به گزارش مبلغ ۲. هویت یک شهر در بستر زمان، به شکل طبیعی، و در نتیجهی تعامل و تضارب جریانهای فرهنگی اجتماعی مختلف ساخته میشود. هویت را با بخشنامه و تبلیغات و به اراده و فرموده نمیتوان ایجاد کرد. با توسعهی امامزادهها و مکانهای مقدس، با بولدوز و تخریب بافت تاریخی، نمیشود جعل تاریخ کرد و شهری با مختصات شیراز را به «شهر مذهبی» و «سومین حرم اهل بیت در ایران» مبدل ساخت. هویتی که یک شهر هیچوقت نداشته و با واقعیت زندگی بسیاری از مردمش بیگانه است را با مهندسی و از بالا نمیتوان به آن تحمیل کرد. بافت تاریخی که سهل است، نصف شیراز را هم اگر خراب کنند و به شاهچراغ ملحق سازند، باز شیراز شهر مذهبی نمیشود. همچنانکه با تبلیغات و برنامهسازی رسانهای و پولپاشی و تغییر تابلوهای شهری نمیشود یک امامزادهی تا پیش از این گمنام در حاشیهی اصفهان (زینبیه) را بهعنوان قلب این شهر تاریخی به افکار عمومی قبولاند.
۳. قلب اصفهان، میدان نقش جهاناش است و قلب شیراز، حافظیهاش. با این پروژههای ارادهگرایانهی توسعهی نهاد دین، جامعه دیندارتر نخواهد شد؛ بلکه برعکس سرمایهی اجتماعی دین تخریب شده و دستگاه عملکردی دین با اختلال همراه میشود.
پ. ن.
چنانکه دیماه ۱۳۹۷ در یادداشت «مزارات مذهبی: تلاقی ارادهها و انباشت منافع» نوشتم، سادهاندیشانه است اگر در توسعهی مزارات تنها انگیزههای مذهبی را نقشآفرین بدانیم. این توسعه، محل تلاقی و انباشت ارادهها و منافع مذهبی، سیاسی ـ امنیتی و حتی اقتصادی ـ تجاری است. بیجهت نیست که لااقل در برخی از مزارات اخیراً توسعهیافته (ازجمله دو امامزادهی اخیرا توسعهیافتهی اصفهان) جریانهای اقتصادی خاص و بانفوذ عامیلت داشتهاند.