به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه رسالت ، در خردادماه سال 1395، جهانیان شاهد رخداد تلخی در سازمان ملل متحد بودند. در آن زمان، ابتدا نام رژیم سعودی و ائتلاف تروریستی و متجاوز به یمن بهواسطه نسلکشی آشکار نوزادان و کودکان یمنی در لیست ناقضین حقوق کودک سازمان ملل متحد قرار گرفت. اما پس از چند روز،
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد اذعان کرد که به دنبال انتشار نام ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی در فهرست سیاه عاملان کشتار کودکان یمنی، ریاض به روشهای «غیرقابلقبول» و با اعمال فشارهای شدید تهدید کرده که پرداختهای خود به صندوقهای حیاتی سازمان ملل متحد را قطع خواهد کرد.
درنهایت، سازمان ملل متحد در بیانیهای ننگین، نام ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی را از فهرست ناقضان حقوق کودکان حذف کرد تا مبادا در تمرکز خلبانان سعودی و اماراتی در هدف قرار دادن بیمارستانها و منازل یمنیها خللی به وجود آید!
اخیرا ، پردهای دیگر از همین نمایش تکراری و سیاه را در آمفیتئاتر سازمان ملل متحد مشاهده کردیم .محل تبلور این ننگ،نشست اکوسوک بود،جایی که قاعدتا دغدغههای اجتماعی و اقتصادی جمعی باید درخدمت رفع نیازهای بشری و دفاع از استقلال ملتها و حق حاکمیت اعضا تبدیل شود. کلیت رأیگیری در این نشست بر سر آنچه اخراج ایران از کمیسیون مقام زن خوانده شد، بیانگر آن است که چارچوبها، قوانین، اصول و حتی تبصرهها چگونه بهجای «تثبیت قانون»درخدمت «منافع ناقضین قانون»قرارمی گیرد. دولت کنونی آمریکا که مدعی چندجانبه گرایی در نظام بین الملل میباشد، در این ماجرا بهصورت رسمی و صریح «قانون»را به سخره گرفت. حتی در اینجا ما از «سوء تفسیر قانون»بهمثابه رویهای معمول در سازمان ملل سخنی به میان نمیآوریم.واشنگتن رسما آییننامه داخلی سازمان ملل متحد را نادیده انگاشت و دیگر اعضای «اکوسوک»نیز در این مسیر بدون کمترین اشارهای به پشتوانه غیرحقوقی اقدام خود، با آمریکا همراه شدند.
در این میان، آنتونیوگوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز بهجای پاسخگویی نسبت به تضعیف قوانین اکوسوک و فراتر از آن،منشورملل متحد در جریان اخراج ایران از کمیسیون مقام زن،دستکاری آیین کار نشست ضد ایرانی اخیر را مورد تأیید قرارداد! درهرحال، فراموش نکنیم که میان اعتراف بان کی مون در سال 1395( بر سر خارج کردن نام سعودیها از لیست ناقضین حقوق کودک) و آنچه در جریان نشست اخیر اکوسوک رخ داد،فاصله چندانی وجود ندارد! تکلیف ساختار و منظومهای که بازیگران فاتح و خونریز جنگ جهانی دوم آن را با هسته و کارکردی غیربشری اما ظاهری انسانی و بشردوستانه بنا نهند، بهتر از این نخواهد شد! ...
حنیف غفاری
سازمان مللی که این روزها به جای رسیدگی به امور زنان و کودکان در کشورهایی، چون یمن، افغانستان، سوریه و برخی از کشورهای فقیر آفریقایی دنباله روی اهداف سیاسی و مضحک آمریکا شده است، به جای فریاد زدن برای دفاع از حقوق تمام انسانهایی که به دلیل طمعهای سیاسی عدهای هر روز کشته میشوند، به جای دفاع از زنان و دختران فلسطینی که در سرزمین آبا و اجدادیشان هر روز را با ترس تهاجم و وحشی گری صهیونیستها میگذرانند، حالا دنبال یک مشت ادعاهای واهی و بی اساس دولتی را گرفته که کارنامه عملکردش برای بسیاری در جهان واضح و مشخص است، کشوری که فقر، تبعیض نژادی، حملات مسلحانه، تجاوز و تن فروشی در آن به صنعتی تبدیل شده تا جیب دولتمردان و لابیهای قدرتمندش را پر کند. این سازمان ملل شاید بهترین مکان برای عضویت همین کشورها باشد تا در سایه آن بتوانند بر جنایات خود سرپوش بگذارند.
اسرائیل طی سالجاری ۱۵۰ فلسطینی را در کرانه باختری به قتل رساند
حمله اسرائیل به سوریه نقض حقوق بین الملل بود
حمله رژیم کودک کش صهیونیستی به سوریه، اجرای قانون جنگل بود.
پس برای همه مردم دنیا مشخص و روشن است که در سازمان ملل، شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان ملل تاکنون قانون و عدالت وجود ندارد و تاکنون هم نداشته است.
سوال اینجاست که سوریه از سال 2011 تاکنون علیه آمریکا جنایتکار، ترکیه جنایتکار و اسرائیل جنایتکار و هم تروریست ها مورد حمایت آمریکا، کشورهای اروپایی، عربستان سعودی، امارات، ترکیه ، اسرائیل و مزدورانشان از سازمان ملل خیانتکار و هم شورای امنیت سازمان ملل خیانتکار بیش از هزاران بار اعتراض و شکایت کرده است ولی متاسفانه سازمان های بین المللی خیانتکار از سال 2011 تاکنون بررسی و رسیدگی نکرده اند، هیچ کاری، اقدامی، اعتراضی نمی کنند، از سال 2011 تاکنون خفه خون گرفتند و سکوت اختیار کرده اند چرا؟
پس برای همه مردم دنیا مشخص و روشن است که در سازمان ملل، شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان ملل تاکنون قانون و عدالت وجود ندارد و تاکنون هم نداشته است.
۰۰:۵۲۲۶ آذر ۱۴۰۱
ناقض حقوق بشر نمیتواند مدعی آن باشد
آمریکا نمی تواند مدعی حقوق بشر و قانونگرایی باشد.
مدعیان حقوق بشر چشم خود را به روی جنایات آل سعود بسته اند.
آمریکا با کارنامه سیاه خود نمی تواند ادعای حقوق بشر داشته باشد.
کشورهای ناقض حقوق ملتها نمیتوانند مدعی حقوق بشر باشند.
غرب نمیتواند مدعی حقوق بشر و حقوق زن باشد.
آمریکا با جنایت های که کرده نمی تواند مدعی حقوق بشر باشد.
آمریکا با کارنامه سیاه خود نمی تواند ادعای حقوق بشر داشته باشد
غرب با کارنامه سیاه خود نمی تواند ادعای حقوق بشر داشته باشد.
سوال اینجاست چرا تاکنون وضعیت وخیم حقوق و جایگاه زنان در فرانسه درشورای کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بررسی و رسیدگی نمی شود؟ پس مدعیان حقوق بشر جنایتکار به سرکردگی آمریکا جنایتکار کجا هستند هیچ کاری، اقدامی و اعتراضی نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیار کرده اند چرا؟
شورای امنیت سازمان ملل خیانتکار در این مدت 21 سال شریک جرم تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیرانسانی آمریکا جنایتکار، اروپا جنایتکار و ناتو جنایتکار در افغانستان بوده است.
آمریکا نمی تواند مدعی حقوق بشر و قانونگرایی باشد.
مدعیان حقوق بشر چشم خود را به روی جنایات آل سعود بسته اند.
آمریکا با کارنامه سیاه خود نمی تواند ادعای حقوق بشر داشته باشد.
کشورهای ناقض حقوق ملتها نمیتوانند مدعی حقوق بشر باشند.
غرب نمیتواند مدعی حقوق بشر و حقوق زن باشد.
آمریکا با جنایت های که کرده نمی تواند مدعی حقوق بشر باشد.
آمریکا با کارنامه سیاه خود نمی تواند ادعای حقوق بشر داشته باشد
غرب با کارنامه سیاه خود نمی تواند ادعای حقوق بشر داشته باشد.
شورای امنیت سازمان ملل خیانتکار از سال 2015 تاکنون شریک جرم تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیرانسانی عربستان سعودی و متحدانش و مزدورانشان در یمن بوده است.
کانادا صلاحیت به چالش کشیدن ایران در مسئله حقوق بشر را ندارد
افسر سابق عملیات روانی ارتش آمریکا معتقد است نابودی بشر و جنسیتها بخشی از دستور کار دولت ترودو است و کانادا صلاحیت اظهار نظر درباره حقوق بشر را ندارد.
در هفتههای اخیر اظهارات جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا درباره حق این کشور در سرکوبهای گسترده مردم معترض کانادا توسط دولت در ابتدای سال میلادی جاری منتشر شد که در تعارض با موضعگیریهای وی درباره ناآرامیها در ایران است.
مردم کانادا به دلیل مشکلات اقتصادی و زیست محیطی به سیاستهای دولت اعتراض داشته و دارند و نکته جالب اینجاست که تمامی این اعتراضهای به صورت مسالمت آمیز و در قالب تجمعات صورت گرفته، اما دولت کانادا همین امر را بر نتابیده و مردم را به شدیدترین حالت ممکن بازداشت و سرکوب کرد و حتی برای نخستین بار در تاریخ این کشور از قانون اضطرار ملی استفاده کرد تا با دادن اختیار تام به نیروهای پلیس هر چه سریعتر به این اعتراضات پایان دهد.
کانادا طی دو ماه اخیر چندین دور تحریم علیه نهادها و اشخاص ایرانی به بهانه دفاع از حقوق بشر و حمایت از اغتشاشگران در ایرن اعمال کرده است و این در حالی است که خود بشر و جنسیت را ابزاری برای پیشبرد اهداف دولت لیبرالی خود کرده است.
باشگاه خبرنگاران جوان برای بررسی زاویای بیشتری از این موضوع مصاحبهای ترتیب داده با دکتر«اسکات بنت»، افسر سابق عملیات روانی ارتش آمریکا که در ذیل مشروح آن از نظر میگذرد.
-در هفتههای اخیر شاهد هستیم که پلیس آمریکا وضعیت اضطراری ملی را علیه شهروندان خودش فعال کرده و به ارتش برای سرکوب اعتراضات مردمی اختیارات کامل داده است، به نظر شما دلیل این رفتار دولت کانادا با معترضانی که به صورت مسالمت آمیز دست به اعتراض زده اند، چیست؟
اسکات بنت گفت: رفتار ظالمانه و غیرقابل تحمل کانادا نسبت به شهروندان خود نه تنها نشان دهنده ترس فزاینده در میان سیاستمداران و پلیس نسبت به شهروندان است، بلکه نشان دهنده یک انفجار اجتناب ناپذیر از درون مردم این کشور در نتیجه تنش، بی اعتمادی و احساس فساد نسبت به دولت و پلیس است که در ذهن شهروندان ایجاد شده است. به نوعی این پدیده ساختارشکنی و بیگانگی بین دولت و مردم یک معظل خودسخته یا چرخهای است که ناگزیر از یک مارپیچ نزولی پیروی میکند که منجر به انقلاب نهایی میشود. مردم اساساً این احساس را پیدا میکنند که چنان مورد آزار و اذیت و انقیاد قرار میگیرند، که تمام احترام خود را برای دولت از دست میدهند، این به دشمنی و خصومت دامن میزند و در نهایت به رد دولت و احکام آن منجر میشود. هنگامی که این نگرش یا رابطه «ما در برابر آنها» بین مردم و دولت پدیدار میشود، اساساً ملت از هم پاشیده شده و یک انقلاب آرام رخ میدهد تا زمانی که یک وحدت اجتماعی-سیاسی جدید ایجاد شود، اغلب از طریق بازگشت به قبیله گرایی اساسی بین مردم، مذاهب، قومیتها یا سایر عوامل ژنتیکی این انسجام رخ میدهد.
وی افزود: نمونه کلاسیک این پدیده، انقلاب آمریکا در سال ۱۷۷۶ علیه امپراتوری بریتانیا بود که الگویی را که کانادا اکنون از آن پیروی میکند، همین است. اساساً دولت بریتانیا شروع به اعمال خواستههای غیرمنطقی و تلاش برای کنترل مستعمرهنشینان آمریکایی در سطوح فزاینده تسلیم و خدمتگزاری برای آمریکا کرد، اما این اقدامات و سیاستهای دولت بریتانیا بر مستعمرات آمریکا تأثیر معکوس داشت. منجر به پرورش کینه، بی اعتمادی، خشم و در نهایت شورش و نافرمانی تهاجمی آمریکاییها نسبت به انگلیسیها شد. نقطه اشتعال زمانی رخ داد که سربازان دولت بریتانیا به سوی معترضان آمریکایی تیراندازی کردند که آتش انقلاب آمریکا را برانگیخت. این حادثه سپس به درگیریها و اعمال خشونتآمیز دیگر دولت علیه مردم تبدیل شد که سپس با تاکتیکهای خشونتآمیز جنگ چریکی شروع به تقابل کردند. اینها از شورشهای کوچک تا نهایتاً اعلام استقلال ملی و جنگ علیه انگلیسیها افزایش یافت که به انحلال روابط و پاک کردن همه تعهدات سیاسی بین مردم آمریکا و دولت بریتانیا ختم شد. به همین ترتیب، این الگو در کانادا بین دولت و مردم شروع به ظهور کرده است - و ممکن است به همان نوع انقلاب سیاسی-اجتماعی یا بدتر از آن ختم شود.
این افسر سابق عملیات روانی گفت: متأسفانه، دولت کانادا تقریباً همان برنامه بازی را دنبال میکند که انگلیسیها در سال ۱۷۷۶ انجام دادند و جاستین ترودو به سرعت به عنوان یکی دیگر از چهرههای خوکامه تاریخ شناخته میشود که به قدرت خود وسواس دارد و متعهد به سرکوب مردم به هر وسیلهای است. یادآوری این نکته مهم است که جورج پادشاه بریتانیا در سال ۱۷۷۶ توسط مردم آمریکا به معنای واقعی کلمه دیوانه و از نظر اخلاقی فاسد شناخته شده بود، تا جایی که مردم به این نتیجه رسیدند او را به هر طریقی باید کنار بگذارند. در مورد کانادا، جاستین ترودو به طور فزایندهای درگیر مجازاتهای خصمانه، ظالمانه، خشونتآمیز و بیرحمانه علیه شهروندان کانادایی است، زیرا قوانین و سیاستهای چالشبرانگیزی که آنها بهجای ابلاغ دموکراتیک از طریق بحثها و نمایندگان دولت انتظار آن را دارند، به آنها تحمیل میشود. برخی از اعمال ظلم و ستم و کنترل دولتی که مردم علیه آنها شورش میکنند شامل استفاده از مسئله کووید ۱۹ برای وادار کردن به تعطیلی مشاغل، مدارس، کلیساها، موسسات مذهبی کانادا و تعلیق حقوق مردم برای سفر و تجمع بود. علاوه بر این، جاستین ترودو و دولت کانادا تلاش کردند دریافت واکسن کرونا را برای همه اجباری کنند و در واقع آن را به جامعه تحمیل کردند. افرادی که واکسن را رد میکنند، مورد حمله دولت قرار میگیرند و به آنها برچسب هیستریک و تروریست داخلی زده میشود. این امر باعث شده است که بسیاری از کامیون داران و کارگران کانادایی خشمگین شوند و اعتراضات را رهبری کنند که سپس با خشونت دولت و زندانی کردن مردم و حتی بسته شدن حسابهای بانکی آنها روبرو شد - که اساساً منجر به مشکلات مالی معترضان کانادایی شد. اما نتیجه این اقدامات منجر به شهروندی مطیعتر و فرمانبردارتر در کانادا نشده است، بلکه منجر به بی اعتمادی و حتی تحقیر فزاینده نسبت به دولت و به ویژه شخص ترودو شده است.
دکتر سکات بنت
-در ماههای اخیر جاستین ترودو بارها به صورت آشکار از آشوبهایی که در داخل ایران به واسطه همین کشورهای غربی ایجاد شده حمایت کرده است و حتی برخی از گروههای تجزیه طلب را تجهیز کرده است، به نظر شما دلیل این رویکرد دوگانه دولت کانادا در مقابل معترضان و آشوبگران چیست؟
اسکات بنت گفت: یکی از عناصر مهم فساد در دولت جاستین ترودو این است که آنها از زنان به عنوان یک مهره و یک اهرم فشار برای پیشبرد برنامههای ضداخلاقی خود استفاده میکنند که کاملاً مخرب زنان و نقشهای سنتی آنها به عنوان همسر و مادر است. کانادا و بهویژه جاستین ترودو، برنامهای را دنبال کرده است که مردان و زنان را مردانه جلوه میدهد و نمونه آن در دستور کار دولت در مورد همجنس گرایان و دگرباشان جنسی دیده میشود که در آن مردان میتوانند با آرایش کردن، پوشیدن لباسهای زنانه، جراحی ها و صحبت با صدای بلند وانمود کنند که زن هستند و نیز مجاز به شرکت در رویدادهای ورزشی زنان هستند.
وی افزود: علاوه بر این، آنها والدین را مجبور کردهاند که به دختران و پسرانشان در آسیبپذیرترین سالهای کودکی خود اجازه دهند تا در صورت تمایل در عمل جراحی تغییر جنسیت شرکت کنند. این یک برنامه شنیع و شیطانی است که ریشه در نابودی نسل بشر دارد و این نابودی نوع بشر است که در نهایت دستور کار دولتهای لیبرال ترودو است. تغییر اقلیم و کاهش جمعیت اغلب به عنوان اهداف در سیاستهای دولت ترودو ذکر میشود. از آنجایی که نابودی نژاد بشر و نابودی جنسیتها بخشی از دستور کار دولت ترودو کانادا است، کانادا کاملاً فاقد صلاحیت برای به چالش کشیدن ایران یا هر کشور دیگری در مورد حقوق بشر است، زیرا نابودی بشریت که اثر همجنسگرایی است، هرگونه توجیهی را باطل میکند. در حفظ حقوق بشر به طور کلی البته این در واقع هدف اصلی مدل تبلیغاتی استعماری غربی است که برای انقلابهای رنگی و عملیات تغییر رژیم حکومتی استفاده شده است، همانطور که دیدیم غرب و ناتو در افغانستان، عراق و لیبی برنامه ریزی کردند و در سوریه و سوریه تلاش کردند نقشههای خود را پیاده کنند. اکنون در حال تلاش برای پیاده کردم همین نقشهها در ایران هستند.
اسکات بنت گفت: مهمترین چیزی که باید به آن توجه کرد این است که کانادا در حال فراموش کردن نقش خدا در زندگی مردم است. آنها خدا را در نظام آموزشی خود فراموش کرده اند، ازدواج سنتی را کنار گذاشته و آن را با همجنس گرایی و روابط خارج از چارچوب ازدواج جایگزین کرده اند. آنها اجازه داده اند هرزه نگاری، طلاق و سایر انحرافات جنسی مردم آنها را مسموم کند تا از این طریق بتوانند به اهداف سیاسی خود در بسترهای کلان راه یابند.
دکتر سکات بنت افسر سابق عملیات روانی در ارتش آمریکاست که سابقه تحلیلگری حوزه تروریسم برای وزارت امور خارجه آمریکا را نیز در کارنامه دارد، گزارش بنت با نام SHELL GAME یکی از دلایلی بود منجر به تصمیم ادوارد اسنودن برای ترک آمریکا شد. وی در حوزههای سیاسی، جنگ روانی، امنیتی-نظامی و افشاگری تخصص دارد. بنت که یک سال به عنوان پیمانکار در دفتر ضدتروریستی وزارت امور خارجه آمریکا زیر نظر ژنرال Dell Dailey فعالیت داشت، مدتی نیز به عنوان محقق علوم اجتماعی در یکی از اندیشکدههای محافظهکار مستقر در واشنگتن به نام بنیاد هریتج فعالیت میکرد.
سکات بنت در بوز آلن همیلتون که شرکتی در حوزه مشاور مدیریت است با اِسنودن آشنا شد. بوز آلن همیلتون در زمینه ارائه خدمات و سرویسهای امنیتی، مدیریت فناوری اطلاعات، صنایع دفاعی، مهندسی سیستم، مدیریت تغییرهای سازمانی، مدلسازی و شبیهسازی کامپیوتری، تجزیه و تحلیل اقتصادی، برنامهریزی استراتژیک و مدیریت اطلاعات فعالیت میکند. بنت فارغ التحصیل کارشناسی از دانشگاه ایالتی سنخوزه و کارشناسی ارشد از دانشگاه جرج میسون بوده و مدرک دکتری خود را از دانشگاه کاتولیک آمریکا دریافت نموده است.