به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین،با گسترش سایتها و نمایش آنلاین فیلمها، سریالها و تاک شوها، بازار نمایش آثار مستند سینمای ایران هم داغ شده، فیلم های خوبی که در ادوار مختلف، مهجور بودند و نمایش های محفلی و جشنواره ای داشتند و بیشتر دوستداران سینمای مستند ایران، از تماشایشان محروم بودند، این روزها فرصت نمایش یافتهاند. نوروز امسال سایت هاشور، تعداد قابل توجهی مستند اکران کرده که از بین آنها «اکسدوس» و «دیافراگم» به دلیل فضای تازهای که دارند، جذابترند.
«اکسدوس» را بهمن کیارستمی اواخر دهه ۹۰ کارگردانی کرده، فیلم درباره ورود و خروج مهاجران افغان است، یک لوکیشن ثابت مرزی، و چند شخصیت ایرانی در میان انبوهی مهاجر اهل افغانستان، فیلم را پیش میبرند، به نظر میرسد کیارستمی در این فیلم قصد احساساتی کردن مخاطب یا مرثیه سرایی برای آوارگان و بیپناهان را نداشته، اما در گزارش ساده و سرراستش از وضعیت افغانستانیهای مقیم ایران میتوان منشوری چند رنگ را دید. منشوری که در آن مهمان نوازی ایرانی، غم غربت، مسائل فرهنگی افغانها و مشکلات آنها در ایران هویداست، بدون آنکه فیلمساز درباره هیچ یک از این مسائل، واکنشی صریح داشته باشد. «اکسدوس» به هیچ یک از شخصیتها نزدیک نمیشود. تقریبا مانند کارمندان ایرانی مرز، با فاصله، از پشت دوربین، به مسافران و حرفهایشان گوش میدهد، تنها مسافری که در پایان فیلم به اجبار قصد بازگشت به افغانستان را دارد، شخصیتی است که دوربین کیارستمی تا لحظه خروج اتوبوس از پایانه مرزی با اوست، گویی او هم مثل ما بینندگان فیلم، نگران مرد و سرنوشت تلخش است. «اکسدوس» سندی تصویری از انبوه مردان و زنانی است که برای دست یافتن به رویاهایشان مهاجرت میکنند و گاه با تصویری وارونه مواجه میشوند.
«دیافراگم» گذری است تماشایی به دل تاریخ و بررسی مسیری که گرامافون و دستگاههای ثبت و ضبط صدا و موسیقی در ایران داشتهاند، فیلم جواد وطنی میتوانست مانند اغلب نمونههای مشابه (مستندهایی که کند و کاوی در دل تاریخ دارند، سخت و پیچیده باشد) اما فیلم او مفرح، پر از لحظات دوستداشتنی و اطلاعات به درد بخور است. تماشاگر نه بمباران اطلاعاتی میشود و نه در میان انبوه تصاویر آرشیوی غرق میشود. فیلم او، به اندازه از اطلاعات و دانستهها استفاده کرده و بدون آنکه پیچیده به نظر برسد، قصه اش را روایت میکند. قصه ای که در آن، رد پای بسیاری از شعرا، شخصیتهای ادبی و سیاسی تاریخ معاصر را میتوان یافت. همان طور که «اکسدوس» با پایانبندی درستش، تماشاگر را درگیر میکند. موسیقی انتخاب شده برای تیتراژ «دیافراگم» و تاکید فیلمساز بر این که از دهه ۸۰ شمسی، دوباره موج استفاده از صفحه و دیافراگم در ایران، راه افتاده، نقطه ختم درستی برای فیلم وطنی است. فیلمی که با استفاده از اطلاعات کلکسیونرها، پژوهشگران و افراد مطلع حوزه موسیقی، تماشاگرش را درگیر کرده و او را با تاریخ موسیقی ایرانی پیوند میزند.
«دیافراگم» کسلکننده و کشدار نمیشود و برخلاف بسیاری از مستندهای تاریخی، اصراری برای استفاده از راوی و گفتار متن ثقیل ندارد. «دیافراگم» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است که در این سالها، اغلب آثاری درباره تاریخ معاصر، شخصیتهای مهم و رویدادهای شاخص آن داشته است. جواد وطنی در «دیافراگم» بدون موضعگیری سیاسی، راوی یک اتفاق در تاریخ ایران است و این ویژگی، بزرگترین امتیاز فیلم اوست