار کسب کند.
هرکدام از بازیکنان که گرفتاری داشتند جای باشگاه به ایشان مراجعه میکردند و سعی میکرد به هرشکل ممکن مشکلات را برطرف کند. از وقتی که پورحیدری از دنیا رفت، استقلال یتیم شد.
به خوبی به یاد دارم قبل از اعزام به بنگلادش در انتظار به دنیا آمدن فرزندم بودم و قرار شد باشگاه پول قراردادم را که به مبلغ ۱۰۰هزار تومان بود، پرداخت کند تا بتوانم همسرم را از بیمارستان مرخص کرده و فردای آن روز عازم مسابقات شوم. قبل از آن در صحبتی که با مدیرعامل وقت باشگاه داشتم به او گفته بودم اگر این پول را بگیرم خرج میکنم و او هم در پاسخ گفته بود هر زمانی که خواستی ما آن را پرداخت میکنیم و این موضوع دقیقا مصادف شد با زمان به دنیا آمدن فرزندم و یک روز قبل از اعزام به بنگلادش. حالا بگرد و آقایان را پیدا کن! قرارمان این بود که به باشگاه بروم و این پول را بگیرم اما هیچکس در باشگاه نبود و انگار که آن زمان تمام باشگاه همه کرونا گرفته بودند و در باشگاه را بسته بودند. آن زمان منصورخان یک نمایشگاه خودرو در خیابان مطهری فعلی داشت و با مراجعه به او گفتم با این وضعیت نمیتوانم همسرم را رها کنم و با تیم به بنگلادش بیایم. او هماهنگ کرد و پیش یکی از دوستان مشترک رفتم و پول بیمارستان همسرم را از وی گرفتم و قرار شد در بازگشت از بنگلادش پول قراردادم را از باشگاه گرفته و پس بدهم.
مرحوم پورحیدری برای حفظ وحدت و انسجام تیم و اینکه شاکله استقلال از هم نپاشد، چنین کارهایی میکرد. در این۳۰ سال هیچکس را دیگر مثل منصورخان ندیدم و مطمئنم دیگر مثل او هم نخواهد آمد. حالا که رفته قدر او را بیشتر میدانیم. یکبار هم سیدحسین حسینی اعلام کرد که منصورخان به او چک ۵۰ میلیونی داده و درخواست کرده تا دیگر در خوابگاه باشگاه نماند، چون در شأن بازیکنان استقلال نیست در خوابگاه باشد و از وی خواسته بود تا یک خانه رهن کرده و هر موقع پولش را از باشگاه گرفت طلبش را بدهد. الان دیگر چه کسی این کارها را میکند؟ این تفاوت روزهای خوب و بد استقلال است.