یعنی طبق قانون حتی اگر دولت از این حساب تنخواه برداشتی داشته است، باید قبل از پایان سال آن را به بانک مرکزی پس دهد پس در طول سال بهطور خالص طبق قانون نمیتواند برای تامین هزینههای خود پایه پولی را اضافه کند.
سیاستهای انقباضی یک تیغ دولبه است. از یک طرف، رشد نقدینگی را کاهش مییابد و رشد نقدینگی در بلندمدت یکی از عوامل اصلی تورم است و به هرحال اگر بخواهید تورم را کنترل کنید ناچار هستید که رشد نقدینگی را کنترل کنید.
اینجا عمدتاً بخش خصوصی یا بنگاههای کوچک و متوسط هستند که حذف میشوند؛ زیرا بخش دولتی و بنگاههای بزرگ، در بانکها نفوذ دارند و منابع محدود اعتباری را به خود اختصاص میدهند، لذا بنگاههای کوچک و متوسط در تنگنا قرار میگیرند و آسیب میبینند.
خود دولت باید ببیند کدامیک هزینه بیشتری برای اقتصاد دارد؛ تورم بالا یا آسیبی که به حوزههای کوچک و متوسط میرسد. اولین توصیه من با توجه به گذشت بیش از دو سال از سکانداری آقای خاندوزی این است که واقعیت مربوط به تحریمها را کتمان نکنند.
انتظار ما از یک کارشناس و متخصص اقتصادی این است که این حرفها را نزنند. کتمان کردن واقعیتها اعتبار افراد را کاهش میدهد. مهمترین چیزی که یک سیاستگذار اقتصادی به آن نیاز دارد، اعتبار است. اگر با این نوع بیانها و حرفها - که البته متاسفانه این نوع بیانها و صحبتها جدید نیست و پیش از این هم وجود داشته است- چیزی حل میشد، تاکنون شده بود.
اینگونه کار برای خود دولت سختتر میشود زیرا بدون همراهی مردم و مشارکت آنها بهترین سیاستهای اقتصادی نیز تاثیری بر افتصاد کشور نخواهد داشت. در واقع قابل پیادهسازی نیست.
همراهی مردم هم چگونه به دست میآید؟ زمانی که سیاستگذار با مردم صادق باشد. وقتی تحریمها روی زندگی مردم تاثیر گذاشته است و وزیر اقتصاد و رئیسجمهور میگویند تحریمها اثری نداشتهاند، مردم چگونه میتوانند به آنان اعتماد کنند؟ خیلی توصیهها به این بزرگواران داشتم اما اولین توصیه این است که با مردم صادق باشند.