ماهیما دوگال در نشریه «The Diplomat» نوشت: در تاریخ ۲۷ مارس، چین یک سند ۲۵ ساله همکاری استراتژیک با ایران را امضا کرد. این موافقتنامه در حقیقت یک مهر تایید دیگر بر مشارکت استراتژیک جامع دو کشور بود که در سال ۲۰۱۶ بر سر آن توافق حاصل شد. پیش نویس توافق ایران و چین در قالب یک سند ۱۸ صفحهای در ژوئن ۲۰۲۰ به بیرون درز کرد و باعث ایجاد هیاهوی رسانهای شد. بسیاری نگران بودند که چین و ایران به دنبال تشکیل یک محور جدید در خاورمیانه با هدف تضعیف امریکا باشند.
به گزارش خبرداغ به نقل از «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: این تحولات از این جهت برای هند مهم است که این کشور به ذخایر گاز طبیعی ایران و ادامه مشارکت در پروژه بندر چابهار علاقمند است. با امضای توافق ۲۵ ساله ایران و چین و با توجه به تغییر شرایط ژئوپلیتیکی و امنیتی هند در برابر چین، پیامدهای اصلی پیمان دو کشور برای هند چیست؟ دهلی نو چگونه میتواند به تلاش اصلی پکن برای حمایت از تهران پاسخ دهد؟
محور چین و ایران در غرب آسیا؟
از نظر تاریخی، روابط چین و ایران رابطهای مثبت هرچند عمدتاً محدود بوده است. چین در معاملات خود با منطقه آشفته خاورمیانه بسیار محتاطانه عمل کرده است. این کشور با احتیاط از سیاست متوزان عدم نزدیکی زیاد با ایران و حفظ یک رابطه مساوی با کشورهای رقیب خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی پیروی کرده است. در حقیقت با تجزیه و تحلیل کمی از مشارکت اقتصادی و امنیتی چین در غرب آسیا، مشخص شد که ایران در مقایسه با سایر کشورها مانند پاکستان و عربستان سعودی عقب است.
به طور گستردهای ادعا میشود که توافق چین و ایران آغازگر تغییر منطقه و سنگ بنای حضور چین در غرب آسیا است. با این حال، به طور قابل ملاحظهای، این پیمان صرفاً گسترش سیاست عربی چین است. بعلاوه، «توافق نامه همکاری استراتژیک» با ایران تقریبا مشابه با توافق نامههای امضا شده بین پکن و عربستان سعودی و امارات متحده عربی است که همین حالا در جریان است؛ بنابراین این توافق ۲۵ ساله ایران و چین بیش از انکه جنبه اقتصادی داشته باشد جنبه سیاسی و استراتژیک دارد.
این هم افزایی سیاسی در حال ظهور، توافقنامه چین و ایران را به نگرانی استراتژیک هند تبدیل کرده است. هر دو کشور یعنی هم پکن و هم تهران تحت تحریمهای آمریکا قرار دارند. برای ایران، این تحریمها به شدت آسیب زننده بوده و تمایل در مورد سرمایه گذاری چین را بیش از پیش مهم کرده است. شاید میزان سرمایهگذاری چین در ایران به رقم سنگین ۴۰۰ میلیارد دلار نرسد، اما این میزان هر چقدر هم که باشد خلا مهمی را برای تهران پر میکند؛ بنابراین هدف اصلی ایران جذب سرمایهگذاریهای روزافزون خواهد بود. ارتباط پکن و تهران میتواند از دستیابی دهلی نو به اهداف استراتژیکش با ایران و تعامل با منطقه جلوگیری کند.
به عبارت دیگر، از آن جایی که ایران تلاش میکند تا به پکن نزدیک شود، حضور چین در منطقه میتواند از قدرت یک بازیگر رقیب یا نوظهور مانند هند در منطقه خلیج فارس بکاهد.
آغاز سیاستهای جدید اتحاد در جنگ سرد؟
رقابت دو ابرقدرت چین و آمریکا به سرعت رنگ و بویی مشابه جنگ سرد به خود میگیرد و مقامات پکن و واشنگتن خود را در بلوک کشورهای همفکر قرار میدهند. در چنین شرایطی، چین تلاش میکند تا اتحادی را برای مقابله با اتحادهای آمریکا مانند گفتگوی امنیتی چهار ضلعی در هند و اقیانوس آرام ایجاد کند. به عنوان مثال، پکن تلاش کرده است که یک گروه چهارگانه ترانس هیمالیایی با حضور پاکستان، نپال و افغانستان تشکیل دهد. ارتباط پکن با خاورمیانه به ویژه توافق نامه همکاری استراتژیک آن با ایران، نمونههایی از این دست است.
تهران پیش از این، تشکیل اتحادیهای با حضور پنج کشور چین، پاکستان، روسیه، ترکیه و ایران را برای برقراری صلح، ثبات و پیشرفت منطقه پیشنهاد داده بود. ارتباطات اسلامی ایران با پاکستان و ترکیه، تقویت روابط با روسیه و توافقنامه چین و ایران میتواند عناصر سازنده چنین گروهی باشد. در واقع، در ژانویه ۲۰۲۱، تهران توافق نامه همکاری در زمینه امنیت سایبری را با مسکو امضا کرد که احتمالاً محور آن اشتراک اطلاعات است. این توافق خود به خود توافق نامه همکاری استراتژیک همکاری دفاعی چین و ایران را ارتقا میبخشد و به طور بالقوه فضا را برای یک اتحاد جدید جنگ سرد گستردهتر مهیا میکند. علاوه بر این، این معامله میتواند به چین در ایران اجازه دهد که کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) را هم توسعه بخشد.
حضور هند در آسیای مرکزی
چنین حضوری میتواند مانعی برای ارتباط دهلی نو با غرب و آسیای مرکزی باشد. از آنجا که روابط چین و هند به خاطر اختلافات در دره گالوان در مرزهای مورد اختلاف آنها در پایینترین سطح است، دهلی نو در تلاش است تا از نفوذ منطقهای خود محافظت کند. بندر چابهار که قرار است ظرف یک سال به اتمام برسد، بخش اصلی این استراتژی است. این بندر نه تنها هند را به افغانستان و آسیای مرکزی متصل میکند، بلکه پاکستان را که در حال حاضر تنها مسیر دسترسی است دور میزند، چابهار به عنوان وزنهای متوازن کننده نسبت به کریدور اقتصادی چین و پاکستان و نمادی از تعهد هند به ایران و افغانستان عمل میکند. گزارش شده است که هند آماده است که تقریباً ۵۰۰ میلیون دلار در این پروژه سرمایه گذاری کند. اهمیت این پروژه در پیشنهاد هند برای بزرگداشت "روز چابهار" در ۴ مارس ۲۰۲۱ نشان داده میشود.
با این حال، اگر ایران در کریدور اقتصادی چین و پاکستان مشارکت کند، ادامه دسترسی هند به بندر چابهار ممکن است به خطر بیفتد. سال گذشته ساعاتی پس از انتشار خبر توافق نامه همکاری استراتژیک ایران با چین گزارشها حاکی از آن بود که هند ناگهان از پروژه راه آهن چابهار کنار گذاشته شد. اگرچه اخیراً وزارت امور خارجه هند تأیید کرده است که هند همچنان درگیر این پروژه راه آهن است، اما این حادثه نشان دهنده ماهیت خطرناک سرمایه گذاری هند و چگونگی قدرت چین برای دور کردن هند از منطقه است.
برای هند، ایران دروازه اضلی برای ورود به پنج جمهوری محصور در خشکی آسیای مرکزی شامل قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان است. تعامل مداوم و مثبت با ایران برای منافع هند بسیار مهم است. توافق جدید نشان دهنده وابستگی روزافزون ایران به چین است که میتواند دسترسی هند را به این کشور تضعیف کند.
به علاوه، هند برای دستیابی به افغانستان به ایران متکی است که از نظر ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و از لحاظ اقتصادی برای دهلی نو بسیار مهم است. هند به عنوان یک دوست به طور فعالانه روند صلح تحت رهبری افغانستان و تحت کنترل افغانستان را ترویج کرده و یک سرمایه گذار ثابت قدم در آینده این کشور بوده است. دهلینو بودجه احداث ساختمان پارلمان و پروژههای انرژی و زیرساختهای مهم افغانستان را تأمین میکند. ارتباط هند با افغانستان همچنین به عنوان یک وزنه برای ایجاد تعادل در روابط با پاکستان و چین دیده میشود. با این حال، مانند آسیای مرکزی، افغانستان تنها از طریق ایران و پاکستان برای هند در دسترس است. با مسدود شدن مسیر پاکستان برای هند، ایران اهمیت دو چندانی مییابد؛ بنابراین محور چین و ایران میتواند برای هند ویرانگر باشد.
پس از سالها تحریم، ایران از یک اقتصاد آسیب دیده، رنج میبرد. از زمان خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا از توافق هستهای ایران یا همان برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA)، در سال ۲۰۱۸ تهران روز به روز به لحاظ اقتصادی ضعیفتر شده است. تحریمهای آمریکا باعث شده صادرات نفت ایران به سختی انجام شود، در این بین صندوق بین المللی پول تخمین میزند که در ادامه روند تجارت جهانی با ایران این روند در سال ۲۰۲۱ نیز ادامه خواهد داشت. همزمان ایران با افزایش کسری تجاری، تورم و نرخ ارز بالا، افزایش بیکاری و کسری مالی رو به رشد مواجه است. کاهش تحریمها برای تهران کلیدی است و مذاکره مجدد درباره توافق هستهای اولین قدم برای رسیدن به این هدف است.
با این حال، تا همین اواخر، آمریکا و ایران در یک بن بست گرفتار شده بودند. پس از هفتهها تلاش ناموفق، ایران و آمریکا توافق کردند که مذاکرات غیر مستقیم در مورد بازگشت به برجام در وین را از تاریخ ۲ آوریل آغاز کنند. ۱ + ۴ شامل انگلیس، فرانسه، روسیه، چین به علاوه آلمان به عنوان واسطه عمل خواهند کرد، تا ایران و آمریکا به شکل غیر مستقیم با یکدیگر گفتگو کنند. علی رغم این گام بزرگ به جلو، هنوز مشخص نیست که آیا برجام میتواند دوباره احیا شود یا خیر. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشت که واشنگتن علاقهمند به توافق طولانیتر و قویتر است که نه تنها از سال ۲۰۳۰ یعنی تاریخ انقضا برجام فراتر رود، بلکه همچنین سایر چالشها مانند برنامه موشک بالستیک ایران و کمک به گروههای نیابتی در عراق، لبنان، سوریه و یمن را هم در بر بگیرد. علاوه بر این، با رسیدن انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن و روی کارآمدن احتمالی جناح تندرو همین دستاوردهای فعلی نیز ممکن است با خطر مواجه شود.
هند می تواند جایگاهی ویژه برای خود به عنوان شریکی حیاتی برای ایران ایجاد کند. دهلی نو باید به عنوان یک اولویت استراتژیک فوری، رویکرد خود در مورد ایران را مورد بازنگری قرار دهد، خصوصاً اگر بخواهد نفوذ روزافزون چین را محدود و مهار کند. توافق نامه همکاری استراتژیک، حتی اگر از نظر مادی نیز قابل توجه نباشد به عنوان یک بیانیه سیاسی قوی درباره حمایت چین از ایران و هم افزایی رو به رشد بین هر دو بازیگر حائز اهمیت است؛ بنابراین هند باید سطح تعامل خود با ایران را دوباره ارزیابی کند و راههای جدیدی را برای دسترسی به این کشور در نظر بگیرد.
در حال حاضر، موقعیت تسلیم ناپذیر ایران در برابر آمریکا یک خطر محاسبه شده است، چراکه معتقدند میتوانند در برابر فشارهای اقتصادی فعلی مقاومت کنند. اگر هند بتواند تهران را راضی کند که تن به مذاکرات مستقیم بدهد و در میانجیگری با آمریکا نیز نقشی مثمر ثمر ایفا کند، میتواند خود را به عنوان شریک اصلی تهران مطرح ساخته و برتری خود را نسبت به چین حفظ کند.