به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، این بخشهایی از گفتوگوی ایرج خواجهامیری خوانندهی نامآشنای دههی ۵۰ ایران است که آواز او در بیشتر فیلمهای آن دوره بر روی تصویر فردین قرار میگرفت و اتفاقا طرفداران زیادی هم داشت. ایرج خواجهامیری در نوروز ۱۳۵۱ به طور جدی همکاری خود را با تلویزیون در قالب برنامهی «گلها» آغاز کرد. اما تا پیش از آن یکی از پایههای ثابت برنامهی گلهای رادیو بود، و در تلویزیون نیز گهگاه به مناسبتهای مختلف حضور مییافت. در همان فروردین ۱۳۵۱ فیروزه میزانی خبرنگار مجلهی «تماشا» که در واقع ارگان سازمان رادیو و تلویزیون آن زمان و سردبیرش نیز رضا قطبی بود، به سراغ این خوانندهی پرطرفدار رفت تا به بهانهی آغاز همکاری جدیاش با تلویزیون گفتوگویی با او داشته باشد. حاصل این گفتوگو را که در «تماشا»ی ۳۱ فروردین ۵۱ منتشر شد در ادامه میخوانید:
چطور شد که به رادیو آمدید؟
اولین بار در سال ۱۳۲۹ به رادیو آمدم و نخستین برنامهام را با ارکستر مرحوم ابراهیم منصوری که ریاست کمیسیون موسیقی را به عهده داشت شروع کردم که به طور مستقیم از رادیو ایران پخش شد. تاکنون در حدود ۸۰۰ ترانه که البته رقم بیشترش را ترانه برای فیلم تشکیل میدهد خواندهام.
به نظر شما خواندن به جای شخصی دیگر و ایجاد تصور نادرست در ذهنم مردم، و خلاصه مخلوط شدن با چهرهی دیگر و شخصیت دیگر لطمهای به شما و شهرتتان نمیزند؟
حقیقتش این است که خواندن در فیلمها هرگز ایدهی شخصی من نبوده است. اولین بار وقتی محصل دبیرستان بودم از من دعوت شد که به جای هنرپیشهای در فیلم آواز بخوانم. البته آن روز من تصمیمی برای ادامهی این نوع ارائهی هنر نداشتم؛ ولی بعدها با پیشنهادهای فراوان و مختلف روبهرو شدم. اما امروز فکر میکنم اگر خوانندهای از پیش و برای مدت زیادی پشت چهرهی بازیگران مختلف، معروفیتی کسب کرده و شناختهشده باشد دیگر این نوع ارائهی هنر اشکالی در مورد چهره و صدا و شهرتش به وجود نمیآورد.
تصمیم دارید در آینده نیز این شیوهی خوانندگی را ادامه دهید؟
بله، اما این مسئله بیشتر به تصمیم و خواستهی کارگردانها و آهنگساز فیلمها بستگی دارد که پیشنهادی در این زمینه به من بدهند یا نه و در واقع ادامهی آن را نوعی «عرضه و تقاضا» میتوان به حساب آورد.
به نظر شما یک خوانندهی موفق برای جلب نظر شنونده باید چه روشی را اتخاذ کند، منظورم جنبهی اخلاقی در کنار جنبهی هنری است؟
مردمداری. به این ترتیب که خواننده تا حدود زیادی جانب شنودگان را داشته باشد، در غیر این صورت بدون شنونده نمیتواند موفق به حساب آید. البته با توجه به این نکته که سبک و روال کارش را گم نکند. به طور مثال اگر قرار باشد همیشه علاقه و نظر شخصی مطرح بشود من ترانه نخواهم خواند و به غزل و آواز که از هر نظر به آن تسلط و علاقهمندم خواهم پرداخت. خب آواز خواندن به طور مداوم هم حقا برای شنونده خستهکننده است پس برای اینکه هم نظر شنونده عملی شود و هم علاقهی شخصیام، ترانههای مختلفی علاوه بر آواز در فیلمها و یا به طور جداگانه خواندهام که در سبک و شیوهای مردمپسندتر تهیه شده است.
برای موفقیت یک اثر موسیقی کدامیک از عوامل بهوجودآوردندهی آن موثرتر است؟
من آهنگساز را مقدم میدانم چون شعر و ترانه برای آهنگ تهیه میشود و اگر یک آهنگساز از کار خوب برخوردار نباشد هرگز اثر خوب به وجود نمیآید.
پس نقش یک خواننده در این میان تا چه است؟
چون من برای اجرای یک ترانه اول آهنگ را گوش میدهم و با نحوهی اجرای آن آشنا میشوم و بعد هنگامی که ترانه در کار ساخته شدن است نظر میدهم. به این ترتیب که صدا و حتی تیپ هنرپیشه را مورد نظر و توجه دقیق قرار میدهم. از عوامل مهم موفقیت یک ساخته این است که ترانه علاوه بر صدا با قیافهی خواننده هم همآهنگ باشد. البته رعایت این نکته برای یک فیلم به خاطر چهرهی هنرپیشه حالت دیگری به خود میگیرد. من از این نوع ترانههایم در موقعیتهای عادی خواندن استفاده نمیکنم. پس میتوان گفت که نقش یک خواننده برای موفقیت یک ساخته در نظر گرفتن نکات بالاست.
به جز ترانههای پراکندهای که اجرا کردهاید، آیا با برنامهی ثابت در رادیو همکاری داشتهاید؟
بله با برنامهی «گلها» از ۱۰ سال پیش تاکنون به طور مداوم با اجرای غزل و آواز همکاری داشتهام.
نحوهی انتخاب یک خواننده برای این برنامه چگونه است؟
برای انتخاب یک خواننده نحوهی اجرا و سبک او را در نظر میگیرند، و بیشتر از خوانندگانی دعوت میشود که در مایهی اصیل ایرانی میخوانند چنین خوانندهای بعد از مدتی به کادر خوانندگان ثابت گلها درخواهد آمد. این روش به همین ترتیب برای نوازندگان نیز به کار میرود. به نظر من هیچ برنامهای تاکنون نتوانسته تا این پایه در حفظ و حراست موسیقی اصیل ایرانی بکوشد و از محبوبیت و شنوندهی خوب و وارد برخوردار باشد.
چطور شد که به تلویزیون رفتید و تاکنون در چه برنامههایی شرکت کردهاید؟
اولین بار حدود ۴ سال پیش بود که برای اجرای ترانه در یکی از جشنها به تلویزیون رفتم پس از آن چند بار دیگر در مراسمی که از طرف مراکز مختلف در تلویزیون اجرا میشد شرکت نمودم و بعد از وقفهای طولانی امسال با برنامههای نوروزی و بزم هنرمندان کار در تلویزیو را شروع کردم و از این پس نیز در برنامهی «گلها»ی تلویزیون شرکت خواهم کرد..
به طور کلی چه اشکالی در کار خوانندگی وجود دارد و خوانندگان از چه عواملی در محیط کار و ارائهی هنر رنج میبرند؟
اشکال که در هر کاری فراوان است ولی مسئلهی مهم در نحوهی برداشت نادرست از کار خوانندگی است، به این ترتیب که هرکس که تصنیف و یا ترانهای میخواند بدون در نظر داشتن حدود تسلط، «خواننده» به حساب میآید و جالبتر اینکه ادعای رقابت و همپایگی با دیگران نیز میکند. من معتقدم برای اینکه در این هنر اصل از نااصل مشخص شود باید نخست بلندگوها را جمع کرد، سبکها را معین نمود و بعد زمینهی خواندن را فراهم آورد آن وقت دیگر از «موهبت» داشتن این همه خوانندهی جورواجور برخوردار نخواهیم بود!
چطور شد که شما با وجود حرفهای که دارید به کار خوانندگی پرداختید؟ به عقیدهی شما بین نظامیگری و هنر مناسبتی میتواند وجود داشته باشد؟
فکر میکنم هرکس در هر موقعیتی و حرفهای اگر صاحب هنری باشد میتواند از آن استفاده کند و من هم همانطور که اشاره کردم چون از کودکی در خانوادهای آشنا با هنر تربیت شده و به خواندن علاقه پیدا کرده بودم به موازات درس و کار به خواندن هم پرداختم و به طور کلی معتقدم هنرمند اگر غنی باشد و به خاطر امرار معاش هنرش را به ابتذال نکشد، سریعتر و بهتر موفق میشود و لغزش و گمنامی نخواهد داشت.