این تسهیلات هیچ تأثیری بر بازار مسکن پایتخت ندارد؛ چراکه اگر شما مبلغ این وام را با قیمت متوسط مسکن در تهران مقایسه کنید میبینید که با این مبلغ بیشتر از 17،16و در بعضی مناطق نهایتاً 20متر مسکن در این شهر نمیتوان خرید. این 20متر کجای خلأ موجود در بازار را میتواند پر کند؟ گذشته از این، جامعه هدف این وام اقشار کمدرآمد جامعه هستند، اما هزینه این وام بهقدری بالاست که بهنظر من درآمد ماهانه این قشر از جامعه در حدی نیست که بتوانند هزینه بازپرداخت این وام را تأمین کنند. کل مبلغ بازپرداخت وام ۹۶۰میلیون تومانی مسکن 2میلیارد و ۷۸۰میلیون تومان برآورد میشود و اقساط ماهانه آن حدود 20میلیون تومان تعیین شده که مبلغ بسیار هنگفتی است. در نتیجه اعتقاد من بر این است که گرچه بهصورت اسمی مبلغ تسهیلات دوبرابر شده، اما رشد قیمت مسکن در تهران در حدی بوده که این مبلغ وام، همچنان بهجایی نمیرسد و تأثیری بر بازار نخواهد داشت.
قیمت مسکن در مناطق مختلف تهران متفاوت است. این تسهیلات در کدام مناطق تهران ممکن است به افزایش خرید مسکن منجر شود؟
در غالب مناطق تهران قیمت به همین میزان است، اما حتی در مناطق ارزانتر هم ازآنجاییکه مبلغ بازپرداخت این وام بسیار سنگین است، نمیتوان به افزایش خرید امیدوار بود. بماند که بانکها نیز متقاضیان را از هفتخوان رستم عبور میدهند و حداکثر تلاششان را میکنند تا وام ندهند. بانکها اغلب بهقدری در مسیر دریافت تسهیلات سنگاندازی میکنند که متقاضی عطای وام را به لقای آن میبخشد.
به سؤال من همچنان پاسخ ندادید؛ در کدام مناطق تهران نقدینگی 800میلیونی یا نهایتاً یکمیلیاردی میتواند به خرید خانه منجر شود؟
در مناطق جنوبی تهران مثل مناطق 17، 19، 20و همچنین شهرری شاید بتوان مواردی را پیدا کرد که با این سقف تسهیلات هماهنگی داشته باشد، اما سختگیری بانکها در تعیین سال ساخت بنا باعث شده متقاضیان وام مسکن کمتر بتوانند خانه مورد نظر و مورد تأیید بانک را پیدا کنند.
به مبلغ بالای بازپرداخت و اقساط وام اشاره کردید. بهنظر شما آیا استفاده از این وام با وجود مبلغ بالای اقساط ماهانه آن و صرفاً با توجه به نرخ تورم، اصولاً بهصرفه هست؟ چه کسانی ممکن است از این وام استقبال کنند؟
من بهعنوان کارشناس این حوزه معتقدم بهصرفه نیست. پایه حقوقی که وزارت کار برای امسال اعلام کرده کمی بیشتر از 8میلیون تومان است؛ درحالیکه اقساط این وام نزدیک به 20میلیون تومان تعیین شده است. یک حساب سرانگشتی و دو دو تا چهارتا نشان میدهد که این مبالغ بههیچعنوان با هم جور درنمیآیند و اصلاً چنین چیزی برای اقشار آسیبپذیر جامعه ممکن نیست. این مصوبه کارشناسی شده نیست و بحث من همیشه همین بوده که دولت اگر بخشنامهای را مصوب میکند، کارشناسی شده باشد. کسی که 8میلیون تومان حقوق پایه وزارت کار را دریافت میکند چگونه میتواند قسط 20میلیون تومانی بپردازد؟
این وام تحت چه شرایطی میتوانست برای بازار مسکن گرهگشا باشد؟
دولت باید دلش برای مردم بسوزد و از کاغذبازیهای اعطای تسهیلات کم کند. این وام در شرایطی میتواند تا حدودی مؤثر باشد که کل این 800میلیون در دست متقاضی بماند. در حال حاضر 200تا 300میلیون تومان بابت اوراق تسه و کارمزد و... از این وام کم میشود. قیمت اوراق تسه ۸۵هزار تومان است؛ با توجه به اینکه زوجهای تهرانی برای وام 800میلیون تومانی باید 150میلیون تومان بپردازند. برای مجردهای تهرانی هم دریافت این وام حداقل 75میلیون تومان هزینه دارد. این هزینهها غیر از مبالغی است که برای کارشناسی بانکها و هزینه محضر برای قرار دادن سند خانه در رهن بانک باید پرداخت شود و این هزینهها به قشر کمدرآمد جامعه تحمیل میشود. دولت اگر میخواهد وام بدهد باید با حذف کاغذبازی، هزینههای مربوط به آن را برای مردم کاهش دهد. چرا مردم باید اینقدر سود بپردازند؟ دولت اگر میخواهد قشر کمدرآمد را حمایت کند، این پول را به سازنده بدهد و از او حمایت کند یا قیمت نهادههای ساختمانی را کنترل کند تا ساختوساز افزایش پیدا کند؛ نه اینکه قیمت یک کیسه سیمان به 95هزار تومان برسد. با این هزینه نهادهها، مشخص است که قیمت مسکن بالا میرود. پرداخت وام به این صورت حتی اگر در مقطع ابتدایی بتواند تکانی به بازار مسکن بدهد درنهایت اثر عکس دارد و به رشد قیمت منجر خواهد شد. سود و کارمزد بالای این وام چیزی است که آن را از دسترس نیازمندان واقعی دور میکند و اهداف این طرح تأمین نخواهد شد.