به گزارش خبرداغ به نقل از ایران ورزشی : درخشش شاگردان گلمحمدی و البته طراحیهای فنی مؤثر خود او سبب شد پرسپولیس هر دو جام قهرمانی «لیگ» و «حذفی» را تصاحب کند و با توجه به اینکه تیم فاتح هر دو جام به طور خودکار برنده سوپرجام هم محسوب میگردد، یحیی فصل 1402-1401 فوتبال باشگاهی کشور را با تصاحب هر سه جام اصلی به پایان رساند و هیچ چیز را برای دیگران باقی نگذاشت. پیشتر (سال 1398) برانکو ایوانکوویچ کروات هم این کار را برای سرخهای تهرانی انجام داده بود اما او چند سالی است که از ایران رفته و دیگر مشکلی با موضوع مورد بحث ندارد و این گلمحمدی است که باید با هیولایی بجنگد که خودش آن را خلق کرده است! هیولا فقط توصیفی استعارهوار از دستاوردهای بزرگی است که گلمحمدی در فصل پیش داشت و وصف آن را آوردیم و خوشبختانه یا متأسفانه تکرار آنها و کسب مجدد همان جامها و رسیدن دوباره به بیلانی که گفتیم، چندان سهلتر از صعود به بلندترین قلههای دنیا نخواهد بود. همین جاست که مشخص میشود استفاده از واژه «هیولا» برای توصیف آن دستاوردها آنقدرها هم بیمسما نیست.
«نقش» تکرار نشدنی
بارها در عالم ورزش گفته شده که یک ورزشکار مغلوب هیولایی شده که خودش آفریده و نمونه آن در عالم هنر نیز به کرات مشاهده شده و هنرمندی آنچنان در نقشآفرینی و ایفای رل محوله به وی در یک فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی یا یک تئاتر موفق عمل کرده که در هر اثر هنری بعدی که شرکت کرده، از او توقع تکرار همان موفقیت وجود داشته که طبعاً حاصل نیامده زیرا توفیق بزرگ قبلی او محصول شرایطی استثنایی و آمادگی تام و تمام آن هنرمند برای بهرهگیری حداکثری از آن امکانات و مختصات و در آن نقطه زمانی خاص بوده است. در دنیای ورزش هم چنین رویدادهایی را داشتهایم و یک تیم یا مربی یا ورزشکار در فصلی خاص به کاری دست زده که فقط میتوانسته در شرایط ویژه همان فصل شکل گیرد. گلمحمدی نیز در فصل گذشته با به اوج رساندن سرخهای تهرانی در هفت- هشت هفته پایانی و ثبت بهترین نتایج ممکن در آن بازه زمانی بسیار حساس و سرنوشتساز به دستاوردهایی رسید که وصف آن را آوردیم. بزرگی و اهمیت آن نتایج به خودی خود نیز نشانگر سختی فوقالعاده تکرار آن کارها است. در این گونه موارد گاهی سالها طول میکشد که یک ورزشکار یا تیم دوباره به همان دستاوردهایی برسد که او را جاودان و به یادماندنی کرده و البته در اکثر موارد آن کار تکرار نمیشود زیرا بردن سه جام و نظایر آن در یک فصل همت و شرایطی را میطلبد که معمولاً در طول عمر یک تیم یا مربی و بازیکن همان یک بار روی میدهد. شاید آوردن مثال خارجی هم در این زمینه به کار آید و کافی است متذکر شویم که با احتساب منچسترسیتی که در فصل اخیر فوتبال باشگاهی اروپا به سهگانه نائل آمد، فقط 8 تیم در کل تاریخ فوتبال اروپا توانستهاند در یک فصل هم در لیگ و جام حذفی کشورشان اول شوند و هم لیگ قهرمانان اروپا را فتح کنند.
ای کاش برنده نمیشدم!
یحیی اگر در فصل بعدی حتی پرسپولیس را به قهرمانی قاطعانهتری در قیاس با فصل پیش در رقابتهای لیگ برساند ولی جام حذفی را تصاحب نکند و بعداً از سوپرجام هم دور بماند، نه تنها تحسین نخواهد شد، بلکه از او ایراد خواهند گرفت که چرا بیلان سال پیش را تکرار نکرده و منتقدان خواهند گفت او هنر نکرده و برعکس نزول چشمگیری هم داشته زیرا دو جام کمتر از فصل پیش برای سرخها به ارمغان آورده است. سرمربی پرسپولیس حتی اگر بر این نکته تأکید کند که در لیگ به قهرمانی مقتدرانهتری رسیده، باز کسی گوشش بدهکار نخواهد بود و این را از زبان هواداران به صراحت خواهد شنید که در کار و نحوه رهبری تیمش نزول داشته و اگر جز این بود، باز یک سهگانه پرشکوه را برای قرمزها به ارمغان میآورد. خاطره دو پیروزی پر سر و صدا مقابل رقیب بزرگ قدیمی (استقلال) که نقطه عطف در هر دو میدان «لیگ» و «حذفی» و عامل اصلی فتح این جامها بود، چنان در ذهن طرفداران خوش نشسته که یحیی فقط با تکرار آنها و یا حداقل فتح مجدد هر سه جام میتواند آنان را راضی نگه دارد و امکان تکرار این کار در دو فصل متوالی نزدیک به صفر است. با این توضیحات هم گلمحمدی و هم خوانندگان این سطور بیش از پیش مطمئن میشوند که اگرچه این مربی تاریخسازی کرده اما همزمان با آن هیولایی را آفریده که تا آخر عمر مربیگریاش وی را تعقیب و معذب خواهد کرد. بواقع شاید یحیی بزودی به این نتیجه برسد که ای کاش فصل پیش آن سهگانه رویایی را نمیبرد و اینگونه تا آخر دوران مربیگریاش خود را آزار نمیداد و دستاوردهای بعدیاش را با وجود ارزشمند بودن، در دید دیگران «کوچک و معمولی» نمییافت.