به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ شب گذشته، حدود ۲۰۰ موشک بالستیک و هایپرسونیک از ایران به سمت اسرائیل شلیک شد. این دومین حمله موشکی ایران به اسرائیل در سال جاری است. در ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ نیز ایران به تلافی حمله موشکی اسرائیل به ساختمان کنسولگری اش در دمشق، بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کرده بود.
بنابر روایت عصرایران، هر چند هنوز به طور دقیق مشخص نیست حمله اخیر ایران، چه حجمی از خسارت را به اسرائیل وارد کرده است و واکنش طرف مقابل چه خواهد بود، نکات اولیه و در عین حال مهم زیر در این باره قابل ذکر است:
۱ - در حمله اخیر، تعداد پرتابه های شلیک شده، کمتر از دفعه قبل بود ولی به شهادت دهها فیلم منتشره و نیز گزارش رسانه های نزدیک به اسرائیل از جمله "صدای آمریکا"، تعداد اصابت ها بیشتر از عملیات قبلی بود و اکثر موشک های ایرانی توانستند به راحتی از سد گنبد آهنین بگذرند و به اهداف خود اصابت کنند.
این در حالی است که علاوه بر کمتر بودن تعداد موشک ها، طرف اسرائیلی، تجربه دفاع قبلی را هم داشت و لابد انتظار می رفت عملکرد بهتری در برابر موشک های ایرانی داشته باشند که این گونه نشد.
شب گذشته، قبل از هر چیز، گنبد آهنین و فلاخن داوود و پیکان فرو ریختند.
۲ - ایران در عملیات دوم، از موشک های بهتر، سریع تر و قدرتمندتری استفاده کرد و این، یکی از دلایل ناکامی سیستم دفاع ضد موشکی اسرائیل بود.
با این عملیات مشخص شد که ایران در استفاده از ذخایر موشکی خود، از روش آسانسوری استفاده می کند؛ یعنی هر بار دکمه طبقه بالاتری را می زند. با این اوصاف، اگر کار به عملیات سوم و طبقه سوم برسد، قاعدتاً باید شاهد موشک های قدرتمندتری باشیم و این، اصلاً خبر خوبی برای اسرائیل نیست.
۳ - تحلیل عمده این بود که اسرائیل در پی نابودی غزه به سراغ حزب الله رفته و بعد از آن، سراغ ایران خواهد آمد.
ایران با حمله پیشدستانه، مانع از عملی شدن این طرح شد: اگر قرار است بعد از نابودی حزب الله به ایران حمله شود، چرا ایران اقدام پیشدستانه نکند تا هم به متحدش کمک کند و هم از کمک آن در جنگ بهره نبرد؟!
۴ - حمله موشکی دیشب، نبرد در عرصه روحیه ها هم بود. بعد از ضرباتی که اسرائیل به حزب الله زد و سید حسن نصرالله را به شهادت رساند، از یک سو، روحیه نتانیاهو ، موساد و ارتش اسرائیل تقویت شده بود و از سوی دیگر، روحیه اعضای جبهه مقاومت.
این وضعیت، به ویژه بعد از آن تشدید شد که جنگ روانی اسرائیل مبتنی بر القاء این گزاره بود که ایران، متحدانش را در برابر اسرائیل تنها گذاشته، منفعل شده و حرفی برای گفتن ندارد.
حمله موفق موشکی ایران، هم به روحیه و اعتماد به نفس نتانیاهو و همراهانش آسیب زد و هم حاوی این پیام بود که ایران، همچنان حامی متحدانش هست، فعال است و نه منفعل و حرف - آن هم از جنس سخت - هم برای گفتن زیاد دارد.
۵ - ایران اعلام کرده عملیات موشکی اش علیه اسرائیل به پایان رسیده است ولی اگر اسرائیل بخواهد اقدامی علیه ایران کند، پاسخ قدرتمندتری خواهد داد و دکمه طبقه بالاتری از آسانسور موشکی اش را خواهد زد.
این نشان می دهد که تهران با علم به احتمال جدی اقدام متقابل اسرائیل دست به حمله زده و خود را برای همه سناریوها آماده کرده است.
اگر اسرائیل پاسخ ندهد، توازن از دست رفته، تا حدی زیادی برقرار می شود ولی اگر جواب دهد، با پاسخ متقابل و ادامه دار مواجه می شود. چنان وضعیتی حتماً برای ایران، بسیار خسارت بار خواهد بود ولی برای اسرائیل، می تواند نابود کننده باشد.
بنابر این، استراتژیست های اسرائیلی قاعدتاً نباید به بیش از چند حرکت رفت و برگشتی محدود بیندیشند، خاصه آن که اگر جنگ به تلفات انسانی و غیرنظامی بکشد، سلاح های بعدی ایران می تواند عامل مقابله به مثلی غیر قابل پیش بینی باشد و این برای کشوری که مبتنی بر "جمعیت مهاجر" است، بسیار ویرانگر خواهد بود.
البته، این نوشتار به طور مشخص از جنگ حمایت نمی کند و واقع بینانه آن را برای ایران هم زیانبار می داند؛ با این حال اگر روند وقایع ایران را به سمت جنگ ببرد، چاره ای جز پاسخ های بسیار قدرتمند نیست: اماکن نظامی در برابر اماکن نظامی، زیر ساخت ها در برابر زیر ساخت ها و در نهایت، تلفات انسانی در برابر تلفات انسانی ، آن هم در شرایطی که میلیون ها اسرائیلی که هنوز تصمیم به ترک اسرائیل نگرفته اند، گنبدی حتی پلاستیکی بالای سر خود ندارند و موشک های ایرانی، بسیار پرشمارند.