خداحافظی صنعتگران و کارگران با توسعه اشتغال و تامین رفاه اجتماعی، دومین تجربه تلخی بود که از یک وزیر اما در دو وزارتخانه چشیدهاند. اشتغالزایی یک برنامه فرادستگاهی است و شریعتمداری در مقام وزارت کار توانایی لازم را برای هماهنگسازی سایر دستگاهای مرتبط توسعهبخش تعاون و توانمندسازی جامعه ندارد که در نتیجه آن کاهش رفاه برای کارگران و کارفرمایان را به ارمغان آورده است. از سوی دیگر در برنامههای شریعتمداری در خصوص شیوه استفاده از ذخایر مجموعههای بیمه تامین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی، عملکرد روشنی دیده نشده است و هر روز بر بحران این بخشهای مهم افزوده میشود. کشور به دلیل شرایط اقتصادی، رکود مزمن، تورم موجود و نوسانات بازار ارز، نیازمند سیاستهای حمایتی بیشتری است و باید به جای شعار در حمایت، طراحی یک نظام جامع حمایتی به عنوان یک برنامه بلندمدت و سند ملی مورد توجه مسوولان مربوطه قرار گرفته و در طول دورههای مختلف اجرا شود که این هدف در هیچ یک از برنامههای شریعتمداری مشهود نیست.هرچند کسب ۱۹۶رای از ۲۹۰ رای نمایندگان مجلس در پنجم آبان سال گذشته میتواند دلیلی بر اعتماد ملت به این وزیر باشد. هرچند گروهی شاید معتقد باشند که رای اعتماد محمد شریعتمداری برای کسب جایگاه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از مجلس «سیاسی» بوده، اما اثبات این ادعا هم به راحتی امکانپذیر نیست. چهار سال معاونت اجرایی رییسجمهوری از او مدیری بیحاشیه در دوره اول ریاستجمهوری حسن روحانی به تصویر کشیده بود. هرچند پیگیری مصوبات استانی و ستاد تنظیم بازار از وظایف معاونت متبوع او بود، اما هر چه بود نزد افکار عمومی محمد شریعتمداری مدیری نزدیک به طیف اصلاحات و البته با پیشینهای مثبت در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی شناخته میشود. هرچند مناصب او تا پیش از دوران اصلاحات هم از او به عنوان مدیری تحمیلی در هشت سال دولت اصلاحات به نمایش گذاشته بود، با این حال تلاش او برای حل مسائل زندانیان سیاسی در سالهای ۸۰ تا ۸۲ سبب شد تا شریعتمداری نزد افکار عمومی آن روزها چهرهای نزدیک به اصلاحات تبدیل شود.
مواضع او در هشت سال ریاستجمهوری محمود احمدینژاد هم مشخص است. پس از حوادث سال ۸۸ هم جایگاه او معلوم است. آنچه میخواهیم اشاره کنیم، طی دوسال گذشته اتفاق افتاده که محمد شریعتمداری را از صدر به ذیل کشانده است. در واقع پاسخ به این سوال که چه اتفاقی افتاده که وزیری نسبتا خوشنام حالا با هشتگ وزیر فاسد در شبکههای اجتماعی معروف شده است؟
از «شهرزاد» تا پرونده واردات خودرو
شهریور ۹۶ زمانی که محمد شریعتمداری از مجلس به عنوان وزیر صنعت، معدن و تجارت رای اعتماد گرفت، دو اتفاق همزمان در حال روی دادن بود؛ پرونده بانک سرمایه و توقف واردات خودرو.
مشخص بود که وزیر تازهنفس ربطی به پرونده فساد بانک سرمایه ندارد، اما به محض آنکه از نام متهمان رونمایی شد، نام هادی رضوی داماد شریعتمداری بیش از پیش مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. هرچند شریعتمداری تلویحا بارها عنوان کرده بود که آنچه درباره داماد او در جریان است، ربطی به او ندارد و رضوی شخصیتی مستقل است، اما حواشی ایجاد شده مبنی بر گرفتن رانت اطلاعات از «پدرزن» سبب شد تا حساسیت افکار عمومی نسبت به وزیر صمت بیشتر شود.
اتفاق بعدی، پرونده واردات خودرو بود. آذرماه ۹۶ یعنی درست سه ماه بعد از آنکه شریعتمداری کرسی وزارت صنعت، معدن و تجارت را در اختیار گرفته و مشغول بررسی گزینههای خود برای انتصاب معاونتها بود، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه در دوره توقف ثبتسفارش خودرو شش هزار و ۴۰۰ دستگاه خودرو وارد شده است.
شریعتمداری در واکنش به این خبر و ورود سازمان بازرسی به این موضوع در مصاحبهای اعلام کرد: «تصمیم توقف واردات خودرو در تیرماه سال ۹۶ و قبل از تشکیل دولت دوازدهم «یعنی زمانی که من مسوولیتی در وزارت صنعت، معدن و تجارت نداشتم» گرفته شده است. این تصمیم را وزیر وقت، برمبنای اختیارات قانونی وزارت صنعت، معدن و تجارت گرفته است و به این ترتیب ثبتسفارش خودرو به عنوان یکی از ابزارهایی که میتوان به وسیله آن واردات را مدیریت کرد و از اختیارات خود میدانسته، را اجرایی کرده است.»
او در گفتوگوهایی بعدی خود با رسانهها تاکید کرده بود که گزارش این تخلف را خودش به سازمان بازرسی ارائه کرده است و همزمان مستندات را به وزارت اطلاعات و قوه قضاییه انتقال داده است. با این حال جنجال به وجود آمده بر سر واردات خودرو در زمانی که واردات متوقف شده بود، با افزایش یکباره نرخ ارز، اتهامات را از وزیر صمت دور نکرد. ارز ۴۲۰۰ هم به این ماجراها اضافه شد و رانتهای اطراف شریعتمداری افزونتر. با این حال او از هر تلاشی برای آنکه اعلام کند در این ماجراها بیتقصیر است فروگذار نکرد.
عمر وزارت او در صنعت، معدن و تجارت به یکسال نکشید؛ یکسالی پرحاشیه که از اصل کار و پیشرفت امور خبری نبود. واقعیت این است که محمد شریعتمداری در یکسالی که وزیر صنعت، معدن و تجارت بود، بیشتر از آنکه سکان وزارتخانه را داشته باشد و کاری پیش ببرد یا درگیر حواشی بود یا تنظیم بازار. در این دوره صنعت و معدن کاملا فراموش شده بود. این حاشیهها حتی سبب شد که او رغبتی هم نه برای اصلاح ساختار وزارتخانه داشته باشد و نه حتی مدیری را جابهجا کند.
البته در خفا تلاش میکرد که طرح تفکیک صنعت و معدن از تجارت را در دولت و مجلس جلو ببرد. شریعتمداری میخواست حسن یونسسینکی دوست نزدیکش که او را به عنوان معاون اقتصادی و رییس ستاد تنظیم بازار منصوب کرده بود، به عنوان وزیر بازرگانی به حسن روحانی معرفی کند که در نهایت با رد لایجه تفکیک وزارتخانهها در مجلس و ابلاغ قانون بازنشستگی، این برنامه شریعتمداری به هدف نرسید.
انتقال تیم انتخابات به یک وزارتخانه
اگر او پرحاشیهترین وزیر دولت دوم حسن روحانی نباشد، حتما یکی از پرحاشیههاست. هنوز هم انتصابات او جنجالبرانگیز است. مهرماه سال گذشته زمانی که نارضایتیها از آشفتگی بازار و به هم ریختگی وضعیت صنایع خودروسازی به اوج رسیده بود، طرح استیضاح او با امضای ۷۰ نماینده روانه هیات رییسه مجس شد. اما ناگهان در آستانه استیضاح اعلام شد که او از سمت وزارت صنعت، معدن و تجارت استعفا داده و طولی نکشید که نام او به عنوان وزیر تعاون، کار و امور اجتماعی در نامهای که حسن روحانی برای ترمیم کابینه دومش به مجلس فرستاد، نمایان شد.
شوک ناشی از این اتفاق، افکار عمومی را تا مدتها تحت تاثیر قرار داد. در کمال ناباوری، او با ۱۹۶ رای از مجلس دوازدهم به عنوان وزیر تعاون، کار و امور اجتماعی در دولت دوازدهم رای اعتماد گرفت. حسن روحانی در جریان رای اعتماد ترمیم کابینه از شریعتمداری به عنوان وزیر فعال و بیتکلف یاد کرد. دفاعی که سبب شد تا او بتواند با اطمینان از بهارستان به خیابان آزادی برود.
اولین روزهای حضور او با انتصابهایی که انجام داد، جنجالبرانگیز بود. از انتصاب مدیر شبکه قرآن به عنوان رییس صندوق بازنشستگی کشوری تا انتصاب جنجالی مدیرعامل جدید تامین اجتماعی. اگرچه شریعتمداری مدعی بود که انتصابهای او با هدف کاهش سن مدیریت در این وزارتخانه انجام شده است، اما کاروانی که او با خود به وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی بود در واقع تیمی بود که با او در ستاد انتخابات دور دوازدهم ریاستجمهوری حسن روحانی فعالیت میکردند.
از دستیار وزیر که سرتیم خبرنگاران در ستاد انتخابات روحانی بود تا گروه مشاورانش که به او میگویند چه کسی همراه است و چه کسی نیست! وزیرجنجالی کابینه دوازدهم البته که به «رفیق بازی» هم بسیار شهره است. گروه مشاورانش در واقع رفقای او از دهههای گذشته هستند که در هر مسوولیتی که داشته، کنارش دیده شدهاند.
با آنکه هنوز هشت ماه از مدت انتصاب او بر وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی نمیگذرد، به جز انتصابهای جنجالی خروجی این وزارتخانه در همه بخشها تقریبا صفر است. حتی تصمیمی که منجر به حرکت امور در این ابروزارتخانه شود یا طرح و مصوبهای که مقدمات تسهیل آن فراهم شده باشد، دیده نمیشود.
در حوزه کارگری، همچنان مسائل کارگری نیشکر هفتتپه و بازداشتیهای آن اتفاق و البته بازداشتیهای روز جهانی کارگر مسالهساز است. شریعتمداری در این بخش عملا نتوانست نقش قاضی خوب را بازی کند و بین کارگران و کارفرمایان نقش موثری ایفا کند.
حوزه تعاون، تقریبا با اطمینان میتوان گفت، در هشت ماه گذشته حوزهای مرده است. تعاونیها معترضند که در حوزه ستادی کاری تسهیل نمیشود. در سایر بخشها، مثل شستا، صندوقها و حوزه هدفمندی یارانهها، وزیر تازه برنامهای که موجب تحرک در این بخشها شود، نداشته است. او برای دفاع از کارنامه خود حتی حاضر به گفتوگو با رسانهها هم نیست. او تبدیل به مدیری شده که در کمتر از دو سال کارنامه موفق گذشته خود را به صفر رسانده است.
منبع: روزنامه جهان صنعت