به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه هم میهن متن سخنان حمید قاسمی پژوهشگر ارشد مطالعات توسعه را در باره گزارشهای محرمانه دیوان محاسبات کشور منتشر کرده است.
بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:
*واقعاً چه شده که دیوان محاسبات کشور که باید این گزارشها را تولید و در اختیار نهادهای ناظر و عموم مردم قرار دهد، این موضوع برای آن نهاد بیاهمیت میشود در صورتی که اصلیترین وظیفه دیوان محاسبات همین کار است؟
*به نظر میرسد، دوستان در واژه محرمانگی نیز در عصر دیگری ماندهاند، مانند عکسبرداری از پادگانها که هنوز تابلوهای قدیمی آن وجود دارد. در صورتی که گویا دوستان نمیدانند ابزار عکسبرداری با دوربین از بین رفته است و حتی به نظر من نمیدانند که ابزارهای جاسوسی نیز متفاوت شده است. گویی این محرمانگی فقط برای مردم است. بههرحال سنجش نظام یارانهای کشور قیود محرمانگی دارد، اما اینکه چرا و با چه دلیل و استدلالی و برای چه کسانی این کار صورت گرفته، مشخص نیست. با این حساب ما نمیدانیم چه اتفاقی برای ۳۱ درصد از منابع عمومی کشور خواهد افتاد. به فرض که بودجه خوبی داشته باشیم و نظام تفریغ بودجه نیز بسیار خوب به آن نظارت کند اما باز از ۳۱ درصد آن هیچ خبری نداریم و این کل چیزی است که از بودجه سال ۱۴۰۳ میدانیم.
*درباره بودجه سال ۱۴۰۲ و ۱۰ ماهی که از آن گذشته، تنها گزارشی که وجود دارد، عملکرد مالی چهارماهه ۱۴۰۲ است که هم مرکز پژوهشهای مجلس و هم وزارت اقتصاد به آن پرداختهاند و در این دوره چهارماهه عنوان میکنند که از منابع ۶۳ درصد و از مصارف نیز ۶۵ درصد محقق شده است.
*بالاترین ردیف محققشدهها، نفت است که ۴۸ درصد آن محقق شده است. مالیات ۸۵ درصد، گمرک ۳۴ درصد است اما بالاترین ضریب محققشدهها اینها نیستند بلکه ردیف «سایر درآمدها» بوده که ۱۳۵ درصد محقق شده است. در زمان نوشتن بودجه باید «سایر درآمدها» با جزئیات وجود داشته باشد که چه اتفاقی برای آن رخ میدهد، چون «سایر درآمدها» و «سایر هزینهها» از رقمهای اصلی بزرگتر شده است و گزارش به وضوح میگوید که ۱۳۵ درصد تحقق ردیف «سایر درآمدها» بوده، که فقط یک رقم زیرمجموعه آن که ۱۷۰ درصد محقق شده «سهام شرکتهای دولتی» بوده است و مابقی آن، فروش و واگذاری اموال منقول و غیرمنقول است که ۹ درصد اتفاق افتاده است. یعنی موضوع مهمی مانند خصوصیسازی که این همه دفتر و اداره برای آن تهیه شده و این همه سروصدا شده تنها ۹ درصد آن تحقق پیدا کرده است.
*رئیس سازمان دیوان محاسبات در مصاحبهای گفتند که تعداد کل دستگاههایی که حساب پس ندادهاند از ۱۰۶ مورد در سال ۱۴۰۰ به ۳۵ دستگاه رسیده است. این درحالی است که هیچگاه اعلام نشده آن ۱۰۶ دستگاه کدام دستگاهها بودهاند و هیچ فهرستی به مردم ارائه نشده که اسامی آنها چیست. حال که میگویند به ۳۵ دستگاه رسیده، باید سامانهای وجود داشته باشد تا گزارشها و عملکردهای مالی این دستگاهها را مردم ببینند.
*وقتی وارد سایت سازمان دیوان محاسبات کشور میشوید، یک تیتر درشت میبینید که ضریب شفافیت سپاه پاسداران در حوزه بودجه به شدت افزایش یافته است اما شاخص و گزارشی در این خصوص در سایت وجود ندارد. شاید این موضوع به ما برمیگردد که هیچگاه از دیوان محاسبات نخواستیم اطلاعات و آمار بودجهها را بر روی سایت خود قرار دهد و سطح خواستههای ما نیز کاهش پیدا کرده است تا اینکه کار به جایی برسد که رئیس دیوان محاسبات بدون اینکه هیچ رقمی بگوید یک نهاد را الگوی بسیار مناسب در شفافیت مالی برای باقی نهادها عنوان کند.
*در تبصره ۱۸، ۳۲هزار میلیارد تومان به اشتغالآفرینی تخصیص داده شده و ۵۹درصد آن یعنی ۱۸هزار میلیارد تومان آن محقق شده است. من تحقیق کردم که این مبلغ در کجا صرف شده و به این نکته جالب رسیدم که دستگاههایی که این بودجه را گرفتند آن را در برخی بانکهای عامل سرمایهگذاری کردند و از محل آن سپردهگذاری وزارت جهادکشاورزی، ۵۰ میلیارد تومان سود دریافت کرده است. کل تسهیلاتی که برای اشتغالآفرینی داده شده، تنها ۳ هزار میلیارد تومان بوده است. این روند اتفاقاً باعث شده تا بانکها خیلی از مراکز خصوصی را از چرخه خارج کنند و باعث بیکاری عده زیادی از مردم شده است و مصوبهای که قرار بود اشتغالآفرین باشد، به عکس خود تبدیل شده است و در حقیقت منابع به خودشان اختصاص داده شده است.
*برای ساخت ۴۰۰ هزار واحد مسکونی در روستاها و محیطهای فرسوده شهری، از مجموع ۳۶۰ هزار میلیارد تومان، حدود ۴ هزار میلیارد تومان آن پرداخت شده و ۱۸۱ هزار نفر متقاضی داشته که در نهایت ۶۸ هزار نفر وام گرفتهاند. جالب آنکه جریمهای برای بانکها گذاشته شده که اگر تخصیص را انجام ندهند باید سپردههای قانونی خود نزد بانک مرکزی را افزایش دهند اما هیچکدام آنها مورد بازخواست قرار نگرفتند و سپردههای قانونی آنها نیز افزایش پیدا نکرد. همچنین شرکتهای دولتی باید یک درصد سود ویژه خود را صرف محرومیتزدایی کنند و از۳۸۸ شرکتی که وجود دارد تنها ۳ شرکت آن هم به مبلغ دوونیم میلیارد تومان (به اندازه یک خانه ۳۰ متری در یک منطقه معمولی تهران) خرج محرومیتزدایی کردند. به عقیده من، واقعیت این است که قوانین و مقرراتی که در یک حالت متعالی تصویب کردیم و با یک تاریخ و گذر زمان طولانی به آن رسیدیم، به پایینترین سطح خود رسیده و این خطرناک است و ما را درگیر چرخه مریدپروری مبتنی بر تولید و توزیع رانت کرده که البته قابل پیشبینی بود اما فکر نمیکردیم انقدر زود به آن برسیم.