به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، سپهر ستاری: در شرایطی که ۵ اردیبهشت آخرین مهلت حل مشکل مالکیت مشترک ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس برای کسب مجوز حرفهای است، به نظر میرسد گامهای نهایی برای این اتفاق برداشته شده است. با اقدامات انجام شده، قرار است کنسرسیومی از ۶ بانک مختلف مالکیت پرسپولیس را بر عهده بگیرند و استقلال هم به هلدینگ خلیج فارس خواهد رسید. اتفاقی که میتواند ضمن حل کردن مشکل مالکیت مشترک این ۲ باشگاه، دوران جدیدی را برای آنها رقم بزند.
امیررضا واعظ آشتیانی، مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال یکی از حامیان این تصمیم وزارت ورزش است و اعتقاد دارد تنها راه نجات سرخابیهای پایتخت از حذف از لیگ قهرمانان آسیا، واگذاری آنها به همین شکل بود. او بر این باور است که با توجه به مشکلات درآمدزایی استقلال و پرسپولیس و هزینههای سنگین تیمداری، هیچکس تمایلی به خرید آنها ندارد. او در گفتگو با خبرآنلاین درباره تصمیم اخیر وزارت ورزش صحبت کرده که در ادامه آمده است:
استقلال و پرسپولیس قرار است رسما واگذار شوند. نظر شما در خصوص این تصمیم چیست؟
من در گذشته هم نظرم این بود که برای حل کردن مشکل مالکیت مشترک ۲ باشگاه، آنها را به مجموعههای اقتصادی که جدا از دولت هستند و بودجه دولتی ندارند، واگذار کنند. باورم بر این بود که دولت میتواند برای مالکان جدید برنامه ۳ تا ۵ ساله تعیین کند تا شرایط را برای سهامفروشی یا بلوکیفروشی فراهم کنند. استقلال و پرسپولیس در حوزه فوتبال هیچ توجیه اقتصادی ندارند. ورزش کشور ما اصلا توجیه اقتصادی ندارد که سرمایهگذار علاقهمند به سرمایهگذاری شود. اشخاص حقیقی و حقوقی با یک تحلیل اقتصادی سود و فایده جلو میآیند و برای زیان سرمایهگذاری نمیکنند. استقلال و پرسپولیس را هر کمپانی اگر به تنهایی بخواهد بگیرد یا شخصیت حقوقی بگیرد، با توجه به گران بودن فوتبال، توجیه اقتصادی وجود ندارد. منابع درآمدی طوری نیست که دخل و خرج را هماهنگ کند. استقلال و پرسپولیس که به لحاظ برند از تمام باشگاهها برتر هستند، اسپانسرشان در خوشبینانهترین حالت بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیارد میدهد. در صورتی که ۲ باشگاه در فصل جاری کف هزینهشان ۷۰۰ میلیارد بوده است. شما فاصله این عددها را ببینید. خب این از کجا باید تامین شود؟ آیا منابع درآمدی دیگری دارند؟ ۲ باشگاه استادیوم هم ندارند و آزادی را اجاره میکنند که هزینه آن از بلیتفروشی هم بیشتر است. فرض کنیم حق پخش تلویزیونی هم پرداخت شود و به صورت خوشبینانه ۱۵۰ میلیارد به هرکدام بدهم. یعنی ۲۵۰ میلیارد از اسپانسر و ۱۵۰ میلیارد از حق پخش درآمد کسب کنند که مجموعا ۴۰۰ میلیارد میشود. اینجا باز ۳۰۰ میلیارد تا آن ۷۰۰ میلیارد فاصله وجود دارد. اینجا نشان میدهد توجیه اقتصادی وجود ندارد. اگر بناست سرمایهگذار وارد شود، راهی جز ارزان کردن بخش حرفهای فوتبال نیست. همین سقف بودجه، نزدیک به ۱۰۰ درصد یا بیشتر فوتبال را گران کرد. من تعجب میکنم چرا دستگاههای نظارتی سکوت کردند. هرچند فدراسیون فوتبال مدعی است سازمان نظارتی گفتند سقف بودجه بگذاریم. خب سقف ۴۰۰ میلیاردی چه توجیهی برای سرمایهگذار دارد؟ ۱۳ باشگاه دولتی و خصولتی از جیب بیتالمال خرج کنند که حاصلش همین چیزی است که میبینید! شما بداخلاقی فرهنگی میبینید، بنا به نظر کارشناسان بار فنی نمیبینید و موفقیتی هم بهدست نیامده و ۷۰۰۰ میلیارد هزینه میشود. این ۷۰۰۰ میلیارد بابت چیست؟ ایا شور و شعف جامعه از جیب بیتالمال تامین میشود؟ در دنیا هم از جیب بیتالمال برای مردم شور و نشاط میآورند؟ نه آنها شرایطی فراهم کردند که بخش خصوصی این شور و نشاط را ایجاد کند. منابع درآمدی و هزینهای هم معلوم است. ما ۲۲ سال است از بیتالمال هزینه میکنیم و هیچ عایدی هم نداشته است.
آیا همین مشکل درآمدزایی باعث نمیشود مالکان جدید بعد از مدتی نسبت به تیمداری دلسرد شوند؟
بعید نیست که این اتفاق رخ دهد. این شرکتها هم سهامدار دارند و بعد از مدتی آنها اگر ببینند زیان میدهند، برایشان چالش ایجاد میشود. البته کار خوبی که انجام شد این بود که کنسرسیومی از بانکها و شرکتها جلو آمدند و یک شرکت نیست که این فضار را تحمل کند. شاید از منابع دیگر درآمدزایی کافی را دارند که میتوانند بخشی از آن را برای مسئولیت اجتماعی در فوتبال هزینه کنند. در هر صورت چیزی که وجود دارد، این است که ورزش ما در شرایط فعلی توجیه اقتصادی ندارد و به همین خاطر است که به صورت فصلی در رشتههای مختلف سرمایهگذاری میکنند و بعد از مدتی محو میشوند.
یک بحثی هم درباره منع قانونی بانکها از تیمداری مطرح شده است.
چون به صورت کنسرسیومی هستند، منعی وجود دارد. من باورم بر این است که سهامداری در این موضوع جنبه بنگاهداری نمیگیرد و به عنوان مسئولیت اجتماعی از آن یاد میشود. سازمانها هر کدام بخشودگی مالیاتی هم درباره سرمایهگذاری در حوزه ورزش دارند و منعی از لحاظ قانونی نمیبینم. از این جزو موضوعات فرهنگی، ورزشی و اجتماعی یاد کرد.
به نظر شما راهکار دیگری برای حل مالکیت مشترک وجود نداشت؟
به اعتقاد من هیچ راهی نداشت. چون هیچکس تمایل به خرید نداشت. شما دیدید وقتی خواستند سهام را بفروشند، تنها ۳ درصد از ۱۰ درصد را هواداران خریدند و ۷ درصد را شخصیتهای حقوقی گرفتند. نشان داد آدرس غلطی که میدادند که ۲ باشگاه ۳۰ میلیون هوادار دارند، یک وهنی بیش نبوده است. این نشان داد خریداری برای سهام باشگاهها وجود نداشت. اگر مجانی هم استقلال و پرسپولیس را به کسی میدادند دوام نمیآورد و پس میداد. بهترین تصمیم همین کار بود.
تکلیف این ۱۰ درصدی که فروختند هم مشخص نشد. درآمد آن که هدر رفت و تکلیف کسانی که سهام خریدند هم مشخص نیست.
سهامداران جدید باید تکلیف آنها را روشن کنند. باید مجمع برگزار شود و مشخص کنند سود یا زیان داشته است. اگر سودی داشته باید تقسیم کنند که البته قطعا نداشته است. به هرحال آنها سهامدار هستند و کنسرسیوم اگر بخواهد افزایش سرمایه بدهد، سهامداران خرد شرکت نکنند، میزان سهمشان کاهش پیدا میکند.
به نظرتان در خصوص تغییر در مدیریت این شرکتها یا تغییر دولت، ممکن است نفر بعدی مثلا بگوید این تیمها را نمیخواهم؟
ما در گذشته داشتیم شرکتهایی واگذار شدند که در آن تبانی بوده و از طریق قوه قضاییه ورود کردند و برخورد شد که مطمئنا در این مورد رخ نداده است. چون به نظرم این شرکتها را هم با خواهش و تمنا به وسط کار آوردند و دولتهای بعدی هم نمیخواهند برای خودشان دردسر درست کنند. تا همینجا دولت کلی دردسر تحمل کرده و دولت بعدی نمیآید این را وتو کند و برگرداند. چون اینطوری دوباره بحث مالکیت مشترک از نظر AFC مشکلساز میشود. البته ناگفته نماند اگر از بین استقلال و پرسپولیس، یکی هم واگذار میشد، کافی بود. AFC و فیفا میگویند همزمان ۲ باشگاه نباید متعلق به دولت باشند. در عربستان و مصر هم الان باشگاه دولتی داریم. یکی هم واگذار میشد کفایت میکرد. الان هر ۲ را واگذار کردند که یعنی دولت مطلق جدا شود که به نظرم کار درستی بوده است. من همیشه این پیشنهاد را دادم و نمیدانم آقایان فکر خودشان بوده یا حرف ما را گوش کردند ولی به هر صورت باورم این است کار درستی بوده است. حالا اداره کردن و مراقبت از تیمها موضوع دیگری است که خودشان باید پیش ببرند.
الان یک نگرانی در خصوص اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل ۲ باشگاه پس از واگذاری وجود دارد که افرادی وارد شوند که سررشتهای از فوتبال نداشته باشند. نظر شما چیست؟
این حق سهامدار است که افراد را انتخاب کند. در باشگاههای بزرگ دنیا هم افراد فوتبالی نیستند. افراد حقوقدان و اقتصادی حضور دارند. در کشور ما به تاجرها و پولدارها افراد اقتصادی میگویند ولی اینطوری نیست و افراد اقتصادی، کسانی هستند که تفکر اقتصادی دارند و نوع نگاهشان به ورزش و تجارتی که صورت میگیرد باعث میشود تصمیمات خوبی بگیرند. در باشگاهها کمیتههای تخصصی مختلفی وجود دارد. مثل کمیته بازاریابی و اقتصادی که آنها با تدبیر و هوشمندی درباره موضوعات تصمیم میگیرند و در هیئت مدیره این از جنبههای حقوقی و اقتصادی بررسی میشود و تصمیمگیری میکنند. به ندرت میبینید که در هیئت مدیره باشگاههای بزرگ، یک فوتبالی وجود دارد. ما میگوییم ورزش و فوتبال صنعت است پس آدمهای اقتصادی باید تصمیمگیری کنند. در زیرشاخهها میتوانند افراد ورزشی باشند. در بایرن مونیخ، اسطورههای باشگاه در شاخههای پایین مسئولیت دارند. در باشگاههای دیگر اینطوری نیست و حتما نباید کسی فوتبالی باشد و عکس با شورت ورزشی داشته باشد. باشگاههایی که فرد فوتبالی ندارند ولی موفق هستند و هزینه و درآمدشان میخواند و در بورس هم هستند و آنجا کسانی سرمایهگذاری میکنند که اصلا فوتبالی نیستند. فقط آدمهای اقتصادی هستند که اگر تیم نتیجه بگیرد، ارزش سهامشان بالا میرود. فرد اقتصادی عاقل همانطور که سهام کمپانیهای بزرگ را میخرند، سهام باشگاهها را هم میخرند که سود کنند.