به گزارش
خبرداغ به نقل از خبرآنلاین،راحت و صریح همه حرف هایش را می زند حتی اگر متهم به این شود که حرف هایش به ضرر اصولگرایان بوده و به نفع رقیب. امیر محبیان به این شهره است که تئوریسن اصولگرایان است و طرف مشورت.
او در گفتگویی که با خبرآنلاین داشت درباره نقد شجاعانه خود به جریان اصولگرا گفت«پنهان سازی درد به درمان نمی انجامد و سکوت در برابر مسئله به حل مسئله نخواهد انجامید. مردم دشمن نیستند و باید بدانند که در جریان های سیاسی چه می گذرد.»
علت اختلاف اصولگرایان بر سر حمایت از روحانی و نگاه احمدی نژاد به همکاری انتخاباتی با اصولگرایان دو محور دیگر این گفتگو بود.
مشروح گفتگو با این فعال سیاسی اصولگرا را در ادامه مطالعه فرمایید؛
***
رسانههای بیگانه همچون بی بی سی سعی دارند در هر مقطع از زمان اختلاف سلایق بین ارکان نظام به ویژه رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور را اختلاف مبنایی جلوه دهند و تبلیغ کنند. به نظر شما چگونه باید با القائات آنها برخورد کرد؟ اگر رسانه های داخلی در دام آنها بیفتند چه تبعاتی برای جامعه و نظام دارد؟ اساسا دکتر روحانی در تبعیت از دستورات رهبری چگونه عمل کرده است؟
اولین شرط خنثی سازی تبلیغات بیگانگان آن است که بدانیم در نظام تبلیغاتی آنها اساسا بخشی از واقعیت زمینه تحریف واقعیت می شود؛ به عبارتی آنها پاره ای از کدهایی که دال بر کمی اختلاف مواضع است را از طریق برجسته سازی و سپس داستانسرایی روی آن مبدل به یک سناریوی نزدیک به ذهن می سازند؛ از این رو نباید دولتها کدهای موید این سناریوها را ایجاد کنند؛ آنها باید بدانند که هر رفتار معارض گونه ای توسط بیگانگان به عنوان زمینه ای برای ایجاد شکاف مورد بهره گیری قرار می گیرد. رسانه های داخلی را نمی توان از نقل خبر بازداشت به همین دلیل بهتر است، مقامات از همان گام نخست در بیان دیدگاهها و طرح نظرات به گونه ای عمل کنند که زمینه سوء استفاده دشمنان را از میان ببرند. دولت آقای روحانی طبعا در پی پیروی از نظرات و دیدگاههای مقام معظم رهبری است؛ اقدامی که هم وظیفه قانونی و هم شرعی آنها است. البته بعید نیست بعضی از کم دقتیها زمینه سوءاستفاده را فراهم آورده باشد.
برخی می گویند انتقاد اصولگرایان به خودشان باید مخفیانه انجام شود، چرا شما این کار را نمی کنید و بر عکس روش مخفیانه،صریح نقد خود را بیان می کنید؟
پنهان سازی درد به درمان نمی انجامد و سکوت در برابر مسئله به حل مسئله نخواهد انجامید. البته در برابر دشمنان باید دقت کرد اما مردم دشمن نیستند و باید بدانند که در جریان های سیاسی چه می گذرد. اتفاقا بر این باورم در مسایلی که تصمیم گیری آن به مردم مربوط است؛ مردم باید در جریان باشند و ما در جناح اصولگرا امر شخصی نداریم.
آیا همچنان تشکیل پارلمان اصولگرایی پیشنهاد خوبی است یا زمانش گذشته است؟
این پیشنهاد را از چند سال پیش مطرح کرده ام و بر آن تاکید دارم و گمان می کنم که زمان آن هم نگذشته است. جریان اصولگرایی برای مردمی تر شدن و ارجاع تصمیمات به بدنه خود چاره ای جز این ندارد.
بخشی از اصولگرایان معتقد به حمایت از روحانی در انتخابات ریاست جمهوری هستند، بخشی هم به معرفی نامزد اختصاصی اصرار دارند به نظر شما برای جناح اصولگرا کدام یک بهتر است؟
این ها دو دیدگاه هستند که برای خود حامیان و منطقی نیز دارند. بعضی حمایت از آقای روحانی را توصیه می کنند زیرا نمی خواهند او را به دامن اصلاح طلبان بیاندازند، احتمال وحدت اصولگرایان و رسیدن به کاندیدای واحد را دشوار و بلکه ناممکن می دانند و نیز احتمال پیروزی روحانی در سال 96 را مشابه مدل همیشگی ریاست جمهوری های ما زیاد می دانند. در مقابل هم کسانی که موافق حمایت از کاندیدای اصولگرا هستند معتقدند نمی توانیم کارنامه اقدامات دولت روحانی را مهر اصولگرایی بزنیم و با اصلاح طلبان یک کاندیدا داشته باشیم چون حمایت از روحانی که تحت الحمایه اصلاح طلبان است؛ اعلام ورشکستگی اصولگرایان به شمار می رود. به هر حال این دیدگاهها است و به مرور در زمان نزدیکی به انتخابات بیشتر نمایان خواهد شد.
آیا محمود احمدی نژاد می تواند نقش دونده امدادی را برای اصولگرایان بازی کند، به این معنا که تا زمان انتخابات ریاست جمهوری فعالیت و تحرک سیاسی داشته باشد، موج اجتماعی ایجاد کند بعد کنار رود و فرصت را در اختیار یک چهره اصولگرا بگذارد؟ اساسا دو طرف (احمدی نژاد و اصولگرایان) حاضرند وارد اجرای چنین برنامه مشترکی شوند؟
با شناختی مبتنی بر روانشناختی که از شخصیت احمدی نژاد دارم او به هیچوجه پل گذر برای هیچکس به سوی قدرت نخواهد شد و کاتالیزور هیچ معادله ای نخواهد شد که در نتیجه نباشد. احمدی نژاد برای خود کفایت و ارزش افزوده ای بیش از اصولگرایان سنتی قائل است و آنها را زمانی می خواهد که یا مخل عملیات او نباشند یا در پشت سرش حرکت کنند.
یک دیدگاه هم آن است که اصولگرایان برنامه دارند که اجازه تحرک انتخاباتی را به محمود احمدی نژاد بدهند و به تقابل با او نپردازند اما وقتی ثبت نام کرد ردصلاحیت شود و نامزد اصولگراها جای او را بگیرد و سوار بر موج اجتماعی ایجاد شده ناشی از تحرک احمدی نژاد خود را به پاستور برساند، در واقع امکان دارد مدل هاشمی-روحانی سال 92 این بار در جناح اصولگرا اتفاق بیفتد، نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟
کسانی که چنین سناریویی دارند؛ حتما احمدی نژاد را نمی شناسند. تکرار می کنم احمدی نژاد در تعاملی که برنده آن نباشد وارد نمی شود.
اگر احمدی نژاد نیاید از بین قالیباف و جلیلی کدامیک می تواند بدنه اجتماعی متأثر از احمدی نژاد را دور خود جمع کند؟
از لحاظ نگرش و رویکرد طبعا جلیلی به احمدی نژاد نزدیک تر است و قالیباف در برابر نگرش هواداران احمدی نژاد قرار دارد اما تکرار می کنم احمدی نژاد بر حسب اختیار حمایت هوادارانش را برای به قدرت رسیدن هر کسی جز خودش قرض نمی دهد ولو جلیلی باشد مگر آن که جلیلی قول دهد که پیشاپیش معاون اولی و تمامی اختیارات خود را جز نام ریاست جمهوری به احمدی نژاد واگذارد که در آن صورت هم شک دارم احمدی نژاد جز به ثمره هاشمی یا مشایی چنین اعتمادی را داشته باشد.
انتخابات مجلس در حوزه انتخابیه تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات سی بر هیچ به نفع ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگراها شد، آیا حدود 9 ماه دیگر در انتخابات شورای شهر تهران چنین نتیجه ای دوباره به نفع ائتلاف امید تکرار می شود؟
این بستگی به ساماندهی و هوشمندی اصولگرایان دارد؛ از جزییات برنامه آنها در این مورد اطلاعات خاصی ندارم که قضاوت کنم.