به گزارش خبرداغ ، کارشناس مسائل بین الملل در گفتگویی با خبرآنلاین درباره قرآن سوزی های اخیر در سوئد و دانمارک گفت: باید در روشهای قبلی در مواجهه با توهین به مقدسات بازبینی کرد وبرای کارکرد بهتر نیاز است که کارهای تبیینی، علمی و حقوقی و اصلاح روشها در مقابله با این گونه از اهانت ها به کار گرفته شود.
ماهان نوروزپور: قرآن سوزی در سوئد و دانمارک موجب ناراحتی و خشم مسلمانان و کشورهای مسلمان شده است. محمد الشیاع السودانی نخست وزیر عراق در نشست فوق العاده،کابینه دولت خود در واکنش به اقدام مجدد سوئد در صدور مجوز برای اهانت به قرآن کریم از وزارت خارجه عراق خواست تا هرچه سریع تر به سفیر سوئد در بغداد ابلاغ کند که خاک عراق را ترک کند. سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان هم، طی بیانیهای در واکنش به هتک حرمت قرآن کریم ضمن محکوم کردن اقدام موهن قرآن سوزی توهین به عقاید دو میلیارد مسلمان، ترویج نفرت و خشونت مذهبی، به خطر انداختن صلح و همزیستی مسالمت آمیز بینالمللی و سوءاستفاده عیان از آزادی بیان، از سفارتخانههای کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در باکو برای انجام یک پویش هماهنگ محکومیت دعوت به عمل آورد. اما آیا این اقدامات مقابلهی مناسبی با اهانت و نفرتپراکنی نسبت به مسلمانان هست؟ واکنشهایی از این دست آیا اثرگذاری هم دارند؟ کشورهای اسلامی برای مقابله با نفرتپراکنی علیه مسلمانان باید چه اقداماتی انجام دهند؟ مهدی ذاکریان استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با خبرآنلاین به سوالات پاسخ می دهد.
شما به عنوان کارشناس مسائل حقوق بشر و استاد دانشگاه اهانتهای صورت گرفته به قرآن مجید را چگونه ارزیابی می کنید؟
به این سوال می شود دو نوع پاسخ داد. پاسخ اول همین است که با شدت زیاد اعتراض کنیم، عصبانی شویم و رفتارهای واکنشی نشان بدهیم و نهایتا سفیر اخراج کنیم و بگوییم که اینها همهاش کار صهیونیست هاست و یک کار حساب شده و سازماندهی شده است. به نظر من این روش اشتباه است و هر بار هم که بکار گرفته شده نتیجه بخش نبوده و هیچ وقت هم ما را جلو نمی برد.
پاسخ دوم که به نظر من روش درست این که ما ببینیم آیا توهین و اهانت به باورهای دیگران در مغایرت با قواعد حقوق بشر هست یا نه؟ وقتی مجلهی شارلی ابدو آن کاریکاتورهای توهینآمیز را علیه پیامبر(ص) کشید؛ یک روش همان بود که اتفاق افتاد. یعنی چند نفر ریختند به دفتر شارلیابدو و آن کاریکاتوریست را کشتند. روش دیگر این بود که مسلمانان ببینید آیا کشیدن آن کاریکاتور در مغایرت با حقوق بشر بود یا نه؟ آن چیزی که من از حقوق بشر می فهمم این است که در مادهی ۱۸ حقوق بشر آزادی عقیده و بیان و مذهب محترم شمرده شده است. آیا این آزادی متضمن توهین به باورها و عقاید دیگران هست یا نه؟ در مادهی ۲۸ اعلامیه حقوقبشر گفته شده که هرکس حق دارد بکوشد تا در سطح اجتماعی و جهانی چنان سامان و نظمی حکمفرما شود که حقوق و آزادی هایی که در این اعلامیه اعلام شده است در آن سطح به نتیجه کامل برسد. حالا میشود این پرسش مهم را مطرح کرد که آیا توهین کردن و اهانت به باورهای دیگران چنین نظم و سامانی را فراهم میسازد یا ما را از آن دور میکند. خود توهین کردن یک پژوهش فکری است که آیا توهین کردن و فحاشی آزادی بیان و حق آزادی دیگران را از بین نمی برد؟ به نظر من بهترین روش همین است که مسلمانان کارهای فکری و علمی و حقوقی بکنند و این مسائل این چنینی را با طرح ادله علمی و تبیین درست و طرح دعاوی حقوقی با استناد به قوانین بین المللی و حقوق بشری از اساس زیر سوال ببرند، تخطئه کنند و در دادگاه پیگیر شوند.
خب بر اساس فرمایش شما در قوانین اروپا به این موضوعات هیچ اشاره ای نشده است؟
چرا در قوانین داخلی همان سوئد، تحریک گروههایی از مردم بر اساس نژاد، قومیت، مذهب، گرایش جنسی یا هویت جنسی ممنوع شده است. مسلمانان کشور سوئد میتوانند شکایت خود را به دادگاه آن کشور ببرند. حتی اگر در « دادگاه نتیجه نگرفتند میتوانند به دیوان اروپایی حقوق بشر شکایت کنند. پروندهای در بریتانیا بود که انتشار یکسری کتابهایی مغایر با هنجارهای جامعهی بریتانیا شمرده میشد. دولت بریتانیا هم به همین خاطر مجازاتها و محدودیتهایی را در نظر گرفته بود. وقتی شکایت را به دیوان اروپایی حقوقی بردند رای دیوان این بود که ما باید نسبت فرهنگی را در مسالهی حقوق بشر مورد توجه قرار بدهیم و انعطاف خود را بیشتر کنیم. همین یک پروندهی فکری و علمی است که میتوان روی آن کار کرد.
چرا اروپاییها تصور می کنند که باورهای آنها مطلق است و می توانند سایر ملل و مذاهب را تمسخر کنند و از همه انتظار داشته باشند که طبق هنجارها و باورهای آنها رفتار کنند؟
ببینید، حداقل در این مورد خاص کار از سوی یک مسلمان ناراضی شروع شد. حتی یکی از آنها پیشتر عضو حشدالشعبی بوده است. کسانی بودند که سرزمینهای اسلامی به خواستهها و آرزوهای خود دست پیدا نکردن و حالا در یک کشور اروپایی دست به چنین رفتارهایی میزنند. اگر عمیق تر به موضوع نگاه کنیم یکی از مشکلات کشورهای اسلامی این است که به ملت و مردم خودشان احترام نمیگذارند. کشورهای مسلمان حقوق اولیه مردم خودشان را نقض میکنند آنوقت چطور توقع احترام از دیگر ملل و دولتها را دارند؟ شما نگاه کنید در همین ایران خودمان برخی هموطنان ما هستند که شرایط زندگی برایشان سخت شده و حتی مجبور به جلای وطن میشوند. ادیان و مذاهب دیگر را با عناوینی مثل کفار،نجس، فرقهی ضاله و ... میخوانیم. در واقع یکی از دلایلی که کشورهای اسلامی به سمت کارهای حقوقی کمتر می روند این است که خودشان به همان حقوق بشری که می خواهند به آن استناد کنند و بر اساس آن این عمل را محکوم کنند عامل و معتقد نیستند. اگر این مسائل گریبانگیر کشورهای اسلامی نبود، سازمان همکاریهای اسلامی میتوانست با قدرت بیشتری در یک اقدام حقوقی در مجمع عمومی سازمان ملل یا شورای حقوق بشر، یک بیانیه صادر کند و توهین به ادیان را محکوم کند هر چند این کار قبلتر هم انجام شده است. میشد برای جدیتر بودن پیگیری کشورهای اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل، کنوانسیون جدیدی در باب احترام به ادیان و منع بیاحترامی به ادیان مصوب کنند. خود سازمان همکاریهای اسلامی شامل پنجاه و هفت کشور میشود اگر فقط همین کشورها این کنوانسیون را رعایت کنند رفته رفته تبدیل به یک هنجار میشود. اما مشکل اینجاست که اگر چنین کنوانسیونی شکل بگیرد؛ خود کشورهای مسلمان اولین ناقضان آن خواهند بود. در مجموع باید بگویم هر دو طرف دارند اشتباه میکنند. هم اروپاییها که به چنین اهانتهایی دامن میزنند اشتباه میکنند هم کشورهای مسلمان که همین حقوق را نسبت به مردم خودشان روا نمیدارند.
به نظر شما این قرآنسوزیها از جایی مدیریت میشوند یا اقدامات گروههای خردی هستند که به صورت پراکنده دارند اتفاق میافتند؟
ببنید این موضوع تغییری در اصل ماجرا ندارد. کسی اگر بگوید که جریانی پشت این قرآنسوزیها هست؛ دارد بر پایهی حدس و گمان حرف میزند. در مورد چنین مسائلی باید مبتنی بر اطلاعات موثق نظر داد نه اینکه همینطور روی هوا بگوییم جریانی پیش این قضیه است. تنها نکتهی روشن این است که این افراد خودشان قبلا مسلمان بودند. به طور قطعی نمیشود گفت که اسرائیل از آنها حمایت کرده است اما طبیعتا گروهها و جریانهای خاصی از این قضیه سود میبرند. قطعا جامعهی جهانی از این ماجرا سود نخواهد برد اما گروههای تندرو و رادیکال چه از طیف مسلمانان و چه از طیفهای دیگر از این دست اهانتها و تبعات ناشی از آن که حتی می تواند به قطع روابط کشورها منتج می شود سود میبرند. تا اینجای ماجرا هم، هیچ جریان سیستماتیک و دولتی پشت این قضیه نیامده است. یعنی اینطور نیست که اتحادیهی اروپا یا یکی از دولتهای اروپایی از این ماجرا حمایت کرده باشند.