نادیا زکالوند: کودکان در دورههای مختلف زندگیشان ممکن است از چیزهای گوناگونی هراس داشته باشند. منبع ترس آنها هم معمولا با بزرگتر شدنشان تغییر میکند. مثلا، اگر در خردسالی از تاریکی یا هیولا میترسند، وقتی بزرگتر شدن این ترس جای خود را به ترس از دزدی یا خشونت میدهد. با دست انداختن کودک نمیتوان حس او را تغییر داد. بلکه برای از بین بردن این ترسها باید روشهای مناسبی بهکار برد.
کودک ترسو و دلایل آن
برخی از کودکان ترسوتر از کودکان دیگر هستند که برخی از دلایل زیر علت آن است:
* آسیبپذیری ژنتیکی
برخی از کودکان بهطور ذاتی و ژنتیکی خلق و خویی حساس و احساسیتر از دیگر کودکان دارند و به همین دلیل ترسوتر میشوند.
* اضطراب والدین
اگر پدر و مادر یا هر دو والدین مضطرب باشند، کودک با مشاهده رفتار آنها، این ویژگی را میآموزد.
* والدین بیش از حد مراقب
والدین بیش از حد مراقب ( که به والدین هلیکوپتری هم معروفاند)، کودک را به خود وابسته میکنند. کودکان وابسته وقتی دور از والدین هستند احساس ناتوانی میکنند و به همین دلیل به اختلال اضطراب عمومی (فراگیر) مبتلا میشوند. در این نوع اختلال، کودک بیش از اندازه و غیرمنطقی مضطرب است.
* حوادث اضطرابآور
جدایی والدین یا بیماریهای سخت کودک یا یکی از اعضای خانواده، کودک را به اضطرابهای مزمن مبتلا میکند.
ترس رایج نوزادان
وقتی نوزادان به ۶ تا ۷ ماهگی میرسند، ارتباطی قوی با والدین یا مراقبان خود برقرار کردهاند. جدایی از این افراد که برای آنها «خاص» هستند، حتی برای مدتی بسیار کوتاه، آنها را بهشدت مضطرب میکند تا جاییکه بیوقفه گریه میکنند. گاهیاوقات ترس از این جدایی باعث میشود، تا اندازهای از غریبهها هم بترسند.
نوزادان بهمرور زمان و با بزرگتر شدن از این مرحله عبور می کنند. اما برای اینکه این اضطراب جدایی و ترس از غریبههای نوزادان خود را مهار کنید، چند روش زیر پیشنهاد میشود:
* در خانه هر وقت از اتاقی به اتاق دیگر میروید و نوزادتان ناراحت میشود، در صورت امکان او را با خود ببرید یا هر وقت جلوی چشم او نبودید، با صدای بلند با او حرف بزنید تا صدایتان را بشنود.
* وقتی از اتاق بیرون میروید، به او بگویید برمیگردید و هر وقت به اتاق برگشتید، با صدای بلند برگشتتان به اتاق را اعلام کنید. با این کار او به شما اعتماد میکند.
* اجازه دهید کودکتان با افراد جدید آشنا شود. البته در این زمان، کودکتان باید در آغوش خودتان باشد. بدینترتیب کودک متوجه میشود که آن فرد جدید خطری ندارد.
* هر زمان که کودکتان مضطرب میشود، با کلامی آرام و مطمئن با او صحبت کنید.
* اگر نوزاد را که در حال گریه است، همانطور رها کنید، اضطراب او شدید میشود. بنابراین به گریههای کودک اهمیت بدهید.
ترسهای رایج کودکان نوپا
کودکان وقتی به ۲ تا ۳ سالگی خود میرسند، بهمرور یاد میگیرند چگونه از پس احساساتی چون خشم برآیند. اما بزرگترین ترسشان این است که گرفتار همین احساسات قوی خود شوند. این کودکان معمولا درک کمی از اندازه خطر دارند و گرفتار ترسهای غیرمنطقی میشوند. مثلا، ممکن است از افتادن به درون چاه دستشویی بترسند.
برای کمک به کودکان در این سن میتوانید کارهای زیر را انجام دهید:
* کودکتان را تشویق کنید از ترسها و اضطرابهایش صحبت کند.
* وقتی کودک ترسی غیرمنطقی دارد، به احساس او احترام بگذارید. زیرا کودکان در این سن، درک صحیحی از اندازه واقعی خطر ندارند.
* کودکتان را مجبور نکنید با ترسهایش روبهرو شود و با آنها مقابله کند، زیرا این کار شرایط را بدتر میکند. این برخورد با ترسها باید بهآهستگی صورت گیرد.
ترسهای رایج کودکان دبستانی
هرچه کودکان، دنیای اطراف خود را بیشتر میشناسند، ترسهای آنها هم بزرگتر میشود. برخی از ترسها واقعی و برخی دیگر ناشی از تصوراتشان است. از ترسهای رایج این کودکان باید به ترس از تاریکی، دزد، جنگ، مرگ، جدایی یا طلاق والدینشان اشاره کرد. روح و هیولا هم از ترسهای ناشی از تصوراتشان است.
برای مهار ترس کودکی که در این سن قرار دارد، کارهای زیر توصیه میشود:
* به کودکتان نشان دهید که شما ترسهای او را جدی میگیرید.
* به سوالهای او درباره مرگ یا جنگ، جوابهای درست بدهید و به او بفهمانید که به تمام سوالهایشان پاسخ خواهید داد.
* کودکتان را تشویق کنید تا با ترسهایشان روبهرو شود. البته فراموش نکنید که آنها را مجبور به این کار نکنید. این تقابل با ترسها باید آهسته و قدم به قدم انجام شود.
* به کودکتان اجازه دهید کنترل برخی چیزها را در دست داشته باشد. مثلا، اگر از ورود دزدها به خانه میترسد، از او بخواهید خودش پنجره یا در اتاقش را شب هنگام ببندد و در صورت لزوم قفل کند.
* نوشتن خاطرات روزانه، به کودکان در داشتن حس ثبات و امنیت کمک میکند و موجب کاهش اضطراب فراگیر آنها میشود.
ترس از تاریکی
بسیاری از کودکان از تاریکی میترسند. از آنجاییکه ما انسانها در تاریکی نمیتوانیم اطراف را بهراحتی ببینیم، بسیار آسیبپذیر به نظر میرسیم و ممکن است دچار ترس و وحشت شویم و این موضوع هم در کودکان صدق می کند. همچنین وقتی کودکان به رختخواب میروند، موضوعات بسیار کمی برای فکر کردن دارند و به جای افکار واقعی، شروع به خیالپردازی میکنند و چون قدرت تخیل کودکان بسیار قوی است، بیشتر مواقع بین واقعیت و تصوراتشان نمیتوانند تمایزی قایل شوند. به همین دلیل وجود هیولاها را باور کرده و به محض تاریک شدن اتاق، وحشت میکنند.
کمک به کودکی که از تاریکی میترسد
با روشهای زیر میتوانید ترس از تاریکی کودکتان را درمان کنید:
* از او بپرسید که دقیقا از چی میترسد.
* به او نشان دهید که احساس او را درک میکنید. البته مراقب باشید شریک ترسهایش نشوید.
* به او اطمینان دهید که هیچ چیز تهدیدکنندهای وجود ندارد و اینکه هیولاها واقعی نیستند. در ضمن این کار را با بررسی کردن اتاق او مثلا، داخل کمدها یا زیر تخت انجام ندهید. زیرا با این کار کودک تصور میکند شما هم به وجود هیولاها باور دارید.
* اگر کودکتان از تاریکی به دلیل احتمال وجود دزدها میترسد، به او تمام قفلهایی که درهای خانهتان را قفل میکنند نشان دهید تا خیال او از بابت بسته بودن کامل درها راحت شود.
* از کودک بپرسید، چه کارهای دیگری میتوان انجام داد تا از ترسهایش کم شود. شاید بهتر باشد موقع خواب یکی از اسباببازیهایش را بغل کند.
* گاهیاوقات نگرانیهای دیگر مانند ترس از جدایی یا مرگ والدین، ترس از تاریکی کودکان را شدت میبخشد. بنابراین با کودکتان درباره این مسائل صادقانه صحبت کنید.
کمک گرفتن از متخصصان روانشناختی کودکان
اگر ترسهای کودکتان در زندگی روزمره و بازیهای او تداخل ایجاد میکند، حتما باکمک متخصصان روانشناختی کودکان، مشکل او را حل کنید تا بهتر بتوانند اضطراب و نگرانیهایشان را مدیریت کنند.
منبع: betterhealth