به گزارش خبرداغ به نقل از همشهری: ماموران پلیس پایتخت در جریان طرح تشدید برخورد با سارقان و مالخران، سارقانی را دستگیر کردند که هر کدام روایت متفاوتی از سرقتهایشان دارند. در میان آنها عاملان سرقت از طلافروشان، سارق کامیونها و مردی به چشم میخورد که کلکسیونی از سرقت با شگردهای مختلف در پروندهاش ثبت کرده است. بهگزارش همشهری، سردار عباسعلی محمدیان روز گذشته در جمع خبرنگاران حاضر شد و درباره دستاوردهای این طرح پلیس گفت: اواخر سال گذشته بود که طرح برخورد با سارقان و مالخران بهطور گسترده در پایتخت اجرا شد؛ طرحی که اجرای آن متوقف نشده و همچنان باقوت ادامه دارد و ما روزانه شاهد اجرای طرحهای مختلف برای شناسایی و دستگیری سارقان و مالخران هستیم. در همین راستا و طبق قولی که به مردم تهران داده بودیم تلاش کردیم چرخه سرقت را زمینگیر و متوقف کنیم، حتی لازم بود که با مالخران هم برخورد ویژهای شود.
سردار محمدیان با اشاره به ضرورت ضربه زدن به فعالیتهای مالخران افزود: مالخران بخش زیادی از اموال سرقتی را تحت عنوان کالای دست دوم یا استوک و به اشکال مختلف به فروش میرسانند که لازم بود با آنها مقابله شود و از اینرو سازوکارهایی را اتخاذ کردیم.
رئیس پلیس پایتخت با اشاره به نتایج اجرای این طرح گفت: بیش از ۱۵۰۰دستگاه کامپیوتر خودرو و بیش از ۳۰۰دستگاه انواع گوشیهای تلفن در مدت یک هفته و در جریان این طرح از مالخران کشف شده است.
بهگفته سردار محمدیان اکثر این تلفنهای هوشمند بستهبندی شده بودند تا به مقصد کشورهای همسایه قاچاق شوند که تحقیقات برای شناسایی صاحبان آنها و بازگرداندن اموال مسروقه ادامه دارد.
دستگیری مردی که دست به هر سرقتی زده، جز مسلحانه
به سرقت اعتیاد دارم!
به جز جرائم مسلحانه، با هر شگردی که تصورش را کنید، سرقت کرده است. بارها به زندان افتاده اما هر بار به محض اینکه در زندان گشوده و قدم به بیرون گذاشته، نقشه سرقتهایش را ازسر گرفته است. او میگوید اعتیاد شدیدی به سرقت دارد و هر بار که تصمیم به ترک آن گرفته نتوانسته از پسش بربیاید.
وی مدعی است که اگر روزی تجربه و خاطرات سرقتهایش را بنویسد، قطعا کتاب پرفروشی خواهد شد.
شگرد سرقتهایت چه بود؟
هر سرقت شگرد منحصر به فرد خودش را دارد.
چه چیزهایی سرقت میکردی؟
هرچه فکرش را کنید؛ سرقت موتور، ماشین، دستبرد به انباریها، خانهها و خیلی چیزهای دیگر. اما اگر بخواهم عامیانه صحبت کنم با یک بشکن میتوانم موتور و مزدا3 را سرقت کنم. درواقع تبحرم در سرقت مزدا3 و موتور است. البته این تبحر بهخاطر سالها تجربه است و در این سالها فهمیدم که استعدادم سرقت است! فکر نکنید که یک شبه به این نتیجه رسیدم. کشف این حقیقت مستلزم سالها آزمون و خطا بود!
موتورسیکلت و مزدا۳ را چطور سرقت میکردی؟
میخندد و تکرار میکند: مثل آب خوردن و با یک بشکن! من معمولا از راز و رمز سرقتهایم به کسی حرفی نمیزنم، چون همانطوری که از اسمش پیداست راز است و آدم فوت و فن چیزی را که بر اثر سالها تجربه بهدست آورده، بازگو نمیکند! اما اجازه بدهید یک اشاره کوچک کنم؛ من معمولا سر آچار آلن را تیز کرده و با آن قفل موتور و مزدا را باز میکنم. رکورد زیر 5دقیقه دارم و همه میگویند خیلی تیز و بز هستی.
فقط با یک آچار آلن مزدا۳ سرقت میکردی؟
منظورتان پیدا کردن کدی است که بشود با آن ماشین را روشن کرد؟ همه اینها را در زندان یاد گرفتم. البته برای یادگیری پول پرداخت کردم. یادم است سالها قبل به جرم سرقت انباری و منازل دستگیر شدم. آن زمان با یک باند همکاری میکردم و وقتی به زندان افتادم دیدم استعداد خاصی در سرقت خودروهای خارجی دارم. این شد که سرقت مزدا3 را انتخاب کردم چون همیشه دلم میخواست یک مزدا3 زیر پای خودم باشد. پیدا کردن کدش را هم در زندان یاد گرفتم.
با ماشین و موتورهای سرقتی چه میکردی؟
وسایل ماشین را سرقت کرده، یک دوری هم با آن میزدم و بعد رهایش میکردم. گاهی هم ماشین را میفروختم به مالخران. البته موتورها را هم حدود 4 تا 5میلیون تومان میفروختم به مالخر که آنها با جعل سند و به قیمت بالا میفروختند.وسایلی هم که از خانهها سرقت میکردم تحویل مالخر میدادم.
تنهایی سرقت میکنی؟
مدتهاست که تنهایی سرقت میکنم. دلم نمیخواهد همدستی داشته باشم. آن اوایل با باند همکاری میکردم تا اینکه فوت و فن سرقتها را یاد گرفتم. دیگر دنبال دردسر نمیگردم چون معمولا سارقان بهخاطر تقسیم اموال مدام با هم درگیری و اختلاف دارند. من هم حوصله جنگ اعصاب ندارم. ترجیح میدهم خودم تنها باشم تا بدون دردسر و درگیری کار کنم.
پروندهات نشان میدهد که سوابق زیادی در زمینه سرقت داری؟
تا دلتان بخواهد. کلکسیونی از جرائم در پروندهام دارم به جز سرقت مسلحانه. از اینکه دست به سلاح شوم میترسم مبادا جان کسی را بگیرم. راستش خودم احساس میکنم معتاد سرقت شدهام. یعنی اگر دزدی نکنم بدن درد میگیرم و حالم بد میشود. این علائم اعتیاد است. البته شاید برایتان عجیب باشد اما من یک معتاد به سرقت هستم که کلکسیونی از جرائم را در پروندهاش ثبت کرده است. به جز این، خانهام را هم به خلافکاران اجاره میدادم چون پول خوبی گیرم میآمد و از نقشههایشان آگاه میشدم.اعضای باند، ساعتی خانهام را اجاره میکردند برای برنامهریزی سرقتهایشان.من خوب به صحبتهایشان گوش میدادم و نکتهها را یادداشت میکردم. بهنظرم همه اینها تجربه است؛ من روزی باید یک کتاب بنویسم درباره تجربههایی که کسب کردهام، قطعا کتاب پرفروشی خواهد شد!
این مرد فقط کامیون خاور سرقت میکرد. رکورد ۳۰ثانیهای برای سرقت کامیون
مجید یک زمانی راننده کامیون بود اما وقتی به دام اعتیاد گرفتار شد پایش هم به دنیای تبهکاران باز شد. او رکورد 30ثانیه سرقت را زده است و در این زمان کوتاه میتواند بهراحتی یک کامیون سرقت کند اما در تازهترین طرح پلیس دستگیر شده و حالا از شگرد سرقتهایش میگوید.
انگیزهات از سرقت چه بود؟
پول. از وقتی مواد مصرف میکنم مغزم به خوبی کار نمیکند. دیگر نمیتوانم کار کنم و پول بهدست آورم. ناچار شدم راه دزدی را انتخاب کنم.
با چه شگردی سرقت میکردی؟
من ابتدا موتور میدزدیدم و بعد با موتور سرقتی میرفتم تا کامیون بدزدم. با دیدن کامیونی که گازوئیلی بود نقشه سرقت را عملی میکردم. معمولا از طریق شیشههای مثلثی در کامیون را باز کرده و ماشین را به سرقت میبردم.
از دستگیری نمیترسیدی؟
30ثانیه بیشتر طول نمیکشید. من فقط خودروهای گازوئیلی سرقت میکردم. خاورهایی که بنزینی هستند درهایشان به سختی باز میشود. من رکورددار هستم چون در این زمان کوتاه هیچکس نمیتواند یک کامیون بدزدد. این از حرفهای بودن من است!
چه شد که رکورددار این زمان کوتاه شدی؟
من خودم روزگاری راننده کامیون و مکانیک بودم. تمام جاهای کامیون را میشناسم و مو به مو آن را حفظم. اگر خراب شود بهراحتی میتوانم تعمیرش کنم چون اطلاعاتم در این زمینه بالاست و تخصصم کامیون است به همین دلیل سرقت کامیون را انتخاب کردم و با تکرار و تمرین توانستم مدت زمان سرقتهایم را به 30ثانیه برسانم.
چند مورد سرقت انجام دادی؟
5تا خاور سرقت کردهام. چون بلدم چطور آنها را سرقت کنم.
با کامیونهای سرقتی چه میکردی؟
حدود یک ساعتی دستم بود تا وسایلش را سرقت کنم و بعد از آن در کنار خیابان رهایش میکردم.
یک زن، زاغزن باند سرقت طلا و تلفنهمراه بود
در کمین خریداران طلا
در تازهترین طرح پلیس پایتخت، 4مرد و یک زن به اتهام سرقت طلا و تلفن همراه بازداشت شدهاند. آنها با شناسایی طلافروشان کیفی و افرادی که بار تلفن همراه حمل میکردند، به آنها حمله کرده و با تهدید دست به سرقت میزدند. گفتوگو با یکی از اعضای باند را میخوانید.
از شـــــیوه سرقتهایت بگو؟
ملینا دوست سرکرده باند بود. او به بهانه کار وارد طلاسازیها میشد و یا به بهانه خرید به طلافروشیها میرفت. زمانی که میدید فردی طلای زیادی خریده، مشخصاتش را بهخاطر میسپرد و به ما اطلاع میداد. ما هم سوژه مورد نظر را تعقیب کرده و در فرصتی مناسب راهش را سد کرده و با تهدید چاقو و قمه دست به سرقت میزدیم.
با طلاهای سرقتی چه میکردید؟
ملینا یک طلافروش در جنوب تهران میشناخت که طلاها را به او میداد. البته طلافروش هم دستگیر شده است. او طلاهای سرقتی را داخل ویترینش میگذاشت و میفروخت. بعد پول حاصل از فروش طلاها بین ما تقسیم میشد.
در پروندهتان نشان میدهد که به جز سرقت طلا، سرقت تلفن همراه هم انجام میدادید؟
حدود 8 مورد هم بار تلفن همراه دزدیدم. شگردمان این بود که مقابل مراکز فروش تلفن همراه کمین میکردیم تا موتورسوارهایی را که بار تلفن همراه داشتند شناسایی کنیم. سپس آنها را تعقیب کرده و در جای خلوت خفتشان میکردیم.