به گزارش خبرداغ به نقل از دنیای اقتصاد، این در حالی است که در عمل الزام شرکتها به بازارگردانی نیز تاثیر محسوسی بر روند حاکم بر قیمتها نداشته و به نظر نمیآید بتواند تاثیری قابل توجه بر پایان این روند داشته باشد.
روز یکشنبه بورس تهران افت دیگری را به ثبت رساند و به سبب کاهش ۱/۸ درصدی شاخص سهام، این نماگر به سطح یک میلیون و ۲۴۰ هزار واحد رسید. این رخداد فضای روانی منفی حاکم بر بازار سرمایه را بیش از پیش تقویت کرد. بررسیها حکایت از آن دارد که در حال حاضر بخش بزرگی از سرمایههای وارد شده به بورس به دلیل سازو کارهای غیرمعقول حاکم بر بازار سهام مانند حجم مبنا و دامنه نوسان همچنان در این بازار قفل شده و در شرایط تضعیف دلار در بازار ارز، بی تقاضا مانده است. این در حالی است که در عمل الزام شرکتها به بازارگردانی نیز تاثیر محسوسی بر روند حاکم بر قیمتها نداشته و به نظر نمیآید بتواند تاثیری قابل توجه بر پایان این روند داشته باشد. برآیند تمامی این نکات نیز در پایان روزکاری یکشنبه، هجدهم آبانماه صف فروش ۲۴۰ نماد در بورس تهران شده که ارزشی ۴ هزار و ۳۰۵ میلیارد تومانی دارند. ضمن آنکه ارزش معاملات خرد سهام در بورس تهران با رسیدن به سطوح پایینتر از ۱۴۰۰ میلیارد تومان، در کمترین سطح از ۲۱ دی ماه سال ۹۸ ایستاد. درست زمانی که شاهد تشدید تنشهای منطقهای بودیم و مقام ناظر برای پیشگیری از معاملات هیجانی، دامنه نوسان را به ۲ درصد محدود کرده بود. در آن دوره اما تقاضا برای سهام بیشتر از زمان حال بود. در حال حاضر دیگر نه خبری از نوبتهای طولانی برای گرفتن کد بورسی در شرکتهای کارگزاری است و نه کسی میل چندانی به خریدن سیگنالهای بیپایه و اساس کانالهای تلگرامی دارد. در طول این سه ماه که بازار سرمایه راهی معکوس از آنچه پیشتر میپیمود را در پیش گرفته، حجم بالای صفهای فروش سبب شده تا هر که توانسته پول خود را برداشته و از این عرصه فرار کند. آنها هم که نتوانستهاند و هر روز را به صفنشینی میگذرانند، همچنان به این امید که بالاخره یک تحلیل درست از کارشناسان اغلب خودخوانده فضای مجازی به دست آورند و در گروههای سربرآورده از روزهای رونق ماندهاند، چیز زیادی دستشان را نمیگیرد به جز یاد گرفتن دشنامهای جدید. بازار سهام دیگر با هر تعریفی که بتوان از آن داشت تا به اینجای کار سقوطی نابهنگام را شاهد بوده است. شاخص کل بورس که در ۱۹ مردادماه در قله ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحدی قرار داشت تا به حال حدود ۴۰ درصد از ارتفاع خود را از دست داده است. همین امر سبب شده تا بسیاری از فعالان این بازار که ریزش قیمتها را بیش از حد ارزیابی میکنند، فرض را بر این بگذارند که کم شدن میزان افت روزانه در روزهای منفی بازار گواهی بر تضعیف روند نزولی موجود در این بازار است.
اما در اثنای همین تغییرات پیوسته و ناخوشایند آنچه در جهان واقع و روی تابلوی معاملات روی میدهد، حاکی از نبود افقی روشن برای این فشار پیوسته عرضه در صفهای فروش است.
همانطور که اشاره شد روز گذشته معاملات بورس در حالی خاتمه یافت که ارزش معاملات خرد در این بازار به کمترین حد از بیست و یکم دی ماه سال گذشته رسید. بر این اساس با اتمام دادوستدهای روز یکشنبه ارزش معاملات خرد در بورس تهران ۱۳۹۷ میلیارد تومان برآورد شد و ارزش معاملات خرد فرابورس نیز از ۷۸۴ میلیارد تومان فراتر نرفت. این در حالی است که پیشتر بخشی از فعالان بازار انتظار داشتند با شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و کاهش متعاقب ریسکهای سیاسی و ارزی، هر چند موقت شاهد بهبود فضای روانی حاکم بر معاملات بازار سرمایه باشیم.
اما در حال حاضر آنچه بیشتر به نظر میآید، اتکای بالای بورس تهران بر این تصور بوده است که افزایش تنشها میتواند در سایه رشد نابهنجار پایه پولی سبب افزایش مداوم بهای ریالی سهام در بورس تهران شود. این تصور با کاهش ریسکهای یادشده که به تقویت ریال ایران میانجامد حالا تا حد زیادی تضعیف شده و دقیقا به همین دلیل است که در روز قبل شاهد صف فروشهای سنگین در نمادهای دلاری بازار سرمایه بودهایم.
اما از تمام این حرفها که بگذریم ارزیابی اعداد به ثبت رسیده در خلال معاملات روزهای گذشته به خصوص روز یکشنبه حکایت از این واقعیت دارد که کم شدن درصد ریزشها در روزهای اخیر به دلیل کمتر شدن عرضه یا امید به بهبود شرایط در آینده نزدیک نیست. در طول این مدت که بازار با افتی سنگین همراه بوده یک عامل حیاتی سبب شده تا همچنان نقدینگی وارد شده در پنج ماه نخست سال جاری در این بازار حبس شود. این یک عامل هم چیزی نیست جز دخالت دولتی و نگاه پدرمآبانه به شفافترین بازار مالی کشور که خود را در قالب دو ساز و کار ناکارآمد و ناهنجار حجم مبنا و دامنه نوسان نشان داده است. در حالی که روزهای رونق بورس تهران با هجوم نقدینگی سهامدار خرد و اغلب نوحقیقیها رقم میخورد و سهامداران عمده و سایر اشخاص حقوقی فعال به هر میزان که میخواستند میتوانستند به خریداران عرضه کنند، هم اکنون با افت قیمت سهام دیگر خریداری نمانده تا سیل عرضه را در بورس و فرابورس تقاضا کند. این در حالی است که سازمان بورس در طول دو ماه اخیر تا به حال چندین بار از الزام ناشران به بازارگردانی سخن گفته و ادعا کرده است در این مقطع از تاریخ بازار سرمایه قصد ایجاد سازوکاری را دارد که شاید کمتر از هر زمانی برای پیگیری آن انگیزه در میان شرکتهای موجود در بازار سهام وجود دارد. اصلا مشخص نیست مسوولان این سازمان بر چه پایه و اساسی انتظار دارند تا بازارگردانی در وضعیتی پا بگیرد که حتی خود ناشران هم در قیمتهای فعلی اعتقاد چندانی به ارزش سهام خود ندارند. حتی این سوال مطرح است که اگر خریدن بسیاری از سهام موجود در این قیمتها برای آنها صرفه داشت، اصلا چرا سهام خود را باید میفروختند که حالا مجددا اقدام به خرید آن کنند؟
جواب این سوالها هر چه که باشد واقعیت این است که آن بخش از سرمایهگذاران که این روزها موفق میشوند چیزی در بازار بفروشند یا خیلی خوششانس هستند یا هر آنچه که مجال پرداختن به آن در این گزارش کوتاه نیست. مردم عادی هر روز در صف مینشینند تا شاید بهرهای از این تقاضای قطرهچکانی در بازار سرمایه داشته باشند. به نظر میآید که همزمان با افزایش ابهام نسبت به آینده بازار سهام چشمه تقاضا در این بازار خشک شده است. تمامی اینها در شرایطی رخ داده که حتی مشخص نیست آیا عزم و اراده جدی برای برداشتن یا حداقل تکلیف ساز و کارهای دست و پاگیری مانند حجم مبنا و دامنه نوسان در بازار سرمایه وجود دارد یا خیر. شاید بتوان اینطور گفت که آنچه در حال حاضر با اطمینان میتوان از آن یاد کرد این است که ساز و کار بوروکراسی در ساختار تصمیمگیری بازار سرمایه آنقدر خشک و دست و پا گیر است که تنها چیزی که میتوان با اطمینان از آن سخن گفت رفتن به بیراهه ۳۰ ساله حجم مبنای دامنه نوسان خواهد بود. مسیری که همچنان قربانی میگیرد و افراد را برای منطقی شدن قیمتها و ایجاد در تعادل بین عرضه و تقاضا معطل نگه میدارد. همانطور که در گزارشهای پیشین نیز به کرات به آن اشاره شد، سازو کارهایی مانند دامنه نوسان و حجم مبنا همانطور که در روزهای رونق بازار زمینه را برای ایجاد حباب فراهم میکنند در روزهای افول نیز سبب میشوند تا قیمتها بسیار دیرتر از آنچه باید مسیر واقعی خود را بیابند و با تضعیف هیجان در میان سرمایهگذاران، واقعی شوند.
دقیقا به دلیل عواملی از قبیل مسائل یاد شده است که روز گذشته از مجموع ۳۰۴ نماد معامله شده در بورس تهران ۲۲۰ نماد به ارزش ۴۳۰۵ میلیارد تومان با صف فروش روز یکشنبه را خاتمه دادند و خالص تغییر مالکیت حقیقی به حقوقی که نشانگر ارزش فروش سرمایهگذاران خرد به حقوقیها است به ۳۳۷ میلیارد تومان رسید. این در حالی است که از میان تمامی نمادهای معامله شده در این روز تنها ۴۱ نماد به ارزش ۲۱۲ میلیارد تومان صف خرید بودند.
در فرابورس نیز وضعیت تقریبا مشابه بورس تهران بود. از مجموع ۲۳۲ نمادی که در این روز میان خریداران و فروشندگان داد و ستد شد ۴۱ نماد به ارزش ۲۶۰ میلیارد تومان صف خرید بودند و ۱۷۰ نماد دیگر صف فروش ۳۰۵۶ میلیارد تومانی داشتند. تغییر مالکیت حقیقی به حقوقی در این بازار نیز ۱۶۲ میلیارد تومان بود. اما از این اعداد و ارقام که فراتر برویم نکته قابل توجه در معاملات روز گذشته نه فقط تعداد صفهای فروش بلکه وجود صفهای سنگین در نمادهایی نظیر «فولاد»، «کگل» و «فملی» بود که تا پیش از این و همزمان با سقوط قیمتها در بازار سهام افت کمتری را شاهد بودند و از سوی صندوقهای حمایتی موجود در بازار سهام حمایت میشدند. همانطور که پیشتر اشاره شد به نظر میرسد دلیل این امر افت قابل توجه قیمت دلار در بازار ارز باشد که انتظار میرود بر ارزش ریالی تولید و فروش این شرکتها و بنگاههای اقتصادی از این دست اثر منفی بگذارد.
اما از تمامی این نکات منفی که بگذریم معاملات دیروز بورس تهران یک رویداد مثبت نیز در خود داشت. در این روز نمادهای دارویی برای چندمین بار در سالهای اخیر به شایعه تغییر قیمت دلار ۴۲۰۰ تومانی که بسیاری از اقتصاددانان تاکنون آن را مورد انتقاد قرار دادهاند واکنش مثبت نشان داد و پیش از آنکه چیزی قطعی شود ۱۱ هزار تومانی شدن دلار دولتی را جشن گرفتند. این مساله سبب شد تا در این روز شاهد شکلگیری صف خرید قابل توجه در تمامی نمادهای دارویی به جز «دلقما» باشیم. بر این اساس نماد یاد شده معاملات روز یکشنبه را در حالی به پایان برد که برخلاف تمامی نمادهای هم گروهی خود در گیر صف فروش بود. این وضعیت در حالی روی داد که سایر داروییها تا سقف قیمت مجاز روزانه با افزایش مواجه بودند. صف فروش شکل گرفته در این نماد به کاهش حداکثری قیمت و رسیدن بهای هر سهم از شرکت دارویی لقمان به ۳۲۹۲ تومان منجر شد.