به گزارش خبرداغ به نقل ازخبرآنلاین؛ محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در بخشی از گفتوگوی خود با خبرگزاری خبرآنلاین، به بیان نکاتی درباره اظهارات اخیر محمدباقر قالیباف و انتقادات اخیر تندروها علیه حسن روحانی، محمدجواد ظریف پرداخت. در ادامه بخشی از این گفت و گو را می خوانید؛
نکته این است که آقای روحانی، حداقل در صحبتهای اخیرشان با استانداران، درباره روسیه هیچ موضعگیری خاصی نداشتند. اگر آقای ظریف هم موضعگیریای در رابطه با روسیه داشتهاند، آن در پاسخ به اظهارات آقای لاوروف درباره بحث «مکانیزم ماشه» و برجام بوده است. آیا این به آن معناست که انتقاد از روسیه در کشور جایز نیست و کسی حق ندارد انتقاد کند؟ شما به تسویهحساب سیاسی از گذشته اشاره کردید؛ علت آن چیست؟
بعد از حادثه تلخ جنگ ۱۲ روزه، در سطوح عالی قدرت سیاسی و نظام اجرایی کشور، حقیقتی مکشوف شده وان دلالت دارد بر اینکه رفتارهای افراطی و تندروانه، سمّ مهلک سیاستاند. حضراتی که در برابر مواضع منطقی افرادی چون روحانی و ظریف مقاومت میکنند، همان نمادهای جریان تندرو هستند که بارها و بارها شانس خود را درپیشگاه رای ملت آزموده و شکست خوردهاند. تصور میکنم این واکنشها نشانهای از ضعف روزمره و پیدرپی آنهاست که اکنون خود را آشکار میکند. همانطور که به خود اجازه میدهند به شخصیتهایی چون ظریف و روحانی حمله کنند، باید روشن نمایند که صحبت نقدآمیز یا فحاشیهایشان دقیقاً معطوف به کدام جمله یا اظهار نظر انها است.
در حالت تعلیق و بیمنطقی، دیگران را متهم میکنند تا سرکوب کنند؛ من به شما عرض میکنم، هیچیک از عقلای جریان اصولگرایی که پیشکسوتان و پدرخواندههای جریانات اکثریت مجلس فعلی هستند، رویکردهای تند، افراطی، بیادبانه و مسئلهدار این جدید الاسلام ها را تأیید نمیکنند. آقای روحانی نماد جریان اعتدالی ومنطقی کشوراست؛ وی تقریباً تجمیعکنندهی رویکردهای عقلانی مدیریت حدفاصل سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ است، که چهار دولت سازندگی و اصلاحات را شامل میشود. شاخصهای سیاسی، اقتصادی و عمومی کشور و میزان رضایتمندی در جامعه در آن دوران در اوج خود بود، خصوصاً بعد دفاع مقدس که از مقاومت، ودرگیری با عراق و صدام آزاد شدیم.
آقای احمدینژاد پدیدهای ناموجه بود که در میانهی این میدان وارد فرآیند مدیریت توانمند کشور شد و هشت سال ایران را به عقب کشاند؛ آثار و تبعات منفی مدیریت او همچنان نهتنها نزد اصلاحطلبان، بلکه زبانزد یاران دیرین خودش است. دورهی او، دورهی اسقاط و انحطاط بود. بعد از او، بنابه تدبیر و احساسات وفهم جامعه، آقای روحانی انتخاب شد. علیرغم اینکه پایگاه سیاسی او دراغاز ریشه دراصولگرایی داشت، اما چون معقول بود، موفق شد با رویکردهای اصلاحطلبانه در دورهی اول، یاد و خاطرهی آن شانزده سال تاریخی توسعه ایران حدفاصل ۶۸-۸۴ را احیا کند.
اخیرا شاخص تورم دوازده سال حدفاصل سالهایی که آقای روحانی مسئولیت داشت را بررسی میکردم. اشاره به آن را مناسب می بینم. ایشان در سال ۱۳۹۲ سر کار آمد و سال ۱۳۹۳ اولین سال مسئولیتش بود که گزارش عملکرد ارائه داد. نرخ تورم اخرین سال دولت آقای احمدینژاد ۳۵ درصد بود. در سال ۹۳ اولین سال مسیولیت روحانی نرخ تورم با کاهشی بزرگبه ۱۵ درصد رسید؛ حتی از نصف هم کمتر شد. سال ۹۴ تورم ۱۱ درصد، سال ۹۵، ۸ درصد و سال ۹۶ تورم به ۷ درصد رسید. دوران اول آقای روحانی امید افرین و شایسته بود و ایران مجدداً در حال احیا وبازگشت به دوران شکوهمند سازندگی و اصلاحات بود.
دربازه زمانی دولت دوم آقای روحانی، به دلیل سختگیریهای بین الملل، تحریمهای گسترده، خروج آمریکاییها از برجام و جرایمی که اعمال میشد، شرایط کشور که خارج از اراده دولت بود بد شد و ناخواسته عملکرد اقتصادی دولت دوم توفیقآمیز نبود؛ اگرچه در همان دولت دوم هم نرخ تورم در سال ۹۶، ۸ درصد و سال بعد ۲۱ درصد و در سال آخر ایشان ۳۶ درصد بود. اما درست بعد از ایشان، در دولت آقای رئیسی، تورم به مرز ۵۰ تا ۵۲ درصد افزایش پیدا کرد.
مردم این موضوعات را میفهمند و آثار رویکردهای مدیریتی را در زندگی خود بهروشنی مشاهده میکنند. در قضایای اخیر هم مردم هوشیارند و اجازه نخواهند داد مدیریت کشور مجدداً اسیر تندروها شود؛ هرچند جماعتی میکوشند و سی سال است که برای بهدست آوردن قدرت تام وتمام میجنگند و موفق نمیشوند.
صریحاً عرض میکنم، حتی اگر تندروها بتوانند تمام شخصیتهای پیشین که در ادارهی کشور مؤثر بودند را در این هیاهوها از صحنه خارج کنند، جامعه باز هم به افراد تندرو اقبالی نشان نخواهد داد و مجدداً نیروهای معتدل ومعقول وجوانتر جایگزین خواهند شد و مسلماً رویکرد و مقابله بین آنها شدیدتر از حال خواهد شد. جامعه به هیچعنوان تندروها را بهعنوان عناصر خدوم، دلسوز و افرادی که منافع ملی را بر منافع شخصی رجحان میدهند، باور نخواهد کرد و بهخوبی میفهمد که آنها میخواهند بازیهای جناحی، خطی و قبیلهای خود را در هر شرایطی اعمال کنند. فکر میکنند میتوانند در هیاهو، ابهام و در گردوغبار سیاسی چیزی به دست آورند، در حالیکه چیزی برایشان حاصل نخواهد شد.