به گزارش خبرداغ به نقل از گجت نیوز ، از بین ابزارهای متنوعی که در سراسر جهان برای جاسوسی به کار گرفته شدهاند، در اینجا نگاهی به ۸ مورد از جذابترین ابزار جاسوسی جنگ سرد میاندازیم.
پساز پایان جنگ جهانی دوم، جنگی جدیدی بین دو کشور آمریکا و شوروی، مرسوم به «جنگ سرد» جریان یافت. در این جنگ آرام در حالی که هیچ نیروی نظامیای از این دو کشور باهم نمیجنگیدند، رقابتهای سیاسی جهان را در معرض خطری جدید قرار داد و دوران ابزارهای جاسوسی را آغاز کرد.
برخلاف امروز، در چند دههی گذشته جاسوسی جذابیت خاصی داشت و در دوران جنگ سرد جاسوسها با استفاده از ابزاری شگفتانگیز به جمعآوری اطلاعات میپرداختند. جذابیت جاسوسی برخی از مردم را از دوران کودکی مجذوب خود کرده و جاسوسی در کنار مشاغل رویایی مانند فضانورد و راننده ماشین مسابقه رتبهبندی میشود.
در دنیای مدرن، جاسوسی عمدتاً حول محور امنیت سایبری و جمعآوری دادههای آنلاین میچرخد و جاسوس سنتی دوران جنگ سرد که به صورت عملیات مخفیانه و با استفاده از گجتهای جاسوسی متنوع انجام میشد، اکنون به خاطره تبدیل شده است.
دوران جنگ سرد بر اهمیت اطلاعات تاکید داشت و مستقر شدن جاسوسان حرفهای در پشت خطوط دشمن برای جمعآوری اطلاعات ضروری بود. در آن دورهی شگفتانگیز همسایه شما بهطرز کاملاً غیرقابل تصوری میتوانست یک جاسوس باشد.
در میان عوامل مخفی، جاسوسهایی که از طرف ایالات متحده آمریکا و جماهیر شوروی مأمور شده بودند شبکهای بسیار گسترده داشتند که با مجموعهای قابلتوجه از ابزارها و دستگاههای نوآورانه عملیات خود را اجرایی میکردند.
این گجتها نمونههایی از فناوری مبتکرانهای هستند که از آن زمان به مصنوعات تاریخی نمادین تبدیل شدهاند. ما در این مقاله از میان این گجتها به بررسی ۸ مورد از جذابترین ابزار جاسوسی جنگ سرد که تأثیر قابلتوجهی بر عملیاتها گذاشتند میپردازیم.
این اسلحه که زمانی برای ترور یک مخالف بلغاری استفاده میشد، در نهایت تبدیل به گجتی جذاب در مجموعه ابزار جاسوسی جنگ سرد شد. چتر بلغاری چتری با مکانیزم پنوماتیک پنهان است که یک گلوله سمی کوچک حاوی ریسین را وارد بدن قربانی میکند.
در سال ۱۹۷۸، گئورگی مارکوف در حال رفتن به دفتر کار خود در بیبیسی بود که احساس کرد گزش شدیدی در ران خود احساس میکند. پشت سرش مردی چتر بهدست را دید که با لهجهای متفاوت صحبت میکرد. مرد عذرخواهی کرد و با عجله وارد تاکسی شد و از مارکوف دور شد. او چهار روز بعد بر اثر مسمومیت با ریسین جان خود را از دست داد.
یک پزشک گلولهای کوچک به قطر کمتر از ۲ میلیمتر را در پای او پیدا کرد. مارکوف، رماننویس مخالف که از بلغارستان فرار کرده بود، به وسیله این سلاح چتریشکل ترور شد. براساس جزئیاتی که او قبل از مرگ ذکر کرد، بازرسان نظریهای درباره چگونگی شلیک گلوله به او ارائه کردند. آنها فکر میکردند که آن چتر یک چتر معمولی نبود، بلکه چتری بود که به تفنگ تبدیل شد.
با اینکه این چتر تنها سلاح مبدل طراحی شده در زمان جنگ سرد نبود، اما هیچ نوع دیگری از سلاحهای مبدل نتوانستند به اندازه تفنگ بلغاری نظر جاسوسان، نویسندگان و نظریهپردازان را به خود جلب کنند. به عنوان یک اسلحه، این تفنگ چتری هم کمی مضحک و هم هوشمندانه است و از زمان استفاده از آن در ترور مارکوف، جای خود را در تالار مشاهیر سلاحهای جاسوسی باز کرده است.
تفنگ چتری برای نخستین بار در سال ۱۸۲۳ ثبت اختراع شد، با ظاهری شبیه چترهایی که بیشتر مانند عصای پیادهروی به نظر میرسیدند و یک سلاح جنتلمن محسوب میشدند. اولین نمونه موجود از یک تفنگ چتری در مجموعه یک کلکسیونر در جورجیا به نام دیوید فینک است که به سال ۱۸۶۰ برمیگردد. فینک نوع دیگری از تفنگ چتری را نیز در مجموعه خود دارد که به سال ۱۸۹۲ مربوط میشود.
چنین چتری قرار بود در ترور پالو جردن و رونی کسریلز توسط جوخه مرگ دفتر همکاری مدنی آفریقای جنوبی استفاده شود. همچنین ظاهراً در سوء قصد نافرجام علیه ولادیمیر کوستوف، روزنامهنگار مخالف بلغاری در متروی پاریس استفاده شد.
در طول جنگ سرد، اکثر مواقع جاسوسان با موهای مصنوعی و ریشهای ساختگی به تغییر چهره میپرداختند. اما با پیشرفت جنگ، ماموران مخفی بهطور فزایندهای به راهحلهای تغییر چهره سریع نیاز پیدا کردند. در چنین شرایطی بهترین گزینه استفاده از نقابهای مخصوص بود. در آن زمان بهترین ماسکهای مصنوعی توسط هالیوود تولید میشد.
سازمان سیا برای پاسخگویی به نیاز جاسوسان خود یک متخصص را با عنوان رئیس مبدل استخدام کرد، سمتی که به جونا مندز داده شد. مندز با تیم جلوههای ویژه «سیاره میمونها» با هدف طراحی پوششهای مبدل پیشرفته برای تجهیزات جاسوسی همکاری کرد تا ماسکی سریع برای تغییر چهره توسعه دهد. علاوه بر نقابها، برای تغییر چهرهی مامورین سیا، از آرایش پلاستیکی صورت که شکل پیشانی و بینی را تغییر میداد نیز استفاده میشد.
مفهوم پشت ماسک ۵ ثانیهای ایجاد یک چهره جدید بود که همانطور که از نامش پیداست، میتوانست در عرض پنج ثانیه کاملاً شکل ظاهری جاسوس را تغییر دهد. جاسوسان برای ایجاد تغییر در ظاهر خود باید بهسرعت نقاب را بدون آینه یا تجهیزات دیگر روی چهرهی خود فیکس میکردند.
پروتزهای سنتی هالیوود که تنظیم آنها ساعتها طول میکشید، در این زمینه غیرعملی و تهدید کننده بودند. مندز ماسکی ابداع کرد که به صورت سفارشی روی صورت قالبگیری میشد و میتوانست ظاهر و ساختار صورت را تغییر دهد. این ماسک به راحتی قابل استفاده و قابل پنهان کردن بود.
با استفاده از این ابزار جاسوسی جنگ سرد، جاسوس میتوانست هنگام راه رفتن در یک خیابان شلوغ ماسک ۵ ثانیهای را بگذارد، سپس به یک کوچه فرعی یا ساختمان برود، ماسک را در جیب خود یا روزنامه بگذارد و در حین قدم زدن در یک خیابان، چندین بار ظاهر خود را تغییر دهد.
استفاده از چنین ابزاری در دهههای گذشته انسان را به تعجب وامیدارد که سیا و سایر آژانسهای جاسوسی اکنون از چه فناوریهایی برای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز خود استفاده میکنند.
عینکهای حاوی سیانور یکی از ابزارهای ظریف زمان جنگ سرد هستند که در واقع برای کشتن جاسوسان طراحی شده بودند. جاسوسانی که توسط دشمن دستگیر میشدند، اغلب با این مشکل مواجه بودند که سران کشور آنها نمیتوانستند آشکارا تقاضای بازگشت آنها را داشته باشند و مجبور میشدند بازجوییهای طاقتفرسا را تحمل کنند.
آنچه اوضاع را بدتر میکرد این بود که کنوانسیون ژنو در مورد منع شکنجه تا چند سال پس از شروع جنگ سرد امضا نشد، بنابراین در آن دوره این رویه ادامه یافت. این عینک حاوی چند قطره سم سیانور بود و زمانی که جاسوس نمیخواست زیر بار شکنجه شدن برود یا اطلاعاتی را زیر فشار شکنجه فاش کند، از آن استفاده میکرد و جان خود را میگرفت.
بسیاری از جاسوسان برای مواقعی که هیچ روزنه امیدی برای آنها وجود نداشت، به قرصهای سیانور مخفی مجهز میشدند. این سم سریعالاثر قادر بود در عرض چند دقیقه مصرف کننده را بکشد.
یک افسانه حاکی از آن است که برخی از جاسوسان قرصهای سیانید را در دندانهای مصنوعی حمل میکردند که میشد آن را بدون استفاده از دست باز کرد و قورت داد. با این وجود، نگهداری یک قرص کشنده در دهان بسیار خطرناک بود و هیچ مدرکی برای تأیید این ادعا وجود ندارد که از چنین روکشهایی برای پنهان کردن سیانید استفاده شده است.
در عوض، جاسوسان قرصهای سیانید را در مکانهای مختلف پنهان میکردند و یکی از مخفیگاههای مبتکرانه انتهای یک جفت عینک بود؛ عینکهایی که کاملاً معمولی به نظر میرسیدند، اما در شرایط وخیم، یک جاسوس میتوانست انتهای آن را بجود تا به کپسول سیانید پنهان دسترسی پیدا کند و آن را ببلعد.
تپانچه رژ لبی اسلحه نمادین جاسوسان زن محسوب میشد. جاسوسان منحصراً مرد نبودند و بسیاری از زنان در طول جنگ سرد به عنوان جاسوس استخدام شدند و ابزاری برای آنها بهمنظور دفاع از خود یا ترور اهداف ضروری بود. تپانچه رژ لبی به عنوان یکی از جذابترین ابزار جاسوسی جنگ سرد، درست شبیه یک رژ لب بود. اما به جای کاربرد آرایشی، یک گلوله را درون خود نگه میداشت.
این اسلحه یک تپانچه تک تیر ۴٫۵ میلیمتری است که درون یک جای رژلب مخفی شده بود. برای فعال کردن تپانچه میتوان آن را روی هدف فشار داد تا مکانیزم شلیک را فعال کند. کارکرد آن مشابه پانچ۵ مرکزی فنری است و زمانی که فنر داخل فشرده شود، به اندازه کافی منگنه بسته میشود تا پرایمر گلوله را آزاد کند و تفنگ را به حرکت درآورد.
این ابزار هوشمندانه توسط KGB برای جاسوسان زن صادر شد. کِیجیبی مخفف نام اداره اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق است. به عنوان یک سلاح تک تیر، این تپانچه رژ لبی به عنوان آخرین راهحل پیشروی جاسوسان طراحی شده بود.
هیچ گزارش رسمی از استفاده این سلاح رژلبی شکل در زمینه جاسوسی یا موارد برجسته وجود ندارد. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها کاربردی نبودند، فقط هیچ سوابق عمومی در مورد استفاده از آنها وجود ندارد. یک نمونه از این ابزار در یک محل ایست بازرسی آمریکایی در برلین غربی کشف شد و اکنون در موزه بینالمللی جاسوسی در واشینگتن، دی.سی. ایالات متحده آمریکا نگهداری میشود.
نبوغ سلاحهای مخفی همچنان جهان را مجذوب خود میکند و سلاحهای گرم مخفی مترادف با ابزار جاسوسی باقی مانده است. این جذابیت حتی به دنیای سینما هم کشیده شد و اجرای کمدی تفنگ رژ لبی در فیلمهای «جانی انگلیش» به نمایش گذاشته شد، جایی که روآن اتکینسون (مستر بین) نقش یک جاسوس شبیه جیمز باند را با استعداد کمدی خود تقلید کرد.
کفشهای جاسوسی یکی از نمادینترین نوآوریها در دنیای تجهیزات جاسوسی بهشمار میروند. این کفشها نیز توسط KGB ساخته شدهاند و فرستندهی نصب شده در کف و قسمت پاشنه آنها برای ضبط صدا و گفتگوها مورد استفاده قرار میگرفت.
یک ترفند رایج در روایتهای جاسوسی این است که شخصی اتاقی را با یک دستگاه الکترونیکی اسکن میکند تا وجود هرگونه شنود را شناسایی کند. دیپلماتها آموزش دیده بودند تا هوشیار باشند و هر چیز غیرعادی را بررسی کنند. با این حال، زمانی که کفشهای جاسوسی برای اولین بار رونمایی شدند، هیچکس انتظار مواجهه با چنین فناوری هوشمندانهای را نداشت.
این کفشها عمدتاً در دهه ۹۰ برای جاسوسی از دیپلماتهای آمریکایی توسط سرویس امنیتی رومانی مورد استفاده قرار گرفتند. افرادی که به اتاق هتل یا محل زندگی یک دیپلمات دسترسی داشتند، بهراحتی قادر بودند با حضور داشتن در محل از طریق شنود موجود در این کفشها جاسوسی کنند یا حتی میتوانستند با عوض کردن کفشهای فرد مورد نظر با کفشهای جاسوسی به اهداف خود برسند.
پس از فعال شدن فناوری موجود در این کفشها، فرستنده هر صدا یا مکالمهای را ضبط کرده و آنها را برای نظارت زنده به ایستگاه منتقل میکند. در صورتی که فرد با کفشهای جاسوسی به محل جدیدی برود، هرگونه ملاقات محرمانه یا رسمی میتواند ضبط شود.
استفاده از این ابزار در طول جنگ سرد بسیار رایج شد. کفشها شناختهشدهترین ابزار جاسوسی با این روش هستند، اما علاوهبر آنها از وسایل دیگری نیز برای تعبیه فرستنده و شنود استفاده میشد.
درواقع هر وسیلهای که توانایی پنهان کردن یک فرستنده مخفی را داشت، یک کاندیدای مناسب بود. لامپها، آشکارسازهای دود، تلفنها، ساعتها یا هر شیئی که به اندازه کافی بزرگ باشد که دستگاه شنود را در خود جای دهد، میتواند فرستنده را پنهان کند.
جوهر نامرئی یکی از ابزار قدیمی در زمینه جاسوسی و انتقال اطلاعات بهصورت رمزی است و امروزه نیز در فروشگاههای خاص به عنوان ابزاری برای پر کردن خودکار به بازار عرضه میشود. این جوهرها ریشههای تاریخی در رمزگذاری پیامها دارند.
انواع مختلفی از جوهر نامرئی وجود داشت که هر کدام خواص منحصر به فردی داشتند. برخی از جوهرها تنها زمانی که در معرض گرما قرار میگرفتند قابل رویت میشدند، برخی دیگر با تماس با کاتالیزور خاصی قرمز میشدند و برخی جوهرها تنها زمانی که در معرض خون قرار میگرفتند قابل مشاهده بودند.
در دوران جنگ سرد، رمزگذاری پیامها با جوهر نامرئی یک روش رایج بود که به دلیل آگاهی گسترده از روشهای پنهانسازی که زمانی موفق بودند، نیاز به سازگاری مداوم داشت. این منجر به یک چرخه دائمی از نوآوری و مبارزه برای پایدار ماندن شد. در طول جنگ سرد، جوهرهای خانگی کمتر رایج شدند و با روشی رایج به نام انتقال خشک جایگزین گشتند.
این فرآیند مشابه کاغذ تماس روی رسید کارت اعتباری شامل نوشتن روی لایه بالایی و انتقال نوشته به کاغذ زیرین بود. با این حال، به جای جوهر سیاه روی کاغذ انتقال، از مواد شیمیایی برای نوشتن پیام استفاده میشد که در نتیجه یک کاغذ خشک و بدون علامت به وجود میآمد که میشد آن را رمزگشایی کرد.
رمزگشایی پیام نیز به همان اندازه چالشبرانگیز بود. گاهی اوقات، چندین ماده شیمیایی مختلف که به ترتیب خاصی اعمال میشدند، برای آشکار کردن پیامهای پنهان مورد نیاز بود. افشای یک پیام واحد میتوانست به چندین ماده شیمیایی مختلف نیاز داشته باشد.
جوهرهای نامرئی که امروزه استفاده میشوند، اغلب تابش فلورسانس دارند و در تاریکی و تحتتأثیر نور فرا بنفش براق و درخشنده به نظر میرسند. چنین جوهرهایی در رنگهای متنوعی در بازار موجود هستند که میتوان از آنها درهمه سطوح از جمله پلاستیک و شیشه استفاده کرد.
با شنیدن اصطلاح دوربین جاسوسی، اولین تصویری که در ذهن شما شکل میگیرد احتمالاً دوربینهای بسیار کوچکی است که امروزه برای ثبت تصاویر در عینک یا دیگر وسایل جانبی جاگذاری میشود. اما دوربینهای زمان جنگ سرد کاملاً متفاوت بودند و دولتها برای دستیابی به اهداف خود دست به طراحی دوربینهای جدیدی زدند.
دوربینهای فیلم آن زمان نسبتاً بزرگ و به اندازه یک آجر بودند و اگر لوازم جانبی اضافی داشتند، بزرگتر و سنگینتر نیز میشدند. دوربینهای فیلم مینیاتوری بهعنوان یک نوآوری نسبتاً جدید با چالشهای متعددی روبرو بودند و باید کاملاً مستقل و ضد نور عمل میکردند.
علاوهبراین، آنها باید به اندازه کافی بزرگ طراحی میشدند تا فیلم را در داخل بدنه قرار دهند و مکانیزمی برای ظهور آن داشته باشند. بدون این ویژگیها، دوربین به ثبت تصاویر محدود میشد.
در طول جنگ سرد، سازمانهای دولتی مدلهای مختلفی از دوربینهای جاسوسی را تولید کردند که بهطور قابل توجهی کوچکتر از طرحهای تجاری استاندارد بودند و میشد آنها را در اشیاء معمولی مانند پاکت سیگار، ساعت مچی یا سگک کمربند پنهان کرد.
با استفاده از این ابزار جاسوسی جنگ سرد، به جای تلاش برای سرقت اسناد محرمانه یا کپی کردن آنها، گرفتن عکس و رها کردن اصل آن بسیار سادهتر بود. به این ترتیب، هیچکس آگاه نمیشد که اطلاعات به خطر افتاده یا حتی کسی آنجا بوده است.
اکنون دوربینهای جاسوسی دستخوش تغییرات چشمگیری شدهاند و اندازهای در حد یک عدس دارند. این ویژگی به جاسوسان مدرن اجازه میدهد دوربینهای کوچک را در محل دلخواه خود جاسازی کرده و فیلم و عکسهای مد نظر را با کیفیت بالا به مرکز ارسال کنند.
این ابزار جاسوسی جنگ سرد یک سلاح گرم مینیاتوری هدفمند بود که در یک دستکش زمستانی معمولی پنهان شده بود و توسط اداره اطلاعات نیروی دریایی آمریکا در طول جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت.
اسلحه به طور ایمن در پشت یک دستکش نصب شده بود و جاسوس معمولاً آن را با لباس آستین بلند میپوشید تا از دید دشمن پنهان شود. ماشهی این وسیله یک میله است که در امتداد دستکش قرار دارد. گفته میشود که بین ۵۲ تا ۲۰۰ عدد از این سلاح جاسوسی ساخته شده است.
این سلاح با برخورد به هدف فعال شده و پس از تماس با هدف، یک گلوله در محدوده نقطه خالی شلیک میشود. اگر جاسوسی در موقعیت بحرانی قرار میگرفت، میتوانست دستهایش را به نشانه تسلیم در پشت سرش بلند کند. به این ترتیب تپانچه کوچک پشت دستکش دیده نمیشد و هنگامی که دشمن به محدودهای نزدیک میرسید، جاسوس میتوانست برای کشتن فوری به سر او ضربه بزند.