به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ ، عصرایران در گزارشی با اشاره به حضور مسعود پزشکیان در صحن علنی مجلس نوشت؛
۷۳ سال بعد از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۰ در بهارستان در حمایت از رییس دولت برآمده از مجلس شورای ملی و صبح روز شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ مسعود پزشکیان که آمادۀ تشکیل دولت در مقام نهمین رییس جمهوری ایران است ناگهان به بهارستان رفت تا برای آخرین بار به عنوان نمایندهٔ تبریز روی کرسی شماره ۱۲۰ مجلس شورای اسلامی بنشیند. (قید ناگهان از این رو که متنی که محمد باقر قالیباف رییس مجلس از رو میخواند نشان میداد از ورود پزشکیان خبر نداشتهاند و اگر نه همه که برخی غافلگیر شده اند.)
این آخرین حضور مسعود پزشکیان نماینده دوره های هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم به عنوان نماینده در مجلس بود و به همین اعتبار و نه به عنوان رییس جمهوری منتخب و همراه نمایندگان به دیدار رهبری هم رفت و به خاطر همین در حسینیه امام خمینی نه کنار رهبری که بین رییس و نایب رییس مجلس نشست که یکی ( باقر قالیباف) رقیب او در مرحله اول انتخابات اخیر و حامی ( با اکراه و نه از سر شوق) رقیب او ( سعید جلیلی) در مرحله دوم بود و دیگری: نایب رییس مجلس (نیکزاد ثمرین) هم رییس ستاد انتخاباتی رقیب او.
با این حال روابط شخصی دکتر پزشکیان با هر دو خوب و شاید خیلی خوب است و برای اخذ رأی اعتماد وزیران روی هر دو حساب کرده است.
۱۶ سال قبل و در خرداد ۱۳۸۷ مسعود پزشکیان که یک دوره چهار ساله وزیر بهداشت دولت اصلاحات بود در دوران رییس جمهوری که هیچ شباهتی به رییس و برکشاننده و حامی او نداشت به عنوان نماینده وارد مجلس هشتم شد که اگرچه فضای آن با مجلس ششم کاملا تفاوت داشت ولی مانند مجلس هفتم ( تحت ریاست حداد عادل) هم نبود هر چند مثل مجلس هفتم با نظارت شدید استصوابی شکل گرفته بود ولی با احمدینژاد زاویه داشت و علی لاریجانی بر ریاست آن نشست. ( به بیان دیگر حساب کنید چند نفر مثل پزشکیان قابلیت داشتند و با حذف شورای نگهبان از گردونه بیرون افتادند و کم مانده بود با خود او هم چنین کنند).
۴ دوره پیاپی نماینده بود و با احتساب دوره کنونی وارد پنجمین دوره هم شد ولی به جز مجلس دهم در سه دوره دیگر یار چندانی نداشت مگر گاهی علی مطهری و چند نفر دیگر و در انتخابات اخیر مجلس هم ابتدا صلاحیت پزشکیان برای نمایندگی تایید نشد و گویا با دخالت در عالیترین سطح تایید شد و حالا چند مکث بر این عکس:
۱. از ۹ رییس جمهور ایران تنها سه نفر در حالی که نماینده بودند رییس جمهور شدند: آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۰، هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ و مسعود پزشکیان در سال ۱۴۰۳ و هر سه در فضای یک فقدان مهم. اولی بعد از ترور رجایی و دومی بعد از درگذشت رهبر فقید انقلاب و سومی پس از سانحه سقوط بالگرد و جان باختن آقای رئیسی.
سه رییس جمهور اگرچه سابقه نمایندگی و گاه چند دوره هم داشتند اما بلافاصله رییس جمهور نشدند:
اولی: مرحوم رجایی که نماینده تهران بود و وزیر و بعد نخستوزیر و سپس رییس جمهور شد.
دومی: آقای خاتمی که نمایندۀ اردکان بود و وزیر شد و ۱۰ سال وزیر ارشاد بود و ۵ سال هم کنار و بعد رییس جمهور شد.
سومی هم حسن روحانی که ۵ دوره نماینده سمنان و تهران و گاه مانند دکتر پزشکیان نایب رییس بود ولی چند دوره بعد نبود و دیگر نماینده مجلس نبود وقتی رییس جمهور شد. (سال ۹۲)
سه نفر هم بی هیچ سابقۀ نمایندگی مجلس رییس جمهور شدند. دربارۀ اولین رییس جمهور (ابوالحسن بنیصدر) البته باید توضیح داد هنوز مجلس تشکیل نشده بود اما او سابقۀ نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی با رأی بالا آن هم در کنار بزرگانی چون طالقانی و منتظری و بهشتی را داشت.
دومی محمود احمدینژاد بود که کاندیدا شده بود اما رای نیاورده بود. در مجلس ششم رأی او از نفر شصتم هم کمتر بود.
سومی مرحوم ابراهیم رییسی که تمام عمر سیاسی خود در جمهوری اسلامی و قبل سه سال ریاست جمهوری را جز دوره کوتاه آستان قدس در قوه قضاییه بود از دادستان تا معاون و رییس و طبعا هیچ گاه در مجلس نه و به خاطر همین نوع نگاه او با دیگران تفاوت داشت چندان که میپنداشت با "باید و نباید" به پایین دست و اطاعت مطلق از ادبیات رسمی و یک دست شدن کار سامان میگیرد و دیدیم که نگرفت و سه سال خالصسازی با درگذشت او چنان فروپاشید که یاران همچنان در شوکاند.
۲. شماره صندلی پزشکیان در مجلس ۱۲۰ بود در حالی که برای فردی انیس با نهجالبلاغه شاید شماره ۱۱۰ (به حروف ابجد: علی) مناسبتر میبود. جایی به طعنه نوشته بودند: "آن قدر که پزشکیان در این ۴۵ سال نهجالبلاغه خوانده شاید خود مرحوم سید رضی نخوانده باشد!"
تسلط او بر نهجالبلاغه چنان بود که مایۀ رشک برخی از مدعیان انحصاری دین و مذهب هم شد! هر چند سبب شده در عرصههای دیگری که نتواند از این گنجینه بهره ببرد ادبیات او لنگ بزند.
۳. بر سر این که رییس جمهور منتخب همچنان نماینده هست یا نه اختلاف نظر وجود دارد اما پزشکیان نشان داد قایل به این قرائت است که رسمیت او بعد از امضای حکم (مشهور به تنفیذ) و سوگند در مجلس (تحلیف) و از ۹ مرداد خواهد بود.
۴. روبوسی مالک شریعتی نمایندۀ مجلس و متمایل به جبهه پایداری با رییس جمهور منتخب خیلیها را به یاد دو توییت او در جریان انتخابات انداخت:
"- من اگر جای خاتمی و روحانی بودم همین امشب بیانیۀ برائت از پزشکیان را صادر می کردم.
-احسنت به جلیلی. مقتدر و محکم. و اما پزشکیان. عصبی و بیادب. آقای خسروی مراقب میکروفونها باش."
یکی هم در واکنش نوشته: "از ویژگیهای اصولگرایی رادیکال با اصل اصیل تقدیس قدرت، "رو"ی آنهاست؛ رو!"
۵. حضور پزشکیان در مجلس فضای مجلس را به سود او مساعد کرده است خاصه با سخنان صریح ساعتی بعد رهبری. نمایندگان قدیمیتر میدانند که دکتر پزشکیان طی ۱۶ سال در زمرۀ پاکدستها و مردمیترینها بوده و منتقدان هر چه گشتند یک نقطۀ سیاه نیافتند آن هم در مجالسی که گاه بر سر خودرو شاسیبلند رسوایی درگرفت ولی افشاکننده را رد صلاحیت کردند! تازهوارد ها هم میدانند حضور آنها حاصل مشارکت حداقلی در فضای غیر رقابتی و بسیار سرد سیاسی بوده است و اگر بخواهند سر به سر رییس جمهور ۱۷ میلیونی و پیروزِ رقابت واقعی با کاندیداهای برخوردار از انواع امکانات و رانت و با وعدۀ زمین و طلا و وام بگذارند شاید عدد رقتبار رأی آنها را که گاه در حد چند هزار است به رخشان بکشند و در حوزه انتخابیه هم مورد انتقاد مردمی قرار میگیرند که حوصله نگاههای خشک آنها را ندارند و به بهبود اوضاع دل بستهاند.
برای آنها که به دنبال مطامع دنیوی و منافع سیاسی نیستند مسعود پزشکیان می تواند بهترین الگوی فعالیت اجتماعی و سیاسی و در عین حال طی مسیر پیشرفت با پاکدستی باشد. بنا بر این بهتر است نمایندگانی که قاعدتاً و قطعا اکثریت آنها به او رأی ندادهاند به جای پنجه کشیدن به روی رییس جمهوری که ۱۶ سال در همان مجلس بوده به یاد رییس جمهوری بیفتند که "معجزۀ هزاره سوم" میپنداشتندش و با سیدیهای خالی قانون بودجه آنها را تحقیر میکرد و دست میانداخت.