به گزارش خبرداغ به نقل از خبرانلاین، سخنرانی سال گذشته پوتین، مملو از طغیانهای عاطفی، رنجش و آشفتگی بود. اما امسال پوتین مطمئن بود که از خط بحرانی عبور کرده و سخنانش غرورآفرین و با اعتماد به نفس بود. دست کم گرفتن جاه طلبی این کلمات اشتباه بزرگی خواهد بود. این تبلیغات توخالی نیست، بلکه بازتابی از برنامههایی برای گسترش ایدئولوژی، صدور «پوتینیسم» به کشورهای غربی و کار فعال با «دوستان» بالقوه است.
ابوالفضل خدائی: ولادیمیر پوتین رهبر روسیه در سخنرانی سالانه خود به نکات مهمی اشاره کرد که همچنان از موضوعات قابل بحث در محافل غربی است. اظهارات پوتین برای نمایندگان دو مجلس سفلی و علیای روسیه نه تنها از تلویزیون دولتی بلکه از صفحههای نمایش بزرگ در شهرها و حتی در بعضی از سینماها پخش شد. پوتین در سخنرانی نشان داد که ابایی از دشمنی غرب ندارد و کشورش با تمام توان با تهدیدها مقابله خواهد کرد.
تاتیانا استانوایا تحلیلگر ارشد حوزه اوراسیا در همین راستا در مقاله ای برای اندیشکده کارنگی سخنرانی سالانه پوتین را تشریفات پیش از انتخابات تلقی کرد که احساسی ترسناک از مارپیچ تشدید تنش را برجای گذاشت.
در فرازهایی از مقاله او با عنوان «مانیفست شش ساله پوتین چشماندازی فراتر از اوکراین دارد» آمده است: او تصمیم گرفت از پلتفرم سخنرانی سالانه خود در کشور در روز پنجشنبه به عنوان یک فرصت مناسب برای مبارزات انتخاباتی استفاده کند. جای تعجب نیست که پوتین با چیزی که شخصاً برای او اهمیت دارد شروع کرد: جنگ در اوکراین. سخنرانی در هر دو اتاق پارلمان روسیه احساس ملموسی را منتقل کرد که این یک لحظه مهم است: از نظر رهبری روسیه، کشور نوعی نقطه عطف ژئوپلیتیکی را پشت سر گذاشته و مزیت استراتژیک بلندمدت خود را ایجاد کرده است.
در سخنرانی سال گذشته، پوتین معتقد بود که نتیجه رویارویی هنوز مشخص نشده است. آن سخنرانی مملو از طغیانهای عاطفی، رنجش و آشفتگی بود. اما امسال پوتین مطمئن بود که از خط بحرانی عبور کرده و سخنانش غرورآفرین و با اعتماد به نفس بود. او اعلام کرد که ابتکار عمل نظامی در دستان روسیه بوده و حمله را در پیش گرفته است.
افق این «جنگ مقدس» اکنون گسترده تر شده است. اگر یک سال پیش، پوتین بر حفاظت از سرزمین تمرکز داشت و بر مسائل دفاعی و حتی فداکارانه تکیه می کرد، امسال پیروز به نظر می رسید، اما نه به نمایندگی از یک قربانی ژئوپلتیکی، بلکه به عنوان یک «نیروی قوی و شکست ناپذیر» صحبت می کرد. این تغییر را می توان با ایمان فزاینده کرملین به مزیت نظامی روسیه در جنگ با اوکراین و احساس ضعف و چندپارگی غرب توضیح داد. پوتین همچنین تصریح کرد که دستور کار او به اوکراین ختم نمی شود. او از این خطاب استفاده کرد تا روسیه را بهعنوان «سنگر ارزشهای سنتی که تمدن بشری بر آن استوار است» و بهعنوان یک ایدئولوژیست ژئوپلیتیک مورد حمایت «اکثریت مردم جهان، از جمله میلیونها نفر در کشورهای غربی» معرفی کند.
دست کم گرفتن جاه طلبی این کلمات اشتباه بزرگی خواهد بود. این تبلیغات توخالی نیست، بلکه بازتابی از برنامههایی برای گسترش ایدئولوژی، صدور «پوتینیسم» به کشورهای غربی و کار فعال با «دوستان» بالقوه است. به عبارت دیگر، میدان نبرد ژئوپلیتیکی برای ارزشها بار دیگر در حال حرکت به سمت قلمرو غربی است و پوتین بیش از هر زمان دیگری احساس اعتماد به نفس میکند. در عین حال، کرملین در حال تغییر معنای جنگ برای مخاطبان داخلی است. وقتی پوتین از «بهار افسانهای روسیه» و «نووروسیا» صحبت میکند - وقتی از پرسنل نظامی که در جنگ میجنگند تمجید میکند و به فداکاری آنها به میهنشان، همبستگی آنها، تمایل آنها برای کار شبانه روزی و دادن همه چیزشان می بالد - او یک بردار سیاسی بسیج طرفدار جنگ را تنظیم می کند.
این در حال تبدیل شدن به چراغ راه برای اداره ریاست جمهوری، پلیس و سرویس های امنیتی، مقامات منطقه ای، روسای مدارس و دانشگاه ها، مدیران عامل شرکت های دولتی و مسئولان ارشد رسانه ها است. رهبر روسیه عملاً از آنها میخواهد تا هرگونه مخالفت با این رویه، احساسات ضد جنگ، یا زیر سؤال بردن اقدامات حکومت را سرکوب کنند. پیام پوتین کاملاً واضح است: "همه مردم با ما هستند." هر چیزی که در این تصویر «همبستگی» نمی گنجد، به زور جرم انگاری می شود. در حال حاضر، از مردم برای پیوستن به جنگ به صورت داوطلبانه دعوت شده است: هر نوع مشارکتی پذیرفته می شود. به تک تک افراد سهمی از مسئولیت برای "پیروزی" آینده اختصاص داده می شود و فضای باقی مانده حتی برای "بی طرفی" از بین رفته است. پوتین به عنوان جبران این بار مسئولیت جدید، پرداختهای اجتماعی، کاهش نرخ وام مسکن، افزایش حداقل دستمزد و فرصتی را برای کسانی که مستقیماً در «عملیات نظامی ویژه» درگیر هستند، ارائه میکند تا به «نخبگان واقعی» تبدیل شوند. با این حال، هدیه اصلی او پیش از انتخابات، تضمین حفاظت از "شکست استراتژیک" است: از برنامه های زیرکانه غرب برای تبدیل روسیه به "فضایی وابسته، رو به افول و در حال مرگ که بتوانند هر کاری که می خواهند با آن انجام دهند". این عصاره خاص از سخنرانی پوتین، تجسم جمله معروف ویاچسلاو ولودین، رئیس دوما است: "نه پوتین، نه روسیه". امروز می توان این جمله را به روز کرد: " بدون جنگ، روسیه وجود نخواهد داشت."
این پیام به غرب شاید مهمترین عنصر سخنرانی بود. پوتین با اشاره به اینکه "نیروهای هسته ای در آمادگی کامل رزمی قرار دارند"، گفت: سیستم موشکی راهبردی سارمات به نیروهای نظامی تحویل داده شده است و سیستم های موشکی مافوق صوت کینژال و زیرکن هم اکنون مورد استفاده قرار می گیرند. سپس پوتین به آرامی به موضوع گفتگو با ایالات متحده پرداخت، که به گفته وی، تنها با شرایط روسیه امکان پذیر بوده و هر نوع دیگری قابل پذیرش نیست. در واقع، این بدان معنی است که روسیه از ایالات متحده می خواهد که با تجزیه اوکراین موافقت کند که در شرایط فعلی غیرواقعی است. پوتین در سخنرانی خود پیشنهادات برای گفتگو را «دروغ زدگی» خواند و هرگونه برنامه ای برای استقرار سلاح هسته ای در فضا را که اخیراً توسط رسانه های غربی گزارش شده را تکذیب کرد و گفت که چنین ادعاهایی تلاشی از سوی غرب برای کشاندن روسیه به مذاکراتی است که تنها به نفع ایالات متحده است.
روسیه به تدریج در حال ورود به یک بسیج همه جانبه سیاسی و نظامی است. مردم هنوز به طور دسته جمعی به جبهه فرستاده نشده اند (و در واقع بعید است که در آینده نزدیک نیز چنین اتفاقی رخ دهد) اما مفهوم خط مقدم در حال نفوذ به تمام جنبه های زندگی غیرنظامی است؛ از تحمیل "ارزش های سنتی" تا پرورش "قهرمانان عملیات نظامی ویژه" که پوتین اکنون در تلاش است آنها را به جایگاه "نخبگان واقعی" ارتقا دهد.
به نظر می رسد پوتین به جهانیان و روس های خسته از جنگ چیزی می گوید و مسئولیت روسیه را گوشزد می کند. در بحبوحه مرگ تکان دهنده ناوالنی و اقدامات بدبینانه مقامات برای جلوگیری از تشییع جنازه او، ناامیدی در همه جا رو به افزایش است: در اوکراین یا بین مخالفان حکومت و جنگ در روسیه و همچنین در غرب که از پیروزی روسیه هراسان هستند.