به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ محمد فاضلی، جامعهشناس وقتی قرار بود به عنوان کارشناس کنار مسعود پزشکیان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به تلویزیون برود نمیداست هم درباره ماجرای اخراجش از دانشگاه مورد خطاب قرار میگیرد و هم نمیتواند درباره آن حرف بزند تا شاید توضیحاتی که میدهد همه ابهامات را رفع کند. او درحالیکه اجازه پیدا نکرد توضیحات خودش را ارائه بدهد چنان میکروفن را از خودش جدا و پرتاب کرد که خیلیها با توجه به شناختی که از فاضلی دارند اقدام او را شکستن سکوت برداشت کردند.
از این روی یکی جنجالیترین لحظات برنامههای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری در تلویزیون با موضوع اخراج استادان از دانشگاه بهوقوع پیوست، اخراجهایی دلایل آن در نهایت ضعف علمی استادان اعلام میشد اما دکتر ابراهیم بای سلامی، جامعهشناس قبلتر درباره این اخراجها به خبرآنلاین گفته بود: «عمده اساتیدی که اخراج شدهاند دارای رتبههای عالی و ممتاز علمی و پژوهشی در سطوح ملی و بینالمللی هستند و بهدلایل سیاسی اخراج شدهاند، این افراد یا سخنرانی کردهاند یا بیانیه امضا کردهاند یا در جلسهای اظهار نظر سیاسی و فرهنگی مغایر و مخالف جناح حاکم داشتهاند.»
بهگفته این استاد اخراج شده از دانشگاه تهران: «از دیدگاه گزینش و با رویکرد نهادهای امنیتی کنونی استادانی که درباره مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه نظر دارند و همسوی با سلیقه مقامات نیستند، افراد خطرناکی محسوب میشوند و گمان میکنند محیط دانشگاه با حضور این طیف از استادان در جهت مطالبهگری فعال میشود.»
لحظه ترک برنامه زنده توسط محمد فاضلی
وزارت کشور به دانشگاهها دستور میدهد
در همان برنامه تبلیغاتی تلویزیون برای انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری که سبب واکنش تند محمد فاضلی شد، کارشناس میزگرد فرهنگی نظری همسو با مقامات وزارت علوم داشت، طوریکه معتقد بود اخراج استادان از دانشگاه به دلایل تخلفات آموزشی بوده است، درحالیکه فقط اخراج شریفی زارچی از دانشگاه شریف و جایگاه علمی او در سطح جهانی میتواند ایده مشکلات آموزشی برای این قبیل اخراجها را باطل کند.
درهمینباره کارن ابرینیا، دبیر کانون صنفی استادان دانشگاه قبلتر به خبرآنلاین گفته بود: «سال ۱۴۰۲ برای دانشگاه سال خوبی نبود و برای اساتید انواع و اقسام محدودیتها و محرومیتها ایجاد شد. این محدودیتها شامل استادانی شد که در واکنش به حوادث سال ۱۴۰۱ بیانیه امضا کردند یا اعلام موضع کردند. برخی از این محدودیتها هم بهخاطر فعالیت صنفی استادان در کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران بود.»
بهگفته ابرینیا: «متاسفانه دخالتهای دولت در دانشگاه زیاد شده است، حتی اختیارات وزارت علوم کاهش پیدا کرده طوریکه بهنظر میرسد این وزارت کشور است که به دانشگاه دستور میدهد. مثلاً همین محدودیتهای ایجاد شده و مسائل امنیتی که بر دانشگاهها حاکم شده از طرف وزارت کشور و شورای امنیت کشور است، در این وضعیت میشود گفت وزارت علوم هیچ نقشی ندارد. فراتر از وزارت کشور نهادهای متعددی داریم که درباره دانشگاه تصمیمگیری میکنند و نقش وزارت علوم بسیار کمرنگ شده است.»