از عوارضی تهران-قم، 50 متر که پیش میرویم، در حاشیه سمت چپ اتوبان چادر امدادی اورژانس 115 در زمینهای خاکی خودنمایی میکند. باد یکسره در اطراف و داخل آن زوزه میکشد. اینجا "کمپ سلامت نوروزی اورژانس" است. جایی که قرار است 10 تا 12 تکنسین اورژانس تا پایان تعطیلات نوروزی گوش به زنگ باشند. هشت آمبولانس و یک اتوبوس آمبولانس هم تجهیزاتی است که برای تسریع در رسیدن به محل حادثه در اختیارشان قرار گرفته است.
به گزارش ایسنا، چادر خاکستری رنگ که رویش نوشته "ایستگاه سلامت"، دلت را قرص میکند که اگر در سفر نیازی خدمات درمانی داشتی، هستند انسانهایی گوش به زنگ تا با اطلاع از آن، بی درنگ به کمکت بیایند. چادر خاکستری رنگ که گرچه ممکن است برای نیازمندان کمکهای درمانی، محل مطبوعی باشد، اما برای امدادگران این حجم از باد، خاک، سروصدای ماشینها، سرما و گرمای هوا و از همه بدتر دوری از خانوادههایشان نمیتواند چندان دلنشین باشد. باید دید چه چیزی ارزشمندتر از بودن در کنار خانواده، آن هم در لحظههای "نو شدن" برایشان وجود داشته تا حضور در چادر امدادی با چند صندلی و یک قالی گل قرمز و چند تا قفسه دارو را به حضور در خانه ترجیح دادهاند. آن هم بدون هیچ چشمداشتی.
اینجا اگر کسی را نشناسی، هرگز احساس غریبی نمیکنی. خندهها، شوخیها، مهماننوازیهایشان، یخها را آب میکند. بساط ناهار با سادگی پهن میشود و دعوتمان میکنند برای صرف ناهار. بعد هم خیلی زود، همه چیز مانند اولش میشود؛ یک کمپ امدادرسانی با تجهیزات، داروها، باندها و کسانی که هزاربار به یکدیگر توصیه میکنند که مراقب استفاده از فلان دارو باش.
جلو میروم تا با آنها صحبت کنم. برخی قانونمدارند و میگویند "بخشنامه شده که ما گفتوگوی خبری نکنیم." میگویم خبر که نمیخواهم، دوست دارم از زندگیتان، خانوادههایتان و مشکلاتتان با خبر شوم. یکیشان قبول میکند و با من هم کلام میشود.
محمد شایگان، یکی از تکنسینهای پایگاه جادهای و امدادی تهران-قم، ده سال است که کارمند اورژانس است. لبخندش محو نمیشود و با خوش اخلاقی پاسخم را میدهد.
درباره نحوه کارشان در پایگاه میپرسم و میگوید: شیفتهای ما در اورژانس 24 در 48 است. یعنی 24 ساعت شیفت هستیم و 48 ساعت استراحت داریم و این موضوع در طول سال وجود دارد. بنابراین تفاوتی ندارد که در ایام تعطیل یا غیرتعطیل باشیم. چرا که این روند کاری ماست و متاسفانه با این روند همیشه از خانواده دور هستیم. حتی در لحظه سال تحویل، روز سیزده به در، مراسمهای عزاداری و ... نیز سر کاریم و دور از خانواده.
او ادامه میدهد: در عید نوروز نیز به دلیل ازدحامی که در جادهها وجود دارد ما معمولا در کنار جاده مستقر هستیم که اصطلاحا به آن کمپهای نوروزی میگویند.
از این تکنسین اورژانس درباره مأموریتهایشان سوال میکنم و میگوید: بیشتر مأموریتهای ما تصادفات است که آن هم به دلیل خستگی و خوابآلودگی رانندهها در مسافتهای طولانی ایجاد میشود. این حوادث گاهی منجر به فوت، قطع عضو و... میشود.
شایگان درباره مسافتهای استقرار پایگاههای جادهای اورژانس، میافزاید: برای مثال پایگاه ما که در کنار عوارضی تهران-قم است و تا اواسط این اتوبان که 100 کیلومتر است، به اورژانس تهران اختصاص دارد. در این مسافت نیز در فواصل 20 کیلومتری کمپهای نوروزی در دوطرف جاده گذاشته شده و از طریق زیرگذرها جاده را پوشش میدهد. فاصله رسیدن به صحنه حادثه نیز بین پنج تا 12 دقیقه متغیر است و حداکثر در 12 دقیقه خودمان را به محل حادثه میرسانیم.
او در ادامه صحبتمان درباره بیشترین مشکلات تکنسینهای اورژانس میگوید: بیشترین مشکلات تکنسینهای اورژانس نبود امکانات و کمبود پرسنل است که باعث میشود همکاران، ماموریتهای بیش از حد استاندراد جهانی بروند. در حال حاضر همکاران ما سه برابر استاندارد جهای به مأموریت میروند.
شایگان ادامه میدهد: در عین حال هنوز سختی کار شامل کارکنان اورژانس نشده، درحالیکه آتشنشانی و بیمارستانهای سوانح و سوختگی شامل سختی کار میشوند ولی اورژانس هنوز شامل آن نشده است. حال فشار کاری زیاد، استرس، خوابوبیداریهای زیاد عمده مشکلات کارکنان اورژانس است و از طرفی دریافتیمان پایین است. در حال حاضر همکاران ما در بیمارستانها کارانهها و دریافتیهای بسیار خوبی میگیرند و نظام بهرهوری هم شاملشان میشود. طبق نظام بهرهوری، زمانیکه در روز تعطیل یا جمعه سر کار میروی، علاوه بر حقوق اضافه کار هم دریافت میکنی. اما این در حالیست که هنوز در اورژانس چنین چیزی وجود ندارد. ما در ایام تعطیل، سوگواری و... فعالیت میکنیم اما شامل نظام بهرهوری و دریافت حقمان نمیشویم.
میپرسم درخواسستتان از مسئولان چیست که میگوید: از مسئولان درخواست میکنیم که ما را نیز شامل نظام بهرهوری کنند. ما هم مانند همکاران بیمارستانی پیراپزشک هستیم و انتظار داریم که هر چه به آنها تعلق میگیرد، شامل ما نیز بشود. همچنین تقاضا داریم که مقداری نیروی بیشتری در اورژانس جذب کنند تا فشار کار کاهش یابد و از سوی دیگر سختی کار هم شامل کارکنان اورژانس هم بشود.
به خانوادهاش اشاره میکنم و میگویم از شما گلایه نمیکنند که هیچوقت نیستید، با خنده میگوید: خانواده مجبورند بسازند و ما سعی میکنیم طور دیگری برایشان جبران کنیم.
او میگوید: سختترین لحظه یک تکنسین اورژانس زمانیست که مریضی را احیا میکنید و با تلاش زیادی که انجام می دهید باز هم موفق نمیشوید که او را به دنیا بازگردانید. این سختترین لحظه است. در عین حال همه کارکنان اورژانس سعی میکنند، سریعا خود را به صحنه برسانند و آنچه را که در چنته دارند، برای مریض انجام دهند.
شایگان در ادامه توصیهای به مردمش میکند و میافزاید: به مردم توصیه میکنم که بیهوده با اورژانس تماس نگیرند و خطهای اورژانس را مشغول نکنند. برای بیماریهای سرپایی که میتوانند با مراجعه به یک درمانگاه یا مطب آن را درمان کنند، از اورژانس تقاضای کمک نکنند و اجازه دهند که با توجه به کمبود آمبولانس، نیرو و پایگاههای و جمعیت زیاد شهرها بویژه تهران، همکاران ما بتوانند به مأموریتهای اورژانسی واقعی رسیدگی کنند. من اگر واقعا برای ارائه خدمت به یک مریض سرپایی به منزلش مراجعه کنم، دیگر در این منطقه آمبولانسی نیست تا به یک بیمار سکته مغزی، قلبی و یا هر چیز دیگری که نیاز به اقدامات فوری پیش بیمارستانی دارد و نیازمند این است که در یک زمان طلایی به بیمارستان برسد تا حیاتش حفظ شود، خدمترسانی شود.
از او درباره دعایش در نوروز میپرسم و اینکه دوست دارد نوروز پرکاری داشته باشد یا نه؟ میگوید:دعا میکنم که همه مردم سلامت باشند و با سلامتی در این ایام سفرشان را به پایان برسانند،در عین حال امیدوارم امسال سرمان خلوت باشد و برای هیچ کس هیچ حادثه بدی رخ ندهد.
بنابر اعلام معاون درمان وزیر بهداشت، در ایام نوروز 95، 18 هزارو 500 نیروی ارژانس در 2170 پایگاه اورژانس شهری و جادهای به کارگیری میشوند. کاش با کمی خودمراقبتی از حوادث در کمین پیشگیری کنیم و کاری کنیم که تک تک این نوروزبانان با دغدغهای کمتری نوروز را به سر برند.
گزارش از خبرنگار ایسنا، مژگان زینلی پور