به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ در همین راستا روز گذشته اعلام شد که در اقدام تروریستی شهر بنت شهرستان نیکشهر، پرویز کدخدایی فرمانده سپاه بنت، یوسف شیرانی رئیس شورای شهر بنت و دو سرباز وظیفه سپاه به نام جواد ساداتی و مجیب بلوچی در یک حمله تروریستی به مقام شهادت نایل آمدند.
روزنامه خراسان در مطلبی نوشت: افزایش حملات پراکنده تروریستی اما باعث ورود مستقیم وزیر کشور به این ماجرا شد و اسکندر مومنی با دستور به پورجمشیدیان معاون امنیتی، انتظامی و کرمی استاندار سیستان و بلوچستان بر لزوم شناسایی، برخورد با تروریستها و بررسی ابعاد سه حادثه تروریستی اخیر تاکید کرد. معاون امنیتی و انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان نیز در گفت و گوی زنده با سیمای ملی اعلام کرد که :« بررسی همه جانبه ابعاد حادثه تروریستی در استان سیستان و بلوچستان در دستور کار است.» این حملات که از حیث جغرافیایی پراکندگی زیادی دارد، نگرانیهایی را درباره استراتژی و اهداف پشت پرده آن ها ایجاد کرده است. در این گزارش، تلاش خواهیم کرد تا به بررسی دقیقتر این عملیاتها از منظر امنیتی و تحلیل اهداف احتمالی پشت آنها بپردازیم.
پراکندگی جغرافیایی و زمانبندی حملات
یکی از ویژگیهای کلیدی این موج از حملات تروریستی، پراکندگی جغرافیایی گسترده آن است. از هیرمند در شمال استان تا خاش و ایرانشهر در مرکز و راسک در جنوبشرق، این حملات به گونهای صورت گرفتهاند که تمرکز مشخصی در یک نقطه یا منطقه خاص مشاهده نمیشود. از آن جایی که پراکندگی حملات موجب افزایش حس ناامنی در بخشهای وسیعی از استان میشود، میتوان نتیجه گرفت که یکی از اهداف اصلی تروریستها، ایجاد ترس و احساس ناامنی در سطح گسترده است. همچنین نیروهای امنیتی ایران برای مقابله نمیتوانند روی یک منطقه تمرکز کنند، بنابراین یکی دیگر از اهداف آن ها تمرکززدایی از دستگاه امنیتی است.زمانبندی این حملات نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. تحلیل زمانبندی این اقدامات نشان میدهد که همزمان با افزایش احتمال پاسخ تهران به تل آویو به دلایل مختلف، از جمله درگیریهای منطقهای و حملات اسرائیل به محور مقاومت، این حملات تروریستی نیز شدت یافتهاند. به طور مشخص، همواره زمانی که اسرائیل دست به ترور یا حملهای علیه محور مقاومت میزند، عملیاتهای تروریستی در مناطق مختلف از سوی گروههای تکفیری و همپیمانان منطقهای اسرائیل نیز فعال میشود.
تحلیل اهداف استراتژیک
یکی از اهداف اصلی این حملات، مشغولسازی بخشی از توان و تمرکز جبهه مقاومت در جبهههای مختلف از جمله جنوب شرقی ایران به مسائل داخلی و مقابله با گروهکهای تروریستی است. این راهبرد که میتوان آن را به عنوان یک ترفند برای تضعیف جبهه مقاومت تلقی کرد، در شرایطی رخ میدهد که اسرائیل و همپیمانانش با چالشهای فزایندهای در منطقه روبه رو هستند. به عنوان مثال، همزمان با حمله به شهید فواد شکر و جنایت در عراق، شاهد اقدامات تروریستی در پاکستان علیه شیعیان بودیم که نشان از هماهنگی بین عملیاتهای اسرائیل و گروههای تروریستی وابسته به آنها دارد.درخصوص جنوب شرقی ایران نیز، به نظر میرسد که هدف اصلی اسرائیل و احتمالا آمریکا، ایجاد تنش و بیثباتی در این منطقه و مشغول کردن نیروهای نظامی و امنیتی ایران به مقابله با این حملات باشد. این اقدامات به وضوح نشاندهنده تلاش برای کاهش تمرکز ایران بر روی جبهههای دیگر منطقهای و بینالمللی، به ویژه مقابله با اقدامات اسرائیل در لبنان است.
گروهکهای تروریستی فعال در جنوب شرق ایران
گروههای تروریستی فعال در جنوب شرق ایران، از جمله جیشالعدل، سابقه طولانی در انجام عملیاتهای تروریستی علیه نیروهای نظامی و امنیتی ایران دارند. این گروهها که عمدتاً از سوی برخی دولتهای منطقهای و فرامنطقهای حمایت میشوند، همواره به عنوان ابزارهایی برای فشار بر ایران در دورههای مختلف عمل کردهاند. در این مقطع زمانی نیز به نظر میرسد که این گروهها با هماهنگی و حمایتهای مالی و اطلاعاتی از سوی سرویسهای اطلاعاتی خارجی فعال شدهاند تا بخشی از توان ایران را در این منطقه درگیر کنند.
نکتهای که نباید از آن غافل شد، این است که این گروهکها، برخلاف نیروهای مقاومت منطقهای که از ایدئولوژی و هدف مشخصی پیروی میکنند، عمدتاً به دنبال بهرهبرداری از نارضایتیهای محلی و تقویت تنشهای قومی و مذهبی هستند. در واقع، آن ها با بهرهگیری از مسائل اجتماعی و اقتصادی در جنوب شرق ایران، تلاش میکنند تا با ایجاد ناآرامیهای محلی و جذب نیرو از میان جوانان بیکار و ناراضی، دامنه فعالیتهای خود را گسترش دهند. با این حال واضح است که عملیاتهای تروریستی اخیر در جنوب شرق ایران، بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای تضعیف جبهه مقاومت و کاهش تمرکز ایران بر مسائل منطقهای است. این حملات که با حمایتهای خارجی و هماهنگی با اقدامات اسرائیل در منطقه انجام میشود، تهدیدی جدی برای امنیت ملی ایران به شمار میرود. مقابله با این تهدیدات نیازمند رویکردی جامع و چندلایه است که هم بر افزایش توان امنیتی و نظامی و هم بر تقویت توسعه اجتماعی و اقتصادی مناطق مرزی متمرکز باشد.