به گزارش خبرداغ ، شهرسازی مدرن، اصول و ضوابطی دارد؛ در این اصول که شهرسازان در تمام کشورهای مترقی جهان بر سر آن اجماع دارند، بیش و پیش از هر چیز دیگر، «رفاه شهروندان» و «تسهیل دسترسی آنها به نقاط کلیدی شهر» حایز اهمیت است؛ اما در کلانشهرهای ایران به خصوص پایتخت عریض و طویل و تقریباً بیآسمانِ امروز، این سوال به جدیت مطرح میشود که آیا منافعِ جمعی شهروندان – منظور عموم شهروندان وساکنان شهرهاست نه گروه معدودی سودجو- در ترسیم نقشههای شهری و ایجاد بناهای عظیم و غول پیکر، اساساً هیچ محلی از اعراب دارد؟!
تهرانِ امروز را اگر با تهران دهه شصت و حتی اوایل دهه هفتاد شمسی مقاسه کنیم، میبینیم نه برای این شهر درندشت، فضای عمودی و آسمانِ بالای سر باقی مانده و نه فضای افقی و مسیر تردد مردم! در هر نقطهای که اراده کرده اند، بدون در نظر گرفتن محدودیتهای زیرساختی و فارغ از دغدغههای انسانی و محیط زیستی، برجهای تجاری غول پیکر علم کردهاند تا افرادی خاص از محل زیر پا گذاشتن حقوق عمومی شهروندان، بتوانند از هر متر مربع فضا، سودهای نجومی به جیب بزنند؛ هر متر از واحدهای صنفی این مجتمعهای تجاری، هر ماه میلیونها تومان و شاید دهها میلیون تومان، سود خالص به جیب صاحبان و مالکان سرازیر میکند؛ هر متر مربع از پارکینگهای فضایی این مجتمعها نیز، ساعتی چند ده هزار تومان سود خالص دارد؛ وقتی لابیهای گسترده برای این سودجویی انبوه به راحتی در مجموعه شهرداریها فراهم هست، دیگر حقِ شهروندان بر «محیط شایسته زندگی» یا همان حقی که در شهرسازی مدرن امروز، «حقِ بر شهر» خوانده میشود، دیگر هیچ اهمیتی ندارد.
امروز از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، این غولهای شهری (همان مجتمعهای غول پیکر تجاری) سر به آسمان ساییده و راه هوای شهر را بسته اند، که صد البته هرچه شمال تر، بهتر و پرسودتر؛ و به همین دلیل است که شمالگانِ تهران، در محاصرهی غولها درآمده است؛ از مجتمع کوروش در محدودهی شمال غربی تهران گرفته تا مجتمع دردندشتِ «پالادیوم» در خیابان مقدس اردبیلی یا همان محله زعفرانیه که روزگاری نه چندان دور، کلونی باغهای ایرانی بود و شبها وقتی پا به کوچههایش میگذاشتی، از عطر گلهای شب بو و یاس و رایحهی سنگین و لذتبخش درختان، بیباده سرمست میشدی.
«پالادیوم» با مساحت زیربنای ۱۰۰ هزار متر مربع، ۱۳ طبقه در ضلع جنوبی، ۱۱ طبقه در ضلع شمالی و ۶ طبقه زیر همکف، یک نمونه مسلم و غیرقابل انکار از این نوع مدیریت شهری به شیوه سودجویانه است؛ مجموعهای که به گفته ساکنان محلی، صدها درخت سرسبز تخریب شده تا بتواند قد علم کند و تبدیل به یک غول شود. این مجتمع بدون پیوست ترافیکی و زیست محیطی بیش از ده سال است که فضای نفس کشیدن ساکنان محلی را مسدود کرده است.
یکی از این ساکنان در انتقاد از لابیگریهای مالک و مجموعه شورای شهر و شهرداری منطقه در بیش از ده سال گذشته میگوید: ما حتی نمیتوانیم از خودروی شخصی خود برای ترددهای روزانه استفاده کنیم؛ گاهی مجبور میشویم خودرو را چند خیابان آنطرفتر پارک کنیم و پیاده به منزل برویم؛ آخر هفتهها که حتی تردد پیاده هم مشکل میشود؛ چون تا به سر خیابان برسیم و بخواهیم تاکسی بگیریم، شاید ساعتها وقت ما تلف شود؛ در واقع اینطور بگویم «ما در این کوچهها زیر سایه پالادیوم محصور شدهایم و حکم گروگان و اسیر را داریم».
او یک سوال مطرح میکند: منِ شهروند عادی اگر بخواهم در کوچههای تنگ و تاریک و بدون ظرفیتِ شمال تهران، یک آپارتمان سه یا چهارطبقه برای سکونت خود و خانوادهام بسازم، قطع یقین اجازه نمیدهند، میگویند تراکم نداریم و تراکم فروشی نمیکنیم؛ اینها چه کسانی هستند و چه قدرتی دارند که در همین کوچههای تنگ، مجتمع تجاری غول پیکر علم میکنند؛ تا کجا میخواهند شهروندان را به درجه یک و درجه دو تقسیم کنند؛ حق ما بر شهرمان تهران، به راستی کجا رفته است؟!
پالادیوم مثل یک غول، به راحتی و با قدرت تمام نفس میکشد اما نفس ساکنان محله را بند آورده است؛ روز به روز و ماه به ماه، سود مالک یا مالکان آن افزایش مییابد؛ آخرین اخبار نشان میدهد که کرایه ساعتی پارکینگ طبقاتی آن، امروز بیشتر از ۳۰ هزار تومان است! برای هر خودرو که یک ساعت در آنجا پارک شود، سی هزار تومان میگیرند آنهم وقتی ساکنان اصلی محله یعنی صاحبان محله، امکان پارک خودروهای شخصی در خانههای شخصی خود را ندارند!
اما به نظر نمیرسد این مجتمع که از همان ابتدا با تخلف و خلاف رشد کرده و به این غول امروزی بدل شده، هیچ نگرانیای بابت حیات دردآور خود داشته باشد؛ تخلف، محرز است اما تا امروز ارادهای برای تخریب آن و دلجویی از ساکنان متضرر محله، وجود نداشته است. در دی ماه ۹۸ خبر آمد که پالادیوم در آستانه تخریب قرار دارد؛ در آن زمان، شورای شهریها اعلام کردند ساخت و ساز غیرقانونی انجام شده است ولی سازمان نظام مهندسی اعلام کرد پالادیوم پروانه ساختمانی رسمی دارد و ساخت و ساز برای این مجموعه بر اساس توافق بوده است. پس از اعتراض برخی از اعضای شورای شهر، پرونده پاساژ پالادیوم برای بررسی به کمیسیون ماده ۱۰۰ ارجاع شد که رای بدوی، تخریب تونل و پل بود و بعد از اعتراض مالک وارد چرخه بررسی دوباره شد اما ظاهراً هیچ حکم قابل اجرایی برای تخریب لااقل پل غیرقانونی صادر نشد و همه چیز به همان روال سابق ادامه یافت.
نتیجه این بود: رأی بدوی تخلف مجتمع پالادیوم صادر شد اما با رایزنی مالک و شهرداری منطقه تلاش شد اجرا نشود درادامه رأی تجدیدنظر هم صادر شد ولی تا کنون اجرا نشده است که انتظار افکار عمومی و مردم بر اجرای رای قطعی توسط شهرداری است.
پالادیوم، این غول مهیب، همچنان سر پاست؛ به جای تمام درختانی که یک روز فضای محله را تلطیف میکردند، واحدهای تجاری چند ده میلیاردی، اجناس لاکچری و بسیار گران را به مشتریان احتمالی عرضه میکنند و حق بر شهر به حقِ بر سودِ برخی بدل شده است؛ حرف آخر را از زبان یک ساکن قدیمی این محله میشنویم: «دُم کلفت ها، راه هوا را بسته اند؛ زمین را از ما سلب کرده اند، دیگر هوا هم نداریم؛ ما در این محله به خاطر سودی که به جیب مالک پالادیوم میریزد، نفس هم نمیتوانیم بکشیم!»