به گزارش
خبرداغ به نقل از برترین ها، روزگاری ایران در گرانیگاه جادهای
نشسته بود که هزاران سال به طول هزاران کیلومتر، بلندای تاریخ را به عرض
جغرافیای جهان پیوند میداد؛ جادهای که از شرق چین آغاز میشد و به منطقه
مدیترانه میرسید، اما در درازای تاریخِ پرتکاپویش هیچگاه با نامی واحد
شناخته نمیشد تا اینکه بارون فردیناند فون ریشتوفن، کاشف آلمانی قرن
نوزدهم، سراسر آن را «جاده ابریشم» نامید.
در برخی منابع آمده است
که این جاده نخستین بار در سال 105 یا 115 پیش از میلاد گشوده شده است، اما
در کتاب «جاده ابریشم» تالیف آیرین فرانک و دیوید برانستون و ترجمه محسن
ثلاثی جاده ابریشم دستکم 2000 سال کهنتر از این دانسته شده است: «این
جاده دستکم برای چهار هزار سال، راه ارتباطی اصلی میان مدیترانه و چین
بود.»
ایران، نقطه اتصال شرق و غربسفر
از شرق به غرب جهان از شهری به نام چانگ - آن در چین آغاز میشد و پس از
عبور از این سرزمین از چند شاخه راه گوناگون به آسیای میانه میرسید. برای
طی ادامه مسیر، در بیشتر دورههای تاریخ درازدامن راه ابریشم، تاجران و
مسافران این راه را گریزی جز گذر از ایران نبود. آن طور که عنایتالله رضا
در مدخل «جاده ابریشم» دایرهالمعارف بزرگ اسلامی آورده، «کاروانیان در
توقفگاههای آسیای مرکزی استراحت میکردند. یکی از این توقفگاهها شهر
پایکند (بیکند) بود. از پایکند راه ادامه مییافت تا به خراسان، و از
آنجا به ری و همدان و سپس به نصیبین در منطقه روم شرقی و از آنجا به سوریه و
سپس به کنستانتینوپولیس (قسطنطنیه) منتهی میشد.
از دریای چین تا
مرز ایران 150 روز راه و از آنجا تا مرز روم شرقی در نصیبین 80 روز راه
بود.» او عنوان میکند: «هرگاه کاروانیان میخواستند بدون گذر از مرز ایران
و راههای درون این کشور، بیابانهای آسیای میانه را طی کنند، ناگزیر
بودند از شمال دریای خزر بگذرند و خود را به کوههای قفقاز و از آنجا با
عبور از کوههای بلند، گردنهها و درهها به سواحل دریای سیاه برسانند و از
طریق طرابوزان رهسپار قسطنطنیه شوند.
این راه بسیار دشوار و
خطرناک بود و کاروانیان ناگزیر بودند از شورهزارها و دشتهای خشک و سپس
رودهای بزرگ پرآب بگذرند که بسیار مخاطرهآمیز مینمود.» در کتاب «جاده
ابریشم» نیز در این باره آمده است: «این شاهراه که طولش هشت هزار کیلومتر
بود، از میان ملتهای زیادی میگذشت که هر یک از قلمرو خود سخت پاسداری
میکردند و خواستار سهمی از منافع بازرگانی از این راه بودند.
هیچیک
از این ملتها به اندازه ایرانیان در این زمینه حساس و غیرتمند نبودند. از
آنجا که جاده ابریشم در فلات ایران از باریکهای میگذشت که به آسانی قابل
بستن بود، فرمانروایان محلی ایران سدهها بود که هرگاه میخواستند،
میتوانستند از تماس شرقیان با غربیان جلوگیری کنند.» راهآبی ابریشم نیز
شامل اقیانوس هند و دریای اریتره بود و هنگامی که به خلیج فارس میرسید،
نقش ایران و دریانوردان ایران در این راه نیز پررنگ میشد.
ایرانشهر در نظام معرفتی ایرانیان
جاده
ابریشم که در مقاطع مختلف با حملههای اعراب، مغولان، تاتارها و اقوام
دیگر به ایران و سایر کشورها دچار افت و خیز میشد، سرانجام با رونق گرفتن
دریانوردی در سده پانزدهم میلادی از رونق افتاد. این جاده که امروز جز نامی
از آن باقی نمانده، روزگاری مهمترین سکونتگاههای بشری و شاهراههای
تبادل مذهب، فرهنگ، فن و هنر را به یکدیگر میرساند.
مرزهای سیاسیِ
سرزمینهایی که همچون گرههایی طناب ابریشمین این جاده را به هم
میدوختند، چنان جابهجا شدهاند که گویی هیچگاه باروها و دژهایی
نفوذناپذیر آنها را تنگ در آغوش نفشرده است. سکونتگاهها و گذرگاههای
راهیان راه ابریشم در کشورهای چین، روسیه، ایران، عراق، سوریه، افغانستان،
ترکیه، پاکستان، هندوستان، لبنان، فلسطین، اردن و مصر امروزی پراکنده
شدهاند و در این میان شهرهایی که روزی پارههای پیکر عظیم ایران بزرگ را
شکل میدادند و با نخ نامرئی اما مستحکمِ فرهنگ، زبان، مذهب، تاریخ و هویت
مشترک به هم دوخته شده بودند، امروز در فراسوی مرزهای سیاسی ایران زیر نام
کشورهایی تازهتاسیس با قدمتهایی بعضاً کمتر از 100 سال آرمیدهاند و شاید
به خواب رفته باشند.
شهرهایی چون بلخ و خجند و سمرقند و بخارا که
از مرزهای سیاسی ایران بیرون رفتهاند، هر چند هنوز در حافظه ایرانیان و
مردمان ساکن در منطقه ایران قدیم، به عنوان تکههای مهمی از ایران فرهنگی
باقی ماندهاند. عباس آخوندی، عضو هیاتعلمی دانشکده مطالعات جهان و وزیر
راه و شهرسازی دولت یازدهم، در این باره گفت: «شاعران ایران وقتی از
زیباییها دم میزنند، از خجند و بخارا و سمرقند صحبت میکنند، یا وقتی
میخواهند از پرآبی ایران یاد کنند، از سیحون و جیحون در اشعارشان صحبت
میکنند.
ذهن شاعر و شعرخوان ایرانی دنیایی دارد که نظام معرفتی
ایرانیان را نشان میدهد.» او در ادامه این سخنان که در سالنامه «تجارت
فردا» منتشر شده، پرسید: «در حال حاضر، در نظام برنامهریزی کشور، سیحون
کجا قرار دارد؟ آیا در حال حاضر جیحون و سیحون در جهانبینی ایرانیان بار
معنایی دارد؟» آخوندی معتقد است چنین سوالاتی میتواند بر همه ابعاد نظام
سیاستگذاری ملی ایران در تمام سطوح اثرگذار باشد.
اما خود او به
عنوان وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم چه اندیشه و تدبیری در این راه دارد؟
آخوندی که معتقد است: «منظور من از ایران دولت ـ ملت نیست بلکه مجموعه
نتایج فکری، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به طور کلی یک نظم معرفتی
است نه یک چارچوب جغرافیایی به نام ایران»، اندیشهاش در این زمینه را
بهمنماه 94 در جمع دانشجویان رشته معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
شرح داد و با طرح موضوع «بازگشت به ریشههای فرهنگی اجتماعی ایران که به
اندیشه ایرانشهر برمیگردد» به عنوان راهحل مشکلات ایران در زمینه
شهرسازی، درباره انطباق اندیشه ایرانشهری با حوزه حمل و نقل گفت: «ما در
حمل و نقل بازآفرینی جاده ابریشم در دنیای معاصر در همه شقوق حمل و نقل را
دنبال میکنیم وقتی میگوییم اندیشه ایرانشهر از دریای مدیترانه تا آسیای
میانه و شبهقاره را درمینوردد. باید کریدور حمل و نقل بینالمللی این
مسیر را با بازتعریف اندیشه ایرانشهر طراحی و ایجاد کنیم.»
بازگشت به نقطه تعادل طبیعی ایران
وزیر
راه و شهرسازی در ماههای گذشته در کنار تاکید بر اهمیت احیای تمدن
ایرانشهری، از بازآفرینی جاده ابریشم نیز سخن گفته است. او در یکی دیگر از
سخنرانیهایی که بهمنماه 94 داشت، با طرح موضوع بازآفرینی جاده ابریشم و
احیای تمدن ایرانشهری، ایران را نقطه تعادل طبیعی منطقه توصیف کرد که
اگرچه در دوران تحریم برخی کشورها به صورت تصنعی آن را از موقعیت جغرافیایی
ایران جابهجا کردند اما مجدداً در دوران پساتحریم این مرکز ثقل و تعادل
طبیعی به ایران باز خواهد گشت.
اما
مقصود او از «نقطه تعادل طبیعی» بودن ایران و بازگشت مجدد کشور به جایگاه
خود به عنوان نقطه تعادل منطقه چیست؟ آخوندی در مراسم گرامیداشت سی و
هفتمین سالروز ورود امام (ره) به کشور، با اشاره به مذاکره ایران و ۱+۵ و
لغو تحریمها اظهار امیدواری کرد: «یک دوره مجدد از شکوفایی تمدن ایرانشهر
را با تمسک به انقلاب اسلامی و بازخوانی مجدد ایران آغاز خواهیم کرد. فهم
من از آنچه در برجام و دوران پس از آن رخ داد این است که جمهوری اسلامی
ایران همچنان نقطه تعادل طبیعی در خاورمیانه است و برخی کشورها به صورت
تصنعی آن را از موقعیت جغرافیایی ایران در دوران تحریم جابهجا کردند اما
مجدداً در دوران پساتحریم این مرکز ثقل و تعادل طبیعی به ایران باز خواهد
گشت.
بازگشت نقطه تعادل طبیعی به ایران یک بازگشت پایدار خواهد
بود. ایران نقطه تعادل تصنعی نیست بلکه نقطه تعادل طبیعی در منطقه است.»
وزیر راه و شهرسازی قرارداد برای خرید ۱۱۸ فروند هواپیما از شرکت ایرباس را
نیز به معنای به رسمیت شناخته شدن ایران به عنوان نقطه تعادل منطقه از سوی
جهان ارزیابی کرد: «این قرارداد به معنای آن است که دنیا یک بار دیگر
پایداری انقلاب اسلامی و نقطه تعادل طبیعی ایران را در منطقه به رسمیت
شناخته است.
قرارداد خرید ۱۱۸ هواپیما یک قرارداد تجاری نیست بلکه
نشاندهنده نگاه جهان به انقلاب و ایران است.» آخوندی با بیان این موضوع که
«اگر روزگاری جاده ابریشم از ایران عبور کرد تصادفی نبود بلکه به دلیل
موقعیت جغرافیایی و استراتژیک آن است» از بازآفرینی جاده ابریشم و تمدن
ایرانشهری سخن گفت: «امروز ما در حال بازآفرینی جاده ابریشم نوین در
روزگار نوین هستیم.
به برکت پایمردیهای ملت ایران، تلاش فرزندان
این ملت در بخشهای نظامی، مهندسی و دانشگاهی، تجاری و سایر حوزهها یک بار
دیگر ایران، انقلاب و تمدن ایرانشهری را بازآفرینی میکنیم و یک دوره
جدید مبتنی بر ثبات، امید و سرافرازی را آغاز خواهیم کرد.» وزیر راه و
شهرسازی چهارم اسفند 94 نیز در مراسم افتتاح منطقه آزاد تجاری امام خمینی
(ره) از آن به عنوان اولین قدم برای تبدیل فرودگاه امام به هاب هوایی منطقه
و بندر خشک یاد کرد و گفت: «قطعاً تمام کریدورهای هوایی، زمینی و ریلی که
از ایران عبور میکنند را با مشارکت در اختیار کشورهای منطقه قرار میدهیم و
درصددیم سیاست آسمان امن را در این منطقه فراهم کنیم.» او افزود: «ایران
مرکز تعادل امنیت، اقتصاد و سیاست در خاورمیانه، آسیای میانه و شمال
آفریقاست. ایران همواره مرکز ثقل منطقه بوده است.
ایران
مرکز تمدن خراسان، ایرانشهر و جاده ابریشم بوده است.» وزیر راه و شهرسازی
تصریح کرد: «اولین اولویت ما بحث لجستیک پارک منطقهای است که در اینجا
امکان حملونقل دریایی وجود دارد؛ چون تمام دریاهای ما به این فرودگاه وصل
میشود لذا فرودگاه امام خمینی به یک بندر خشک تبدیل میشود.» او با بیان
اینکه از تمام شرکتهای بزرگ جهان دعوت میکنیم در منطقه آزاد تجاری شهر
فرودگاهی امام خمینی (ره) سرمایهگذاری کنند، تاکید کرد: «ناامنی از این
سمت ساحل مدیترانه به سمت دیگر آن در حال گسترش است لذا همه به این نتیجه
رسیدند که باید به نقطه تعادل اصلی برگردیم که ایران در مسیر بازگشت به این
تعادل قرار دارد.»
سهم ما چیست؟
اما
در مسیر بازگشت به این تعادل، ایران چه ظرفیتهایی دارد؟ موقعیت جغرافیایی
کشور ایران همچنان مانند گذشته، موقعیتی بینظیر است و ایران هنوز همان
کشوری است که میتواند شرق عالم را به غرب آن پیوند بزند. در این موقعیت
جغرافیایی، راهها و کریدورهای فرعی متعددی میتوانند تداعیگر احیای
نمادین راه ابریشم باشند؛ راهی که در گذشته آسیای میانه را به روم شرقی
میرساند. امروز ایران در حال فعال کردن چهار کریدور مهم منطقهای برای
اتصال کریدور خاورمیانه به آسیای میانه است.
وزیر
راه و شهرسازی زمستان 94 پس از مذاکره و توافق با وزیر حمل و نقل و
ارتباطات ارمنستان برای فعال کردن یکی از این کریدورها، درباره آنها گفت:
«نخستین کریدور ما از مسیر ترکیه و دسترسی به دریای سیاه است و دومین
کریدور از طریق جمهوری آذربایجان به دریای سیاه متصل میشود. سومین کریدور
ایران از طریق بندر امیرآباد در دریای خزر به گرجستان و به دریای سیاه
میرسد و چهارمین آن دسترسی به دریای سیاه از طریق کریدور ارمنستان و بندر
پوتی است.» او از توافق ایران با جمهوری آذربایجان و ارمنستان در این زمینه
خبر داد و از مذاکرات و اقدامات ایران برای فعال کردن کریدور دریای سیاه
تا خلیج فارس سخن گفت.
با فعال شدن این کریدور جدید ترانزیتی یک
مسیر موازی با ترکیه برای انتقال کالا از ایران به اروپا شکل میگیرد. به
این ترتیب که کامیونهای ایران با عبور از جمهوری آذربایجان، ارمنستان و
گرجستان به دریای سیاه میرسند. میتوان کالاهای ایرانی را در ادامه مسیر
از طریق دریا به بلغارستان و یونان و در ادامه از یونان به ایتالیا ارسال
کرد. محسن جلالپور، رئیس اتاق بازرگانی ایران، نیز اخیراً در دیدار با
رئیس اتاق بازرگانی بلغارستان، اجرای پروژه کریدور اقتصادی ایران-بلغارستان
یا کریدور خلیج فارس-دریای سیاه را پیگیری کرد. البته احیای راه ابریشم
تنها دغدغه مسوولان ایرانی نیست.
کشور
چین با جدیت تمام اجرای این ایده را پیگیری میکند. شی جینپینگ،
رئیسجمهور چین که زمستان سال گذشته در راس هیاتی بلندپایه و پرجمعیت به
ایران سفر کرد، طرح احیای جاده ابریشم را در سر داشت و در دیدار با مسوولان
بلندپایه ایران از آن سخن گفت. در جریان آن سفر یادداشت تفاهم «ارتقای
کمربند اقتصادی جاده ابریشم و ایجاد جاده ابریشم دریایی قرن 21» بین
مسوولان ایرانی و چینی امضا شد. اما سوالی که اکنون باقی میماند این است
که آیا ایران خواهد توانست سهمی درخور از این جاده را به خود اختصاص دهد و
با بهرهگیری از فرصتهای موجود بار دیگر به نقطه تعادلی بازگردد که در
روزگاران کهن در آن جای داشت؟