مهم ترین تحولات اخیر در حوزه جنوب آسیا را می توان بدین شرح بر شمرد:
الف: هند
مهم ترین تحول مربوط به هند را باید برگزاری موفقیت آمیز نشست گروه ۲۰ محسوب نمود.
برخی ویژگی های نشست گروه ۲۰ که می تواند موفقیت هند محسوب شود:
- توافق نشست در اتخاذ موضع مشترک در مورد جنگ روسیه و اکراین بدون محکومیت مستقیم و علنی روسیه.
- موافقت با عضویت اتحادیه افریقا و در واقع افزایش نقش جنوب جهانی.
- موافقت پیرامون ضرورت تغییر در نهادهای مالی بین المللی.
- دستیابی به توافق IMEC به عنوان اقدامی بارز برای متعادل کردن حضور چین در خلیج فارس و وارد کردن عنصر سوم (هند) به معادلات امنیتی و اقتصادی خلیج فارس.
- ارائه مفهومی از روابط شمال و جنوب با تاکید بر تقویت صدای جنوب جهانی و با تمرکز بر همکاری توسط مودی در مقابل مفهوم یارگیری از جنوب جهانی برای حمایت از دستور کار ضد آمریکا توسط شی.
- تقویت ادعای هند مبنی بر اینکه صدای جنوب جهانی است( همانند نقشی که در مجموعه عدم تعهد به صورت نسبی داشت).
به نظر می رسد ارزش راهبردی هند برای غرب سیاسی در حال افزایش است و در عین حال برداشتهای منطقهای نیز به نفع آن در همین راستا حرکت می کند. در این مورد می توان به انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا (آسهآن) و دو کشور عربستان سعودی و امارات عربی متحده اشاره نمود که مشارکتهای خود را با هند گسترش داده اند. باید توجه داشت اهمیت روزافزون ژئوپلیتیک هند می تواند به هزینه سایر رقبای کلیدی منطقه ای آن مانند چین و پاکستان تمام شود.
ب: پاکستان
- حمله تحریک طالبان پاکستان ( TTP ) به شهر چترال خارج از مناطق قبایلی در نواحی مرزی مشترک با افغانستان ( شهر برگ متال در استان نورستان ) و تلاش برای تسلط یر این شهر، هر چند در نهایت با شکست TTP خاتمه یافت، ولی تمایل TTP را برای در اختیار گرفتن یک جغرافیا که پیوستگی با افغانستان داشته باشد می تواند نشانه ای از رویکرد جدید این گروه شورشی و افراطی باشد.
- مناسبات پاکستان و طالبان افغانستان وارد مرحله استحکام نشده و کماکان سایه TTP، موضوع عدم شناسایی مرز دیوراند توسط طالبان و حضور برخی اعضای طالبان افغان در ناآرامی های پاکستان بر روابط اینها سایه انداخته است. هر چند طالبان نشان داده اند اراده ای برای وارد کردن تعلقات خارجی قبل از سال ۲۰۲۱ به سیاست های حکمرانی فعلی خود ندارند، اما Deep State در این کشور به سادگی آماده کنار گذاشتن سرمایه گذاری چندین دهه ای نبوده و علاقمند است با دخالت در سلسله مراتب قدرت داخلی طالبان مسیر را به نفع خود تغییر دهد.
- پاکستان با بحرانهای متعدد از جمله انرژی( بویژه افزایش نرخ برق )، رکود اقتصادی، بیثباتی سیاسی، افراط گرایی، سرعت بالای تورم، افزایش نرخ بیکاری و عدم تحمل مذهبی مواجه که شبکهای از چالش های پیچیده و مختلف را ایجاد که عمدتا طبقه متوسط و پایین جامعه این کشور را تحت تأثیر قرار می دهد. به تمام این مشکلات بحران اعتماد در محیط داخلی را نیز باید اضافه کرد.
- به گفته شهباز شریف قرار است برادر وی نواز شریف در تاریخ ۲۱ اکتبر(۲۹ مهر ماه) به کشور برگردد. نواز شریف در انتهای چرخه ای قرار دارد که ظاهرا عمران خان در نقطه اولیه آن می باشد. چند چالش در برابر نواز شریف چنانچه حزب وی در انتخابات آتی حائز اکثریت شده و وی بخواهد سکان اداره کشور را بر عهده گیرد، قرار دارد: اول ارتش پاکستان در مقایسه با قبل هم با کاهش محبوبیت مردمی و هم نوعی شکاف پنهان برخواسته از گرایشات سیاسی در درون خود مواجه می باشد. علیرغم این، کماکان قدرت اول این کشور محسوب می شود. هر چند تعیین ژنرال منیر به عنوان فرمانده ارتش، انتخاب برادران شریف بود، ولی نوع موضع نواز شریف در قبال ارتش می تواند در تثبیت پایگاه مردمی و یا قرار دادن ارتش در تقابل با خود موثر واقع گردد. دوم سیاست وی برای غلبه بر پایگاه وسیع مردمی عمران خان چگونه خواهد بود. باید توجه داشت عمران خان انتخابات میان دوره ای در ایالت پنجاب را برد. سوم چگونه از نظر حقوقی علیه پرونده های دادگاه علیه خود اقدام خواهد کرد. چهارم چگونگی پیاده سازی سیاست های خود پیرامون تجارت منطقهای، همکاری اقتصادی و تنظیم مجدد سیاست خارجی پاکستان با محوریت امور اقتصادی به گونه ای که امکان توازن بین پکن و واشنگتن را فراهم و در عین حال از کمک های دو کشور عربستان سعودی و امارات عربی متحده به ویژه با توجه به نوع رویکرد این دو کشور در قبال جنوب آسیا و مشخصا هند برخوردار شود.
- مجالس ملی و سنا قانون اصلاح انتخابات ۲۰۲۳ را حدودا سه ماه قبل تصویب کردند که به کمیسیون انتخابات پاکستان اجازه داد تا تاریخ انتخابات را به طور یکجانبه تعیین کند. علیرغم انحلال کلیه مجالس ایالتی و الزام قانونی به برگزاری انتخابات ظرف ۹۰ روز، با توجه به تصویب هفتمین سرشماری نفوس و مسکن ۲۰۲۳ توسط شورای منافع مشترک (CCI) و قبل از انحلال مجالس، بعید است انتخابات در سقف زمانی مقرر برگزار گردد.
ج: افغانستان
مهم ترین اتفاق اخیر در افغانستان اعزام سفیر توسط چین به ساختار تحت حاکمیت طالبان در افغانستان بود که استوار نامه خود را با رعایت تمامی پروتکل های رسمی موجود به ارشدترین مقام اجرایی طالبان ارائه نمود. به نظر می رسد پکن با اعزام سفیر در چارچوب پروتکل های رسمی موجود به کابل در تلاش است تا ضمن تقویت عادی سازی مناسبات با افغانستان، از نزدیکی کابل با واشنگتن به گونه ای که منافع پکن را متاثر سازد ممانعت به عمل آورد.
باید توجه داشت عادی سازی اساسا یک روند است که نتیجه نهایی آن از قبل تعیین شده نمی باشد، ضمن اینکه هنوز نشانه ای دال بر اینکه پکن اراده ای برای به رسمیت شناختن طالبان داشته باشد مشاهده نشده است.
چندنکته در این ارتباط قابل بیان است:
- احتمالا این نخستین مرتبه ای است که طرف چینی با استفاده از ارزیابی خود و بدون توجه به نظر طرف پاکستانی وارد تعامل متمایز و علنی با طالبان شده است.
- بعید به نظر می رسد طرف چینی آماده پرداخت هزینه بالایی برای حمایت کامل از طالبان در شرایط فعلی باشد.
- احتمال تعاملی در حوزه امنیتی بین دو طرف که جنبه علنی به خود نگرفته را نمی توان منتفی دانست.
- وارد ساختن افغانستان به پروژه CPEC همانگونه که در متن بیانیه آخرین نشست سه جانبه وزرای خارجه پکن، کابل و اسلام آباد بود، از الویت های منطقه ای پکن است.
- آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان را با توجه به مجموعه تحولات منطقه ای و بین المللی مجموعا می توان در حوزه منافع حیاتی پکن محسوب نمود.
جمع بندی:
- منطقه فاقد معماری امنیتی پذیرفته شده در دوران گذار فعلی است. تشدید دو قطبی ها شکاف امنیتی در منطقه را افزایش می دهد.
- هر چند چین از تلاش های هند برای دور زدن BRI و همچنین از سیاست آمریکا برای استفاده از هند به منظور مهار نفوذ چین خشنود نمی باشد، اما بعید است سیاست احتمالی تشویق پاکستان به منظور ورود به حوزه هایی که امکان جاه طلبی های هند را محدود نماید بتواند تغییری قابل توجه در مسیر پیش روی هند ایجاد نماید. همچنین باید توجه داشت دو کشور عربستان سعودی و امارات عربی متحده نشان داده اند در مواجه با تحولات کشورهای حوزه جنوب آسیا دو عنصر مذهب و ایدئولوژی را از الویت های بالای خود خارج کرده اند.
- همانگونه که قبلا نیز تاکید شده، سه حوزه آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان به دلایل مختلف تبدیل به یک منطقه ژئوپلیتیکی شده و اهمیت افغانستان در مقطع فعلی را باید از باب قرار داشتن در این منطقه ژئوپلیتیکی و رقابت پکن و واشنگتن در این بافتار مورد ارزیابی قرار داد. به نظر می رسد دو قدرت فوق در یک رقابت ژئوپلیتیکی در دو سوی محوری قرار دارند که بخشی از آینده این منطقه را رقابت مذکور شکل خواهد داد. هزینه مترتب بر این رقابت به طور طبیعی در ابتدا توسط کشورهای این منطقه پرداخت خواهد شد. رقابت این دو قدرت که حتی به مولفه های فروملی در این حوزه ژئوپلیتیکی ورود کرده اند، می تواند تاثیر مستقیمی بر موضوع استقرار ثبات و یا آغاز دور جدید بی ثباتی داشته باشد.
- شکاف عمیق بین هند و پاکستان در حوزه های مختلف اساسا فلسفه مفهوم توازن بین این دو قدرت هسته ای جنوب آسیا را از بین برده و در حال حاضر توازن بین هند و چین که در دو نقطه جنوب غرب آسیا و جنوب شرق آسیا حضور دارند معنا می یابد.
- IMEC حدود دو و نیم سال است در حال مطالعه، بررسی و آماده سازی است، قرار است ظرف ۶۰ روز آینده یک برنامه عملی در مورد آن ارائه شود، طبق سندی که کمیسیون اروپا تهیه کرده است، این کریدور شامل یک ارتباط ریلی و یک کابل برق، یک خط لوله هیدروژن و یک کابل انتقال داده پرسرعت خواهد بود. تحقق کامل این پروژه که در رقابت با BRI قلمداد گردیده در گرو تامین کامل سرمایه گذاری و استقرار ثبات سیاسی در طول مسیر بوده و در این صورت می توان آن را یک تغییر دهنده ژئوپلیتیکی محسوب نمود.
*سفیر پیشین ایران در افغانستان