به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ احمد زیدآبادی در روزنامه هممیهن نوشت:
شورای نگهبان از میان نزدیک به ۸۰ داوطلب انتخابات ریاستجمهوری، صلاحیت شش نفر از آنان را تأیید کرد بدون آنکه مشخص شود تأییدصلاحیتشدگان براساس کدام ضوابط مشخص، برتر و کارآمدتر از ردصلاحیتشدگان هستند.
طبعاً بسیاری از ردصلاحیتشدگان به تصمیم شورای نگهبان اعتراض خواهند کرد اما همه میدانند که به اعتراضها ترتیب اثر داده نخواهد شد.
به هر حال، طی سه هفتۀ آینده، اعتراض به ردصلاحیتها به تدریج به حاشیه میرود و گمانهزنی در مورد احتمال پیروزی و یا شکست هر یک از کاندیداها جای آن را میگیرد. با توجه به ترکیب ششگانۀ کاندیداها به نظر میرسد که این بار انتخابات دومرحلهای شود و نرخ مشارکت در آن به مرز ۵۰ درصد برسد، گو اینکه نوع رقابت کاندیداها میتواند آن را پایینتر یا بالاتر ببرد.
روشن است که شش کاندیدای تأییدصلاحیتشده موقعیت یکسانی در بین رأیدهندگان ندارند و از همین رو، بازار حدس و گمان در مورد موقعیت رأی آنها در روزهای آینده داغ و داغتر خواهد شد. اگر بخواهیم به صورت زودهنگام، گمانهزنی در مورد پایگاه رأی شش گزینۀ تأییدصلاحیتشده را کلید بزنیم به نظر میرسد که سه تن از آنها شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارند.
بهطور مشخص علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزادههاشمی فاقد پایگاه مؤثر اجتماعی هستند و به همین دلیل احتمال کنارهگیری آنها به نفع یک کاندیدای دیگر دور از انتظار نیست. با این حال اگر آنان بازی را تا آخر ادامه دهند، هر کدام به سختی میتوانند رأی خود را به یک میلیون برسانند.
در این میان، برخی محافل، بخت سعید جلیلی را برای دستیابی به کرسی ریاستجمهوری بلند میدانند، اما او هم فقط در میان قشر نازکی از نیروهای رادیکال پایگاه دارد. سعید جلیلی در سطح جامعه به عنوان فردی متصلب و خواهانِ تشدید شرایط کشور در همۀ زمینهها اشتهار دارد. بنابراین او نهفقط قدرت جذب قشرهای خاکستری و منتقد جامعه را ندارد بلکه آنان را به سمت رأی دادن به رقبایش ترغیب میکند. به واقع او «ضد رأی» است و در بهترین وضعیت، قدرت بسیج بیش از دو – سه میلیون نفر به نفع خود را ندارد.
علیالقاعده مصطفی پورمحمدی را بنا به برخی سوابقش باید در شمار ناکامهای انتخابات به حساب آورد، اما فارغ از هر نوع ارزشداوری، او واجد تواناییهایی است که در سخنرانیها و مناظرات انتخاباتی ظهور و بروز خواهد کرد. در شرایط حاضر آقای پورمحمدی رأی بالفعلِ قابل اعتنایی ندارد، اما بهطور بالقوه میتواند با نوع هوشمندی و قدرت بیان خود، در جایگاه یک «میانهرو آشنا به پیچیدگیها و دردسرهای روابط قدرت در ایران» توجه بخشی از جامعه را به خود جلب کند و آراء خود را بالا ببرد.
محمدباقر قالیباف حدود نیمی از پایگاه «نیروهای انقلابی» را با خود دارد که عدد بزرگی را شامل نمیشوند، اما با توجه به سوابق اجراییاش، مزیت نسبی او در امکانِ جلبِ نظر جامعۀ تکنوکراتِ سرخورده از سوءمدیریتهای جاری است. اگر این طیف از اقشار جامعه رأی خود را به سبد آقای قالیباف اضافه کنند، او شانس صعود به مرحلۀ دوم انتخابات را پیدا خواهد کرد. با این همه، موفقیت او تضمینشده نیست چراکه تلاش برای حفظ رأی «نیروهای انقلابی» با جذب رأی قشر تکنوکرات، به لحاظ گفتمانی در تعارض است و او را وارد سنگلاخی از بیانِ گزارههای متضاد و مبهم میکند.
ناکامی آقای قالیباف در دورههای قبلی انتخابات ریاستجمهوری نیز عمدتاً از همین تضاد سرچشمه گرفته است بهخصوص اینکه او سخنوری زبردست و برخوردار از لحنی گرم و جذاب نیست و مشاورانش هم بیش از آنکه به موفقیت او کمک کنند، اسباب ناکامیاش را فراهم میآورند.
مسعود پزشکیان اما در بین اقوام مختلف ایرانی رأی قابل توجهی دارد. اضافه شدن رأی اصلاحطلبان به او نیز مزید بر علت است تا به دور دوم انتخابات راه یابد.
با این همه، نباید فراموش کرد که نشستن بر کرسی ریاستجمهوری بعضاً کار خیلی دشواری نیست اما موفقیت در این مقام، به مرز محال نزدیک شده است!