کد خبر: ۹۹۱۸۸۲
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۲
تعداد بازدید: ۴۵

در بحران‌ها «اثر همبستگی» شکل می‌گیرد/ کسانی با مشکلات شناختی یا تحلیل ضعیف به سخنگویان رسمی تبدیل شده‌اند/ جنگ عوارض روانی‌اش را با تأخیر نشان می‌دهد

یک روانشناس درباره روزهای آتش‌بس بعد از جنگ دوازده روزه به خبرآنلاین گفت: «حاکمیت قطعاً دنبال ایجاد تراژدی‌های جدید نیست و قصدش خدمت به مردم است. اما مسئله این است که گاهی در تصمیم‌گیری‌ها، افراد یا کارشناسانی دخیل می‌شوند که شاید آن‌چنان که باید تجربه یا دانش کافی ندارند. این افراد، گاهی اوقات «دانشمندان خام» خوانده می‌شوند، یعنی کسانی که توان تحلیل پیچیدگی‌های شرایط را ندارند. همین مسئله می‌تواند منجر به تصمیم‌های ناپخته و خطرناک شود که تأثیرات روانی و اجتماعی بسیار مخربی بر جامعه دارد.»

به گزارش خبرداغ به نقل ازخبرآنلاین؛مظاهر گودرزی: بزنگاه‌های تاریخی سرنوشت‌ساز هستند، برای همین نوع مواجه شدن با آن‌ها می‌تواند نتایج متفاوتی رقم بزند، مثلاً همین جنگ دوازده روزه، هم می‌تواند انسجام‌ساز باشد و هم البته انسجام‌سوز، وضعیتی که نیاز به تصمیمات موثر دارد. برخی معتقدند در حین و البته روزهای بعد از جنگ دوازده روزه نشانه‌های پررنگی از انسجام ظهور و بروز کرده است، اما مجید صفاری‌نیا نام این وضعیت را «اثر همبستگی» می‌گذارد، این روانشناس معتقد است «اثر همبستگی» با انسجام تفاوت دارد و برای گذار از مرحله «اثر همبستگی» به «انسجام» باید اقدام‌هایی انجام شود، و به‌نظر می‌رسد مخاطب این اقدام‌ها مجموعه حاکمیت است. رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در این گفت‌وگو نکاتی درباره وضعیت سلامت روان در روزهای بعد از جنگ و ضرورت‌های مواجه شدن با آن ارائه می‌دهد.

شما می‌توانید متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

تصمیمات کلان حاکمیت نتایج تراژیک داشته/ کسانی با مشکلات شناختی یا تحلیل ضعیف به سخنگویان رسمی تبدیل شده‌اند/جنگ عوارض روانی‌اش را با تأخیر نشان می‌دهد مجید صفاری‌نیا، رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران

حالت‌ روانی ناشی از اضطراب جنگ؛ انتظار برای وقوع یک اتفاق ناگوار

*آقای دکتر، خاطرم هست ما قبلاً درباره سلامت روان گفتگویی با شما داشتیم که در آن به عوامل مختلف کاهش سلامت روان در جامعه ایرانی اشاره کردید؛ از جمله تحریم‌ها، مشکلات اقتصادی، مسائل اجتماعی مانند حوادث سال ۱۴۰۱. شما در آن گفتگو به یک عامل دیگر به‌نام «ابهام در جنگ» به عنوان علل کاهش سلامت روان اشاره کردید، حالا که این ابهام کنار رفته و تجربه جنگ ۱۲ روزه را پشت سر گذاشته‌ایم، می‌خواهم تحلیل شما را درباره وضعیت سلامت روان جامعه ایرانی بعد از جنگ بدانم؟

جنگ و بحران‌ها معمولاً عوارض روانی خود را با تأخیر یکی دو ماهه نشان می‌دهند. با وجود این که خرابی‌های جنگ اخیر گسترده نبود اما همین اتفاق باعث ایجاد نگرانی و بهت در جامعه شده است. اضطراب ناشی از جنگ علائم متنوعی دارد، از جمله علائم جسمی مثل دردهای بدنی و فعال شدن سیستم سمپاتیک که موجب بروز واکنش‌های استرسی در بدن می‌شود. همچنین این اضطراب می‌تواند جنبه‌های شناختی را تحت تأثیر قرار دهد؛ مشکلات تمرکز، افزایش حالت گوش به زنگی و حساسیت به محیط اطراف از جمله مواردی هستند که دیده می‌شوند.

از سوی دیگر، اثرات عاطفی ناشی از جنگ نیز بسیار قابل توجه است؛ ممکن است افراد دچار کرختی عاطفی شوند یا در مقابل تحریکات محیطی حساس‌تر و نگران‌تر شوند. به عبارتی، حالت‌های روانی ناشی از اضطراب جنگ می‌تواند افراد را در وضعیتی قرار دهد که دائماً منتظر وقوع اتفاقات ناگوار باشند، یا نسبت به اخبار و رویدادهای محیطی به شدت واکنش نشان دهند. این علائم بیشتر در گروه‌هایی مشاهده شده که در معرض مستقیم جنگ بوده‌اند؛ مثلاً در شهرهای صنعتی یا مناطقی مثل تهران و تبریز که آسیب‌پذیری بیشتری در این دوازده روز داشتند.

از طرفی، عده‌ای دچار اختلال استرس پس از سانحه می‌شوند که می‌تواند پیامدهای بلندمدتی برای سلامت روان جامعه داشته باشد. در این جنگ ناعادلانه، تعدادی از نیروهای نظامی ما شهید شدند، اما در کنار آن، تعداد زیادی از مردم عادی نیز آسیب دیدند و به شهادت رسیدند، این موضوع به معنای آن است که بخش عظیمی از جامعه در ماتم و سوگ عزیزان خود هستند، این افراد به طور قطع نیازمند کمک‌های روانی و امدادی هستند.

تصمیمات کلان حاکمیت نتایج تراژیک داشته/ کسانی با مشکلات شناختی یا تحلیل ضعیف به سخنگویان رسمی تبدیل شده‌اند/جنگ عوارض روانی‌اش را با تأخیر نشان می‌دهد

بسیاری از تصمیم‌های کلان باعث ایجاد هزینه‌های سنگین و تراژدی برای مردم شده است

*می‌خواهم بدانم نقش حاکمیت در این شرایط چگونه می‌تواند باشد، هم برای افرادی که مستقیم با مسئله جنگ درگیر بوده‌اند و هم برای باقی مردم که اخبار و حوادث را دنبال کرده‌اند، حاکمیت چگونه می‌تواند در حفظ سلامت روان، بازگشت امید و جریان یافتن امید به زندگی تأثیرگذار باشد؟

نقش حاکمیت در این شرایط چندبعدی است و می‌توان آن را به دو دسته کلی تقسیم کرد. یک دسته خدماتی است که سازمان‌ها و نهادهای دولتی باید به مردم ارائه دهند. این خدمات باید با رعایت احترام به مردم، تکریم آنها و شنیدن حرفشان همراه باشد. سازمان‌هایی مانند وزارت بهداشت، تأمین اجتماعی، وزارت کار و بهزیستی باید همه توان خود را به کار بگیرند تا حمایت‌های اجتماعی لازم را فراهم کنند.

مردمی که در حاشیه شهرها یا مناطق کم‌برخوردار زندگی می‌کنند، در این شرایط نیازمند حمایت بیشتری هستند. به خصوص با توجه به گرانی‌های بی‌دلیل و مشکلات اقتصادی که همزمان با جنگ به وجود آمده، سازمان‌های دولتی باید کنترل و نظارت جدی بر این مسائل داشته باشند.

اما بخش مهم دیگری از مسئولیت حاکمیت، مربوط به تصمیم‌گیری‌های کلان است. متأسفانه در طول تاریخ ۴۰ ساله اخیر، بسیاری از تصمیم‌های کلان باعث ایجاد هزینه‌های سنگین و تراژدی برای مردم شده است. نمونه‌های زیادی وجود دارد؛ مثل مشکلات مربوط به عرضه بنزین، حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی، یا حوادث سال ۱۴۰۱ که اگر با خرد و مشورت متخصصان تصمیم‌گیری می‌شد می‌توانست مانع از بروز چنین تراژدی‌هایی شود.

بنابراین مهم‌ترین راهکار برای حاکمیت در این شرایط، پرهیز از قطبی‌سازی و تلاش برای ایجاد یک صدای واحد و منسجم در کشور است. این انسجام و هم‌صدایی می‌تواند جلوی بروز تعارض‌ها و تنش‌های بیشتر را بگیرد. وقتی که همه جناح‌ها، گروه‌ها و سازمان‌ها به جای دامن زدن به اختلافات، در مسیر همبستگی حرکت کنند، می‌توان به سلامت روان جامعه و بازگشت امید کمک کرد. در این مسیر لازم است که افرادی که با گفتارهای افراطی و جنگ‌طلبانه فقط بر مشکلات می‌افزایند، از فضای عمومی کنار گذاشته شوند. چه جناح راست باشد، چه چپ، اگر نقش سازنده‌ای ندارند و فقط اوضاع را بدتر می‌کنند باید سکوت کنند.

تحلیل «دانشمندان خام» سبب تصمیم‌گیری‌های خطرناک می‌شود

*از بعد از برقراری آتش‌بس این مسیری که شما ترسیم کردید اتفاق افتاده است؟

حاکمیت قطعاً دنبال ایجاد تراژدی‌های جدید نیست و قصدش خدمت به مردم است. اما مسئله این است که گاهی در تصمیم‌گیری‌ها، افراد یا کارشناسانی دخیل می‌شوند که شاید آن‌چنان که باید تجربه یا دانش کافی ندارند. این افراد، گاهی اوقات «دانشمندان خام» خوانده می‌شوند، یعنی کسانی که توان تحلیل پیچیدگی‌های شرایط را ندارند. همین مسئله می‌تواند منجر به تصمیم‌های ناپخته و خطرناک شود که تأثیرات روانی و اجتماعی بسیار مخربی بر جامعه دارد.

مردم نمی‌خواهند جنگ، خشونت و تنش ببینند بلکه خواهان زندگی در آرامش و امنیت هستند.

از سوی دیگر، برخی دچار مشکلات شناختی یا تحلیل ضعیف مسائل هستند، وقتی چنین افرادی به سخنگویان رسمی تبدیل می‌شوند یا در رسانه‌ها فرصت بیان حرف‌های جنگ‌طلبانه می‌یابند، می‌توانند موجبات تشدید تنش‌ها و ایجاد بحران‌های جدید را فراهم کنند، اتفاقا این‌ها حرف‌هایی می‌زنند که خواسته دشمن است. بنابراین، ضروری است که حاکمیت یک سیاست انسجام‌ساز را دنبال کند.

صدای واحد کشور باید منعکس‌کننده خواست و نیاز واقعی مردم باشد؛ مردم نمی‌خواهند جنگ، خشونت و تنش ببینند بلکه خواهان زندگی در آرامش و امنیت هستند. شنیدن صدای مردم، تعامل مستمر با جامعه و پرهیز از تشنج و تعارض، اصلی‌ترین اصولی است که حاکمیت باید رعایت کند.

در بحران‌هایی مانند جنگ «اثر همبستگی» شکل می‌گیرد

*در صحبت‌های‌تان درباره همبستگی گفتید، آیا جامعه امروز ما بعد از جنگ در وضعیت همبستگی قرار دارد؟

یکی از پدیده‌هایی که در بحران‌ها مثل جنگ شکل می‌گیرد، «اثر همبستگی» است که در روانشناسی اجتماعی شناخته شده است. این اثر باعث می‌شود مردم به یکدیگر نزدیک‌تر شوند، هم‌دل‌تر و همراه‌تر عمل کنند. وظیفه حاکمیت این است که این اثر را تقویت کند، آن را تکریم کند و با اقدامات مؤثر، آن را به انسجام اجتماعی تبدیل کند.

*اگر حاکمیت نتواند در یک تغییر وضعیت «اثرهمبستگی» را به انسجام اجتماعی تبدیل کند چه وضعیتی قابل پیش‌بینی است؟

اگر حاکمیت نتواند این همبستگی را حفظ کند یا به اصطلاح، در واکنش‌های روانی مردم به بحران به درستی عمل نکند، ممکن است همبستگی به تفرقه و نارضایتی بدل شود. این مسئله به ویژه در شرایط پیچیده و تهدیدآمیز کنونی بسیار حساس است؛ زیرا نمی‌توان پیش‌بینی کرد در حمله‌های احتمالی آینده چه واکنشی از جامعه خواهد دید.

آمریکا و اسرائیل، از تفرقه و اختلافات داخلی در کشور ما استقبال می‌کنند و سعی دارند با دامن زدن به این اختلافات، جامعه ما را آسیب‌پذیر کنند. آنها به دنبال ایجاد هرج و مرج و تضعیف روحیه مردم هستند. در مقابل، حاکمیت باید با مدیریت هوشمندانه، انسجام و همدلی ملی را حفظ و تقویت کند تا از هرگونه بحران روانی و اجتماعی پیشگیری شود.

تصمیمات کلان حاکمیت نتایج تراژیک داشته/ کسانی با مشکلات شناختی یا تحلیل ضعیف به سخنگویان رسمی تبدیل شده‌اند/جنگ عوارض روانی‌اش را با تأخیر نشان می‌دهد

مردم توقع دارند که حاکمیت به خواست‌ها و مطالباتشان توجه کند

*آقای دکتر احساس می‌کنم مردم تشنه یک واکنش از طرف حاکمیت هستند، یک واکنش قوی، مثلاً یک انفجار امید یا یک اتفاق بزرگ که روحیه را تغییر دهد، اما چنین واکنش سریعی هنوز رخ نداده است. نظر شما درباره ماهیت این واکنش چیست؟ چرا این واکنش فوری اتفاق نیفتاده و باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

درست است، این واکنش سریع و انفجاری که مردم انتظار دارند هنوز شکل نگرفته است. مردم اکنون مطالبات مشخصی دارند که باید به آنها پاسخ داده شود، مردم توقع دارند که حاکمیت به خواست‌ها و مطالباتشان توجه کند و بیش از همه ادراک برابری در جامعه را تقویت کند. مردم می‌خواهند احساس کنند که همه شهروندان، فارغ از موقعیت‌های مختلف از خدمات برابر برخوردار هستند.

مثلا یکی از کارهای سریع که حاکمیت می‌تواند انجام دهد آزادی کسانی است که در زندان هستند، کسانی‌که اتفاقاً همین روزها را پیش‌بینی کرده بودند، حالا شاید فرصت مناسبی برای این قبیل گشایش‌ها باشد.

حاکمیت به‌خوبی می‌داند وطن مخرج مشترک میان ایرانیان است

*این «اثر همبستگی» که اشاره کردید حول محور ایده وطن شکل گرفت، پاسخ مناسب حاکمیت به این ایده چه می‌تواند باشد؟

این مسئله به نوعی به همبستگی ملی و حس «ایرانیت» ما بازمی‌گردد. نکته مثبت این است که حاکمیت هم به این موضوع توجه کرده و به خوبی می‌داند وطن مخرج مشترک میان ایرانیان است و چقدر اهمیت دارد.

وطن برای ما ایرانی‌ها چیزی فراتر از یک سرزمین جغرافیایی است؛ این مفهوم عمیقاً در ناخودآگاه جمعی ما ریشه دارد. وطن مملو از اسطوره‌ها، داستان‌ها و اشعاری است که نسل به نسل نقل شده‌اند؛ شاهنامه، حافظ، سعدی، و حتی شخصیت‌های تاریخی مثل کوروش و داریوش همه بخشی از این هویت جمعی هستند. این اسطوره‌ها و شعرها، که بسیاری از آنها با مفاهیم مذهبی و ملی نیز پیوند خورده‌اند، مانند امام حسین که به نوعی اسطوره دینی ماست، به شکل ناخودآگاه حس تعلق و همبستگی جمعی را در ما تقویت می‌کنند.

این حس مشترک وقتی در معرض تهدید قرار می‌گیرد، مثل تهدید تجزیه یا تضعیف، به شدت فعال می‌شود و مردم را بیش از پیش به هم نزدیک می‌کند. این یک بزنگاه تاریخی است، باید از مرحله اثر همبستگی که معمولاً در بحران‌ها شکل می‌گیرد، به مرحله انسجام اجتماعی که پایدارتراست ب‌رسیم. این گذار بسیار مهم است و نیاز دارد که مکرراً تأکید و یادآوری شود تا بتواند در شرایط پیچیده و بحرانی کمک‌کننده باشد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.