به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه جوان:ناکامی تکراری امیدهای فوتبال ایران تلنگری جدی بود، خصوصاً باخت به هنگکنگ. باختی تلخ که نشان داد فوتبال ایران دیگر حتی برابر تیمهای درجه دو و سه فوتبال قاره هم حرفی برای گفتن ندارد!
هنگکنگ حریفی تفریحی برای ایران بود که مهاجمان به دنبال افزایش گلهای زده ملی خود در برابر آن بودند، اما بیش از یک نیمه از آن گذشت بیآنکه امید ایران توانی برای باز کردن دروازه این تیم داشته باشد و کاری از دست عنایتی برنیامد. همانطور که پیشتر از دست مهدویکیا و دیگران هم برنیامده بود، نه فقط، چون عنایتی هیچ کارنامهای نداشت، نه، بلکه به دلیل زمان زیادی که فدراسیون برای انتخاب سرمربی از دست داد و زمانی که کادر فنی برای ایجاد هماهنگی بین نفرات تیم در اختیار نداشت.
عنایتی بازیکن داشت، اما تیم نداشت، درست مثل تمام مربیانی که پیش از او سکان هدایت امیدها را به دست گرفته بودند. مسئله این است که بازیکن داریم، اما تیم نداریم. همانطور که تیم داریم، اما باشگاه نداریم. در واقع همیشه یک پای کار لنگ میزند و همین لنگ زدنها لنگمان کرده است، اما هنوز هم قصد باور واقعیت را نداریم.
تیمداری این نیست که بازیکن در زمان تمرین حضور داشته باشد و وقت بازی که میشود چمدانهایش را جمع کند و دست سرمربی را در پوست گردو بگذارد. عنایتی که هیچ، بزرگترین مربیان مطرح دنیا هم نمیتوانند با چند روز تمرین دادن چند بازیکن راه به جایی ببرند و به موفقیت دست پیدا کنند. رویهای که در فوتبال امیدهای ایران به امری کاملاً طبیعی تبدیل شده است. ضعفی آشکار که در طول سالها کار را به جایی رسانده که دیگر برابر تیمهای درجه چندم آسیا هم حرفی برای گفتن نداریم و درمیمانیم! درماندگی که به زودی گریبان بزرگسلان را هم میگیرد، چراکه این تفکر اشتباه در فوتبال ایران نهادینه شده.اینکه تصور کنیم با داشتن چند بازیکن مطرح میتوانیم قلههای موفقیت را بپیماییم و همچنان در آسیا آقایی کنیم.
اما بخواهیم یا نخواهیم سالهاست که حتی از فوتبال آسیا هم عقب ماندهایم و دیگر هیچگونه شباهتی به آن تیمی که روزی در آسیا آقایی میکرد، نداریم! واقعیتی که هنگکنگ در مصاف با امیدهای ایران و برتری مقابل یاران عنایتی به بدترین شکل ممکن آن را به رخ کشید.
بسیاری حذف ایران از بازیهای آسیایی توسط هنگکنگ را ناباورانه خواندند، اما آنچه در هانگژو رقم خورد کاملاً قابل پیشبینی بود. هنگکنگ هم مثل خیلی از کشورهای آسیایی طی سالهای اخیر در پی رشد و ترقی بوده و به جای دادن شعارهای دهان پرکن، برای رسیدن به موفقیت تلاش کرده و طبیعی است که بتواند به راحتی از سد امیدهای ایران عبور کند. امیدهایی که سالهای سال است که هیچ برنامهای برای موفقیت آنها ریخته نشده است تا قدمی هرچند کوچک در مسیر موفقیت بردارند.