در سال97 که قیمتها شروع به افزایش کرد ترامپ روی کارآمد، از برجام خارج شد و متعاقب آن تحریمها برگشت. اما اکنون دیگر تحریمها به آن سختی سابق نیست و ما طی چند سال اخیر توانستهایم راهی برای دور زدن تحریمها پیدا کنیم. لذا انتظار میرفت که هر چه از سال 97 فاصله بگیریم وضعیت اقتصادی کشور بهتر شود.
این دولت و حامیان آن نیز بر این باور بودند که مشکل اقتصاد کشور این است که مدیران کارآمدی روی کار نیستند و اگر مدیران جوان انقلاب جایگزین شود مشکلات حل خواهد داشت. گرچه از همان ابتدا نیز مشخص بود که بدنه کارشناسی کشور تکنوکرات است و ربطی به اصلاحطلب یا اصولگرا و هر دولتی ندارد و میشود از این بدنه در تصمیم سازی و تصمیم گیری استفاده کرد.
این تغییر و تحولات نشان داد کابینهای که اینگونه بسته شده چندان تیم هماهنگی از آب در نیامده است.چرا که برخی وزرا سابقه اجرایی نداشتند.هر چند در وزارتخانههایی که مقداری وزرایی با سابقه اجرایی قبلی و کاری آمدهاند احساس میشود که عملگراتر از دیگران هستند. مثلا در وزارت نفت احساس میشود که خود وزیر مقداری واقعنگرتر است. یا آقای ضرغامی و سجادی به جهت کاری که قبلا کردند و تجربه مدیریتی که قبلا داشتند بر اوضاع مدیریتی مسلطتر هستند. اما در برخی از وزارتخانهها مشخص است که مدیرانی که منصوب شدهاند از اشراف لازم برخوردار نیستند.
این موضوع نیز خود در جامعه بیاعتمادی ایجاد میکند. وقتی جامعه ناامید میشود تبدیل به یک جامعه محافظه کاری میشود که پول خود را از بانک بیرون میکشد و به سمت سرمایهگذاری بلند مدت نمیرود، بر روی تولید سرمایهگذاری نمیکند. از طرفی مهاجرت افرایش پیدا میکند چرا که عدهای احساس میکنند که آیندهای در کشور ندارند. حداقل آمار میگوید که سالانه 150 هزار نفر از کشور خارج میشوند که 65درصد آنها فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند و بقیه نیز صاحبان حرفهها و پزشک و پرستار و...که همین مساله باعث خروج سرمایه از کشور میشود و اقتصاد کشور را دچار مشکل میکند.