کد خبر: ۹۸۹۰۴۳
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸
تعداد بازدید: ۲۴
اولین سخنگوی قوه قضائیه می گوید: سخنگو باید بیان مناسبی داشته باشد و تا حدی در کارهای اجرایی تجربه داشته باشد تا حوزه‌ای که قرار است در آن اطلاع‌رسانی کند را بشناسد.
 

چالش هایِ سخنگو بودن در گپ و گفت با میرمحمد صادقی: در اوج تنش ها، سخنگو بودم/ سخنگو باید به‌ موقع از نظر اطلاعاتی تغذیه شودبه گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛کیاوش حافظی: سخنگو بودن در دستگاه های مختلف طبیعتا کار آسانی نیست؛ آن هم در برابر چشمان خبرنگارانی که کوچکترین اظهار نظر را در کسری از ثانیه مخابره می کنند. سخنگو در تمام زمانی که در برابر دیدگان رسانه ها قرار دارد، بار مسئولیت دستگاه های مربوطه اش را به دوش می کشد و هر اظهار نظری به پای دستگاهش نوشته می شود. به همین خاطر است که سخنگوها باید افراد ماهری باشند که هم بتوانند اطلاعات درست و دقیقی به بیرون مخابره کنند و هم توان اقناع افکار عمومی را داشته باشند.

اگر به توان بعضی سخنگوها در دستگاه های مختلف نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که فردی که پشت تریبون قرار می گیرد اصلا بهر این کار ساخته نشده است. اینکه به چه دلیل این مسئولیت را بر عهده او گذاشته اند بحث دیگری دارد اما ناتوانی او، نمادی از ناتوانی دستگاه مربوطه اوست.

اما سخنگو به جز آنچه اشاره کردیم چه ویژگی های دیگری باید داشته باشد؟ حسین میرمحمدصادقی، اولین سخنگوی قوه قضاییه در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین معتقد است جلب اعتماد مردم، کلید موفقیت یک سخنگوست.

میرمحمدصادقی که معتقد است در یکی از پرچالش‌ترین دوره‌ها، مسئولیت سخنگویی قوه قضاییه را برعهده داشته جامع‌الاطراف بودن را از ویژگی های مهم سخنگو برمی شمرد.

مشروح گفتگو با حسین میرمحمدصادقی را در ادامه می خوانید؛

*****

* آقای میرمحمدصادقی! شما اولین سخنگوی قوه قضاییه بوده اید. لطفا کمی از چالش های این مسئولیت روایت کنید.

امروزه حق دسترسی مردم به اطلاعات و اخبار حوزه عملکرد مسئولین مختلف، یک حق مسلم و غیرقابل انکار است. بخشی از این حق، به دست آوردن و تضمین آن، منوط به این است که افرادی که به‌عنوان سخنگو در بخش‌های مختلف انتخاب می‌شوند، بتوانند به‌موقع و به‌درستی کار خود را انجام دهند و نیاز اطلاعاتی مردم را مرتفع کنند.

البته در رابطه با مساله سخنگو در حوزه‌های مختلف، تا حدی وظایف و نوع عملکرد مقداری متفاوت است. هدف کلی، به هر حال این است که در حد امکان، مردم اطلاعات لازم درباره حوزه عملکردی محصول خاص به دست بیاورند.

در مورد دستگاه قضایی، وظایف سخنگو با دشواری‌های بیشتری روبه‌رو است؛ این، به‌خاطر محدودیت‌هایی است که از نظر قانونی در مورد اطلاع‌رسانی درباره عملکرد دستگاه قضایی یا پرونده‌های خاص قضایی وجود دارد. گاهی اوقات ممکن است یک اطلاع‌رسانی نادرست، اساساً جرم محسوب شود؛ چه قبل از صدور حکم قطعی و چه حتی بعد از آن. گاهی وقت‌ها، اطلاع‌رسانی در آن حوزه بحث مجرمانه پیدا می‌کند. بنابراین، وظیفه سخنگوی قوه قضاییه تا حدی دشوارتر از سخنگویانی است که در حوزه‌های غیرقضایی فعالیت می‌کنند.

سخنگو باید اعتماد مردم را نسبت به خود و آنچه می گوید، جلب کند

من معتقدم که اولین نکته‌ای که یک سخنگو باید در نظر بگیرد این است که اعتماد مردم را نسبت به خود  و آنچه که می‌گوید، جلب کند. من قبلا مشاهده می کردم که گاهی سخنگویان، به‌ویژه در حوزه دستگاه قضایی به گونه‌ای در رابطه با مسائل مختلف موضع می‌گیرند که مردم اعتمادی پیدا نمی‌کنند. یعنی می‌گویند خب این حقوق‌بگیر دستگاه قضایی است و خیلی طبیعی است که این‌گونه سخن بگوید.

اما اگر احساس کنند که واقعاً سخنگو بی‌طرفانه دارد مطالب را مطرح می‌کند و صادقانه به طرح مسائل می‌پردازد، مردم اعتماد می‌کنند و در نتیجه، سخنان سخنگو می‌تواند تأثیرگذار باشد. این، نکته اصلی است که خیلی وقت‌ها به آن توجه نمی‌شود. ما اگر خیلی هم اطلاع‌رسانی کنیم، اما این اطلاع‌رسانی نتواند جلب نظر مردم و مخاطب ما را بکند، فایده زیادی برای آن نوع اطلاع‌رسانی وجود نخواهد داشت.

* بحث دیگری هم وجود دارد و آن این است که به طور کلی بسیاری از سخنگوها—و من این را محدود به دستگاه قضا یا دولت نمی‌کنم— در هر دستگاهی ممکن است انسان‌های صادقی باشند.  اما نمی‌توانند اقناع عمومی ایجاد کنند، یا مثلاً اطلاعاتی به آن‌ها داده نمی‌شود، یا اصلاً اطلاعات ندارند. ضعف اطلاعات دارند و در واقع نمی‌توانند با افکار عمومی ارتباط برقرار کنند و قانع‌شان کنند. در حوزه های مختلفی مثل دولت، وزارت خارجه و ... این مشکلات وجود داشته است؟ شما فکر می کنید این ضعف از کجا ناشی می شود؟

بله، همان‌طور که عرض کردم، این مطلب، اولین نکته‌ای است که باید به آن توجه شود تا سخنگو بتواند اثرگذاری خود را در جلب اعتماد مردم داشته باشد. یعنی مردم احساس کنند که او واقعاً طبق موازین قانونی سخن می‌گوید و به هر قیمتی نمی‌خواهد از یک عملکرد دفاع کند؛ فقط اطلاع‌رسانی می‌کند.

چیزی که به یاد دارم این است که دوران سخنگویی ما، یکی از سخت‌ترین دوران‌ها بود. اوج تنش‌ها بین قوه قضاییه و دو قوه دیگر بود. عده‌ای هر حرفی که سخنگو می‌زد را دنبال می‌کردند تا که نکته‌ای علیه دستگاه قضایی پیدا کنند. مثلا اگر اشتباه نکنم بر اساس "قانون اقدامات تأمینی و تربیتی"  پرونده ای برای بستن مطبوعات مطرح شده بود.

شاید درست نباشد که سخنگو بخواهد در مورد هر پرونده صحبت کند

آنجا من بر اساس قانون معتقد بودم که دادستان دستور درستی برای بستن مطبوعات نداشته است. مصاحبه کردم و گفتم من به‌عنوان یک مدرس دانشگاه، طبیعتاً این را نمی‌پسندم، اما قاضی، قاضی مستقلی است و طبق نظر خودش عمل کرده است.

مردم به هر حال به نظرات سخنگو توجه می‌کنند. گاهی نوع اطلاع‌رسانی، مثل نوشیدن آب شور برای یک فرد تشنه است. به‌ویژه در مورد دستگاه قضایی، اگر سخنگو بخواهد خیلی وارد پرونده‌های خاص شود و اطلاع‌رسانی کند، در بسیاری از موارد آن تشنگی رفع نمی‌شود و برعکس، گاهی ممکن است کارش مجرمانه هم تلقی شود.

در اینجا باید مردم را نسبت به عملکرد کلی دستگاه قضایی قانع کرد و اطلاعات را در اختیارشان گذاشت. به نظرم شاید درست نباشد که سخنگو بخواهد در مورد هر پرونده صحبت کند. اولین مساله در موفقیت سخنگو، جلب اعتماد مردم به صحت سخنان و حسن‌نیت او در ارائه اطلاعات است.

سخنگو باید به‌موقع از نظر اطلاعاتی تغذیه شود

* با این ویژگی که گفتید فکر می کنید در دستگاه های مختلف، کدام سخنگوها قوی تر و کدام یک ضعیف تر ظاهر شده اند؟

این نیاز به یک بررسی دقیق دارد. من هیچ وقت با نگاه خریدارانه نگاه نکرده‌ام که بتوانم مقایسه کنم که چه فردی در چه دستگاهی موفق بوده یا نبوده، تا بخواهم قضاوت کنم. ضمن اینکه قضاوت در مورد دوره‌های مختلف قضاوت را سخت تر می‌کند. اگر با همان معیاری که گفتم بسنجیم، یعنی ببینیم مردم حرف‌های کدام سخنگو را بیشتر می‌پذیرند و برایشان قانع‌کننده است، می‌توانیم بگوییم آن سخنگو موفق بوده است.

البته ما مشکلی هم که وجود دارد و خود ما هم در دستگاه قضایی با آن مواجه بودیم؛ این که گاهی اوقات در دستگاه اهمیت و جایگاه سخنگو را کمتر از دولت در نظر می‌گرفتند. بنابراین، اطلاعات به موقع به او نمی‌رسید و گاهی تعارض در اطلاع‌رسانی وجود داشت. گاهی مثلا روابط عمومی دادگستری مصاحبه می‌کرد و اطلاعاتی می‌داد که همین‌ها باعث بی‌اعتمادی مردم می‌شد.

این مساله بسیار مهم است که سخنگو باید به‌موقع از نظر اطلاعاتی تغذیه شود، اطلاعاتی که مورد نیاز مردم و رسانه‌هاست. همچنین باید تقسیم وظایفی باشد که از دادن اطلاعات معارض و مغایر جلوگیری شود؛ چرا که این‌ها لاجرم باعث بی‌اعتمادی مردم می‌شود.

* شما این تعارض اطلاع رسانی و قرار ندادن اطلاعات به سخنگو را در دستگاه های مختلف هم می بینید؟

بله، در بسیاری از موارد کاملاً مشخص است که سازوکار درست و دقیقی وجود ندارد که اطلاعات مورد توجه مردم به‌موقع و به اندازه کافی در اختیار سخنگو قرار بگیرد. البته در دولت وضعیت کمی ممکن است بهتر باشد؛ چون جایگاه سخنگو مشخص‌تر است و در جلسات هیات دولت هم حضور دارد.

اگر برای هر حوزه ای سخنگو داشته باشیم، باعث بمباران اطلاعاتی می شود

* در مورد دولت که اشاره کردید، ما زمانی شاهد بودیم که بعضی دولت ها سخنگوی اقتصادی هم داشتند. شما داشتن سخنگوهای متعدد بر اساس حوزه تخصصی یا سخنگوی متمرکز را مناسب می‌دانید؟

خیلی انتظار نمی‌رود که یک سخنگو وارد بحث‌های تخصصی شود؛ طوری که یک سخنگوی اقتصادی داشته باشیم. می توان یک سخنگوی جامع‌الاطراف داشت و او را به اندازه کافی از نظر اطلاعاتی تغذیه کرد تا نیازهای اطلاعاتی مردم را برطرف کند. حوزه‌های تخصصی هم زیاد هستند و اگر بخواهیم برای هر حوزه‌ای سخنگوی متفاوتی داشته باشیم، باعث بمباران اطلاعاتی می‌شود.

تمرکز در سخنگویی بهتر است، چه در دولت چه در دستگاه های مختلف

* پس شما این الگو که بعضی دولت ها سخنگوی اقتصادی داشتند را نمی پسندید.

همینطور است؛ فکر می‌کنم تمرکز در سخنگویی بهتر است، چه در دولت و چه در دستگاه‌های مختلف.

* این جامع الاطراف بودن چه مختصاتی دارد که باید سخنگو را متناسب با آن در نظر بگیریم؟

طبیعتاً سخنگو باید قوه بیان مناسبی داشته باشد و به ادبیات فارسی مسلط باشد و تا حدی در کارهای اجرایی تجربه داشته باشد تا حوزه‌ای که قرار است در آن اطلاع‌رسانی کند را بشناسد. مثلاً سخنگوی وزارت خارجه باید در این وزارتخانه کار کرده باشد یا در سفارت یا ستاد وزارت خارجه حضور داشته باشد تا عملکردها را بشناسد.

سخنگوی دستگاه قضایی هم باید حقوقدان باشد و با عملکرد دستگاه قضایی آشنا باشد. این آشنایی نسبی با حوزه مورد نظر باید وجود داشته باشد. سایر شرایط عمومی برای سخنگو بودن هم طبیعتاً باید فراهم باشد. تشخیص آن‌ها برعهده مقام ناصب است.

اینکه خبرنگاران را محدود کنیم که حتماً باید سوالات را از قبل بدهند، کار درستی نیست

* در زمان شما هم این روحیه وجود داشت که خبرنگار از چند روز قبل به شما اطلاع دهد چه سوالی می خواهد بپرسد؟

نه؛ ما خیلی فی‌البداهه پاسخ می‌دادیم. خبرنگارها سوال می‌پرسیدند و ما پاسخگو بودیم. اما اینکه در بعضی موارد خبرنگار سوالات را از قبل بدهد سخنگو اطلاعاتش کامل‌تر شود، بد نیست اما این نباید مانع طرح سوالات فی البداهه شود.

در فاصله ارائه سوال تا جلسه سخنگویی ممکن است بحث‌های جدیدی به میان بیاید که لازم به طرح آنها باشد. اگر سخنگو اطلاعات نداشته باشد، اعلام می کند که بعد از کسب اطلاعات پاسخ خواهد داد. اما اینکه خبرنگاران را محدود کنیم که حتماً باید سوالات را از قبل بدهند، کار درستی نیست.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: