کد خبر: ۹۷۱۶۲۳
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۰
تعداد بازدید: ۱۱۶
هنوز از دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی فارغ نشده بودیم و همه منتظر بودند تلاش‌های چندماهه ملت برای برگزاری یک انتخابات به ثمر برسد و در خرداد از مجلس جدید رونمایی شود، ناخواسته وارد انتخابات دیگری شده‌ایم که هیچ‌کس پیش‌بینی آن را نمی‌کرد.

عملیات وعده صادق را فقط در عرصه رسانه خرج کردیم و برایمان منفعت اقتصادی نداشتبه گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ در این بین، وضعیت بین‌المللی نیز در آشوبی پیچیده قرار گرفته است. درواقع مسئله اصلی آمریکا در این لحظه چین است و بقیه موضوعات، فرع این امر تعریف می‌شوند. جنگ اوکراین نیز درحالی وارد سال سوم شده که بخشی از تمرکز و توان غرب را به خود معطوف ساخته و عملا به چین کمک کرده تا فضای عمل و تعامل برای خود مهیا سازد. جنگ غزه هم این امکان را بیشتر مهیا کرده است.

 

روزنامه خراسان نوشت:از همین نظر، به احتمال زیاد باید منتظر کاهش تنش در اوکراین بود تا آمریکا بتواند تمرکز خود بر چین را افزایش دهد.

وضعیت میدان در تابستان امسال مشخص کننده میزان پیشروی و پسروی دو طرف روی زمین و سپس آماده شدن برای پایان آن خواهد بود. اجازه اخیر آمریکا برای حمله به خاک روسیه با استفاده از ادوات آمریکایی هم در همین راستا معنا دارد.

دقت کنید که چین و روسیه در این زمینه، یک تناقض آشکار منافع دارند. درحالی که پایان جنگ خواسته روسیه است، چین علاقه به تداوم این جنگ دارد. در غرب آسیا نیز وضعیت تنش باید کنترل شود تا هم بایدن بتواند در انتخابات امسال با دست پر کمپین برگزار کند و هم تمرکز بر چین حاصل شود. البته این جا هم سدی به نام نتانیاهو وجود دارد که قصدی برای اتمام جنگ ندارد چراکه می‌داند اتمام جنگ به معنای اتمام دولتش خواهد بود.

کنترل ایران و جبهه مقاومت هم بخشی از همین کاهش تنش مورد خواست آمریکا خواهد بود. اگر جنگ تمام بشود، وضعیت ایران و جبهه مقاومت به عنوان طرف پیروز، بهبود خواهد یافت و وزن سیاسی بهتری را به دست خواهد آورد. این عناصر به معنای ظرفیت‌ها و خطرهایی برای ایران در آینده است.

پایان جنگ در اوکراین و غزه به معنای تمرکز آمریکا بر پرونده چین خواهد بود. تجربه یک دهه گذشته نشان می‌دهد که مسئله ایران برای آمریکا، بخشی از همین پرونده است. یعنی آمریکایی‌ها برای تضعیف چین، تضعیف ایران را در دستور کار قرار خواهند داد. ابزارهای اصلی فشار هم، کاهش فروش نفت و افزایش فشار در موضوع ارز خواهد بود.

باید دقت داشت که بی نیازی به نفت ایران در بازار نفت (به علت بازگشت روسیه) عملا دست آمریکا را برای این فشار باز خواهد کرد.

در موضوع ارز نیز فشار درهمی اصلی‌ترین ابزار خواهد بود. درهمی که متاسفانه با برخی راهبردهای اشتباه، عملا نقش بیشتری در تبادلات بازار ایران به دست آورده و ضرب دست قوی‌تری دارد. اصل افزایش فشار به ایران پس از کاهش تنش در اوکراین و غزه، قطعی است. تفاوت بایدن با ترامپ در شکل و میزان فشار خواهد بود.

مشکل این جاست که آمادگی لازم برای این فشار در کشور وجود ندارد. فروش نفت عموما متمرکز نیست و مشتریان به صورت تک بار خریدهای خود را انجام می‌دهند و ابزاری برای فشار به امارات برای کنترل رفتارش وجود ندارد. عملیات وعده صادق که باید تبدیل به قراردادهای اقتصادی می‌شد، صرفا در عرصه رسانه خرج شد. لذا باید برای این مولفه‌ها فکری کرد و برای هر کدام برنامه پیچیده و چندجانبه داشت. به ویژه آن که وزن سیاسی و نظامی ایران پس از طوفان الاقصی افزایش یافته است.

 

 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: