دولت جدید جمهوری اسلامی ایران بعد از ۳ ماه فعالیت رکورد دار هجمههای متعدد از سوی رسانههای مختلف است. مرور مواردی از این دست میتواند عمق طراحی این رسانهها را بیشتر آشکار کند.
اول انتصابات فامیلی
جا انداختن ابر روایت انتصابات فامیلی دستور کار جدی جریان ضدانقلاب بوده و هست. کلیدواژه این طراحی حکومت دامادها بود. جالب آنکه برخی رسانههای اصلاحطلب نیز ادامه این خط را در درون کشور پیگیری میکردند. نمونهای از این شایعات را ملاحظه کنید:
۱-انتصاب داماد وزیر بهداشت با نام مستعار در دفتر وزیر
۲-انتصاب داماد مصباحی مقدم با نام مستشار در معاونت اداری مالی بانک مرکزی
۳-انتصاب داماد مصباحی مقدم با نام صالح آبادی به عنوان رئیس بانک مرکزی
۴-انتصاب برادر همسر فاطمی امین وزیرصمت به ریاست فولاد مبارکه
۵- انتصاب سه برادر همسر ساداتینژاد به عنوان مشاور و دستیار و ... در وزارت جهاد کشاورزی
۶- معرفی حسین باغگلی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش که گفته شد خواهرزاده آیتالله علمالهدی است
همه موارد بالا تکذیب شد و دروغ از آب درآمد.
این موارد شایعاتی بود که مدام تکرار شد و حتی برخی رسانههای داخلی وابسته به اصلاح طلبان نیز این شایعات را ضریب دادند و باعث شکلگیری موج تخریبی علیه دولت شدند.
دقت کنید. ضدانقلاب یک بازی طراحی کرده تا یک ابر روایت را در ذهن مخاطب تثبیت کند.
ابر روایت فامیل مسوول. یعنی دقیقا هر کسی که فامیل مسوولی در جمهوری اسلامی ایران باشد به خودی خود سوخته است. این فرد چه در شغل دولتی باشد و چه در شغل آزاد محکوم به نسبتی فامیلی با یک مسوول در جمهوری اسلامی ایران است و این نسبت فامیلی فارغ از آنکه رانت و سود خارج از عرفی به او برساند یک برچسب منفی برای او خواهد بود. او همیشه متهم است که یا با رانت فامیلی منصوب شده و یا با رانت فامیلی توانسته شغل آزادی را داشته باشد. این هدف اصلی است. اما هدف کاهش سرمایه اجتماعی دولت فعلی است تا امکان تحرک را از دولت بگیرد.
دوم شایعهسازی در خصوص اختلاف یا استعفا
دقیقا چند روز پس از رای اعتماد مجلس به وزیر راه و شهرسازی شایعه شد که در همین چند روز آینده استعفای رستم قاسمی به رئیس جمهور تقدیم خواهد شد. روزها گذشت و خبری از استعفا نشد. خبر استعفای معاون وزیر کار و رفاه اجتماعی نیز تکذیب شد.
روزنامه شرق برای سیداحسان خاندوزی وزیر اقتصاد هم تیتر زد: اولین اخراجی کابینه؟
ایندپندنت independent فارسی نیز در مطلبی با عنوان تیم اقتصادی آشفته دولت رئیسی تلاش میکند ترکیب اقتصادی دولت رئیسی را یک ترکیب متناقض نشان دهد. این رسانه تلاش میکند نشان دهد هر فردی که در دولت رئیسی منصوب شده است خارج از اراده شخص رئیس دولت بوده و رئیس جمهور تمایلی به این کار نداشته است. در حالی که همه اطرافیان رئیسی میدانند که اغلب این افراد از گذشته با آقای رئیسی همراه و همکار بودهاند و هیچ اختلاف و اجباری برای انتصابشان وجود نداشته است.
سوم حمله به تیم مذاکره کننده برای رفع تحریمها
دور هفتم مذاکرات رفع تحریم در وین با یک توییت آغاز شد. فردی که رسانههای ضدانقلاب او را خبرنگار معرفی کردند توییت کرد: شنیدهام که هیئت ایرانی بسیار بزرگ است و تا ۴۰ نفر میرسد
بگذریم که این رسانهها هیچ اشارهای نداشتند که تیمهای مذاکرهکننده طرفهای غربی معمولا با تعداد بین ۴۰ تا ۶۰ نفر در این مذاکرات حاضر میشدند. علت هم این است که مسائل مطرح در مذاکرات هم به جهت ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی و ساختاری دارای تنوع بالا است و هم به جهت پیچیدگی نیاز به افراد با تخصصهای مختلف است.
بعدتر شبکه یهودی منوتو گزارشی منتشر کرد که تیم ایرانی در هتل کوبورگ اسکان دارد و هر شب اسکان این تیم در هتل کوبورگ میلیاردها تومان هزینه دارد. در حالی که تیم ایرانی اصلا در این هتل اقامت نداشت.
محور اصلی تخریب رسانههای ضد انقلاب حول هزینهکرد غیر ضروری از سوی تیم مذاکره کننده بود. این همان شیوه جدید جریان ضدانقلاب است که به جای دست گذاشتن روی نقاط ضعف، اتفاقا از نقاط قوت حمله میکند. تیم فعلی بر خلاف تیم سابق مذاکره کننده هم با پرواز سادهتر و هم در محل اقامت کم هزینهتر در مذاکرات حاضر شد.
اینجا هم رسانههای ضد انقلاب یک ترفند مهم و حیاتی را به کار بستند . تیم ایرانی به جهت توضیح این شبهات با یک مشکل جدی مواجه بود و آن اینکه اولا باید اثبات میکرد اینهمه هزینه نکرده است و دوما باید پرستیژ دیپلماتیک را حفظ میکرد. این پرستیژ برای همه تیمهای دیپلماسی در دنیا اولویت دارد و دشمن متوجه این ماجرا شده بود. تلاش جریان رسانهای ضد انقلاب بر این بود که از این مسئله تیم مذاکره کننده نهایت بهرهبرداری را داشته باشد.
چهارم مانور حول اشتباهات گفتاری رئیسی
یکی از پرضربترین سوژههای رسانهای برای جریان ضدانقلاب چند اشتباه لفظی از سوی رئیسی بود. رئیس جمهور جدید کشورمان در چند سخنرانی خود در چند نوبت در تلفظ چند کلمه دچار خطای لفظی شد که این ماجرا از سوی جریان ضدانقلاب به شدت ضریب رسانهای خورد و حتی به عنوان یکی از سوژههای اصلی در عملکرد ۱۰۰ روزه دولت رئیسی در این رسانهها تیتر شد
تمسخر آخرین حربه ضدانقلاب است. زمانی که یک مدیر دولتی شبانه روز میداندار مدیریت کشور است ناگذیر باید تمسخر شود.
مهمترین هدف این تمسخر فشار روانی بر شخص رئیس جمهور است که کمتر حرف بزند. دقیقا مسئله این است که رئیسی نباید حرف بزند. یادمان باشد سخنرانی رئیس جمهور و توضیح شرایط روزانه و تبیین آخرین وضعیت کشور مسئلهای است که مهمترین ابزار همراه ساختن مردم برای تحمل و مراقبتهای اجتماعی جهت خارج شدن از وضعیت سخت ایجاد شده به واسطه تحریمها و کمکاریهای صورت گرفته است.
مهمترین مشکلات کشور زمانی شکل گرفته است که مردم در جریان و متوجه تصمیمات دولت نبودهاند و بهترین اقدامات مدیریتی زمانی شکل گرفته است که رئیس جمهور توانسته است با مردم همزبان شود.
پنجم سفرهای استانی سوهان روح مخالفان
رئیسی از شروع این دولت، پایان هفتههای خود را در استانهای مختلف سپری کرده است.مدتها بود که تصاویر ارتباط مستقیم و بیواسطه رئیس جمهور ایران با مردم در دوره ۸ ساله روحانی منتشر نمیشد اما با آغاز دوره ریاست جمهوری رئیسی بار دیگر مردم توانستند بدون واسطه با رئیس جمهور ایران ارتباط داشته باشند.
این رویکرد دولت جدید به شدت مورد انتقاد جریان اصلاحطلب قرار گرفت.
جریانی که ۸ سال با مردم قطع ارتباط کرده بود اکنون به دولت جدید نیز توصیه میکند به استانها سفر نکند.
احمد شیرزاد تحلیلگر اصلاحطلب در گفتوگویی با روزنامه شرق میگوید: سفر استانی در ذات خود یک اخلال مهم ایجاد میکند؛ آنکه سفر رئیسجمهور به یک منطقه حکایت از غفلت او از مناطق دیگر خواهد بود. سفر استانی نباید یک روال عادی و معمول دولت باشد؛ بلکه اگر سیلی، زلزلهای یا هر بحران خاص دیگر در منطقهای به وجود آمد.
محمد سلامتی وزیر سابق کشاورزی و فعال سیاسی اصلاحطلب نیز میگوید: نباید از این سفرها انتظارما حصل اساسی داشت. به نظر میرسد که آقای رئیسی حل مشکل اشخاص را در این سفرها بیشتر مد نظر قرارمی دهد. این امرمسیر کاررا به خرده کاری کشانده و از کارهای اصلی دورمی کند.البته پیگیری کارهای فردی جزء وظایف مدیران ردههای پایینتراست و آنها باید دراین زمینه فعال باشند. اما وقتی رئیس جمهور محور کار خود را این موضوع قراردهد، دچارانحراف از اعمال مدیریت کلان *میشود. دولت فعلی جمهوری اسلامی ایران به شدت تحت فشار رسانهای است. مراقبت از چنین شرایطی برای اقدامات آتی در جبران کاستیها و عوارض پیشآمده از تحریمها ضروری است. مدیران رسانهای دولت نیز باید در این زمینه دقیقتر عمل کنند تا ضربات سخت این طراحیها به بدنه دولت اصابت نکند.