کد خبر: ۹۳۹۲۷۸
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۲۷
تعداد بازدید: ۸۷۴
رحمان قهرمانپور، کارشناس حوزه روابط بین‌الملل با بیان اینکه اساساً نتانیاهو با بزرگنمایی تهدید ایران برای اسرائیل توانست قدرت را به دست بگیرد اظهار می‌دارد: « جریانی سعی دارد مسأله ایران را به اصلی‌ترین تهدید امنیت ملی اسرائیل تبدیل کند و برخورد با ایران را موجه جلوه دهد. »

قهرمانپور، کارشناس بین الملل: آمریکا فعلا برنامه‌ای برای همراهی با اسرائیل علیه ایران نداردبه گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه اینترنتی فراز: رحمان قهرمانپور، کارشناس حوزه روابط بین‌الملل با بیان اینکه اساساً نتانیاهو با بزرگنمایی تهدید ایران برای اسرائیل توانست قدرت را به دست بگیرد اظهار می‌دارد: « جریانی سعی دارد مسأله ایران را به اصلی‌ترین تهدید امنیت ملی اسرائیل تبدیل کند و برخورد با ایران را موجه جلوه دهد. »

با روی کار آمدن مجدد نتانیاهو بیم آن می‌رود که حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران مجدداً تکرار شود مخصوصاً با شکل‌گیری افراطی‌ترین کابینه اسرائیل که تصمیمات در حوزه سیاست خارجی را به شخص نخست وزیر واگذار کرده است. رحمان قهرمانپور، کارشناس حوزه روابط بین‌الملل با بیان اینکه اساساً نتانیاهو با بزرگنمایی تهدید ایران برای اسرائیل توانست قدرت را به دست بگیرد اظهار می‌دارد: « جریانی سعی دارد مسأله ایران را به اصلی‌ترین تهدید امنیت ملی اسرائیل تبدیل کند و برخورد با ایران را موجه جلوه دهد. » وی همچنین در رابطه با مانوری که طی روز‌های گذشته با حضور مشترک آمریکا و اسرائیل در آب‌های خلیج فارس برگزار شد نیز اینگونه می‌گوید: « همراهی آمریکا با اسرائیل در مانوری که شما به آن اشاره کردید اقدامی است تا از شدت انتقادات لابی‌های اسرائیل در کنگره علیه دولت بایدن کاسته شود اما اسرائیلی‌ها به صراحت گفته‌اند که هدف از این مانور‌ها این است که در نهایت ارتش اسرائیل بتواند به تنهایی و بدون کمک گرفتن از آمریکا و در صورت لزوم به ایران حمله کند. » قهرمانپور همچنین در مورد تلاش‌های اسرائیل و آمریکا برای متقاعد ساختن پادشاه سعودی نسبت به آغاز رابطه تل آویو و ریاض به ناخشنودی سلمان بن عبدالعزیز از این رابطه اشاره می‌کند و می‌افزاید: « محمد بن سلمان ولیعهد سعودی خواهان برقراری این ارتباط است اما تا زمانیکه امتیاز موردنظر خود در موضوع جانشینی را از آمریکا نگیرد و از حمایت واشنگتن برخوردار نباشد تن به ایجاد این رابطه نمی‌دهد. » مشروح این گفت و گو در ذیل می‌آید:

از دیدگاه جنابعالی خطرات بازگشت نتانیاهو به قدرت برای ایران چیست؟ ما در گذشته و زمانی که نتانیاهو در قدرت بود نیز شاهد حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای کشورمان بودیم. البته او همین حالا نیز تهدیداتی را متوجه تهران کرده است. آیا تفاوت‌هایی میان این زمان و دوره نخست وزیری پیشین نتانیاهو وجود دارد؟ حملاتی که در گذشته به قصد ضربه زدن به تاسیاست هسته‌ای ایران صورت گرفت در دوره ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا انجام می‌شد و همه ما می‌دانیم که رئیس جمهور گذشته ایالات متحده رابطه نزدیکی با نتانیاهو داشت. آیا در دوره ریاست جمهوری بایدن نیز این امر را محتمل می‌دانید؟ یا اینکه نخست وزیر اسرائیل راسا دستور حمله را صادر می‌کند؟

 

در سال‌های گذشته که نتانیاهو در قدرت قرار داشت مخصوصاً در اواخر دوره پیشین، با شکست‌هایی درعرصه سیاست مواجه شد. او ائتلاف‌های شکننده‌ای را تشکیل داده بود یعنی بعضا اعضای احزاب دست راستی و سکولار اسرائیل مانند حزب «اسرائیل بیتنا» که رابطه خوبی با نتانیاهو نداشتند و در کابینه هم قرار داشتند. اما اینبار بازگشت نتانیاهو به قدرت دارای چندین نکته است. نکته نخست اینکه احزاب مخالف که در چندسال گذشته تلاش کرده بودند تا ائتلافی ضد نتانیاهو تشکیل داده و او را از عرصه سیاست کنار بگذارند- با پرونده‌ای که در دادگاه عالی اسرائیل برای نتانیاهو گشودند تلاش کردند او را از سیاست حذف کنند- در دستیابی به هدف‌شان با شکست مواجه شدند و راه به جایی نبردند. بنابراین حالا او، بازگشت قدرتمندانه‌تری به قدرت دارد و به عبارت ساده‌تر اینبار سعی خواهد کرد تا با اعمال قدرت بیشتری حرکت کند. اخباری که طی روز‌های اخیر از عملکرد او منتشر شده است نیز، ناظر به همین موضوع است. حتی گفته می‌شود او حاضر نیست راننده‌هایی که در زمان «یائیر لاپید» نخست وزیر پیشین اسرائیل با او همکاری داشتند را در خدمت داشته باشد. نکته بعدی هم اینکه برخلاف سال‌هایی که منجر به فروپاشی ائتلاف تحت رهبری نتانیاهو شد به نظر می‌رسد اینبار ائتلاف مستحکم‌تری نسبت به گذشته شکل گرفته باشد و ما این انتظار را نداریم که طی پنج یا شش ماه آینده شاهد فروپاشی ائتلاف موردنظر باشیم. مگر اینکه اتفاق عجیبی رخ دهد. همین موضوع نیز کمک خواهد کرد نتانیاهو با قدرت عمل بیشتری در عرصه سیاست باقی بماند. نکته سوم و بسیار مهم‌تر که باید به آن اشاره داشت این است که از زمان تشکیل اسرائیل این کابینه راست گراترین کابینه ایجاد شده است. یعنی تعداد احزاب راست افراطی که عموماً نماینده جامعه تند مذهبی اسرائیل هستند در این کابینه چشمگیرتر هستند. مخصوصاً ائتلافی که اخیراً از سوی «بن گویر» و «بزالل اسموتریچ» که سیاستمدارانی افراطی اسرائیل هستند تشکیل شد. نام بن گویر که پیش از این نماینده کنست بود زمانی مطرح شد که کشمکشی بر سر محلات فلسطینی نشین وجود داشت. محلاتی چون «جراح» که بن گویر از پلیس‌های اسرائیلی نسبت به تخریب خانه‌های فلسطینیان حمایت می‌کرد و خواهان اعمال خشونت بیشتر علیه فلسطینی‌ها بود. او اساساً به فردی افراطی معروف بود و حتی چپ‌های اسرائیلی او را صراحتاً فاشیست می نامند؛ بن گویر خواستار اخراج فلسطینی‌ها از اسرائیل شده است. بنابراین این کابینه جدید افراطی‌ترین کابینه‌ای است که در اسرائیل وجود داشته است. البته باید به این نکته اشاره کرد که احزاب راست افراطی اسرائیل در سیاست تازه وارد هستند و نمی‌توان این برداشت را داشت که به اندازه نتانیاهو باتجربه و حرفه‌ای باشند و از سوی دیگر دغدغه آن‌ها بیش از آنکه متوجه موضوعات حول محور سیاست خارجی باشد به سیاست داخلی و نحوه برخورد با فلسطینی‌ها و‌یهودی‌سازی بیت المقدس و موضوعاتی معطوف است. این موضوع بدان معنا است که برخلاف حزب «اسرائیل بیتنا» که حزبی سکولار و خواهان ایفای نقش در حوزه سیاست خارجی بود اینبار احزابی به روی کار آمده‌اند که عمدتاً در وزارت خانه‌های کشور و مالیه و مخصوصاً آموزش و پروش اسرائیل مستقر شده‌اند و در حوزه سیاست خارجی نیز، حرف نهایی به نتانیاهو تعلق دارد. این تنگنا نشان می‌دهد که ما با کابینه‌ای مواجه هستیم که در آن حوزه به قدرت و اختیارات نتانیاهو افزوده شده است. چشم انداز ثبات در این کابینه بیشتر است و از سوی دیگر رویکرد‌های این کابینه در قیاس با دولت‌های پیشین اسرائیل افراطی‌تر است.

ارزیابی تان در رابطه با حملاتی که در دولت پیشین نتانیاهو علیه تأسیسات هسته‌ای ایران صورت گرفت چیست؟ چندی پیش نیز رئیس سازمان موساد در اظهار نظری گفته بود که « اگر حمله‌ای از سوی ایران متوجه اسرائیل شود ما پاسخ آن را در کرمانشاه، اصفهان و تهران» خواهیم داد. به نظر می‌رسد که علاوه بر نخست وزیر اسرائیل، دیگر مقامات اسرائیلی نیز تهدیدات‌شان علیه ایران را آغاز کرده‌اند.

 

نکته‌ای که علنی شده این است که در داخل خود اسرائیل هم میان نهاد‌های امنیتی و اطلاعاتی در مورد ایران و نحوه برخورد با برنامه هسته‌ای کشورمان اختلاف نظر وجود دارد. یعنی ارتش در اسرائیل خواهان خویشتنداری است و از گزینه جنگ چندان استقبال نمی‌کنند اما در مقابل موساد طی سالهی گذشته به صراحت از برخورد نظامی با ایران استقبال کرده است. منتقدان در داخل اسرائیل همیشه به شوخی می‌گویند به جهت آنکه قرار است هزینه جنگ از سوی ارتش پرداخته شود از این رو موساد از کوبیدن ر طبل جنگ ابایی ندارد. در سال‌های گذشته نیز این تحلیل وجود داشت که موساد و استخبارات ارتش اسرائیل یا یکدیگر هماهنگ نیستند. به طور مثال در زمان حمله اسرائیل به یکی از تاسیاست هسته‌ای ایران و افشای آن برخی از مقامات دفاعی اسرائیل در ارتش، موساد را متهم کردند که بدون توافق با گروه‌های دیگر دست به این کار‌زده است. نکته بعدی هم اینکه فراموش نکنیم یکی از دلایل قدرت گرفتن نتانیاهو تأکید او بر تهدید ایران بوده است. اساساً نتانیاهو با بزرگنمایی تهدید ایران برای اسرائیل توانست قدرت را به دست بگیرد و حتی با وجود حملاتی که در این سال‌ها علیه اوانجام شد همیشه ۳۰درصد آرا را از آن خود می‌کرد. یعنی در داخل حزب لیکود رهبر بلامنازع این حزب بود و است و می‌توان اینگونه گفت که با توجه به موضوعات مطرح شده اینبار نتانیاهو در هدایت مسأله ایران و ایجاد چالش برای کشورمان با فراغ بال بیشتری عمل می‌کند و ممکن است حتی با رویه تندتری نسبت به دوره‌های پیشین وارد عمل شود. علاوه براین احتمال اینکه مجموعه‌ای از اقدامات خرابکارانه‌ای را علیه برنامه هسته‌ای ایران در دستور کار قرار دهد نیز وجود دارد. باید به این موضوع هم اشاره کرد که فارغ از اختلافات موجود در اسرائیل به نظر می‌رسد جریانی سعی دارد مسأله ایران را به اصلی‌ترین تهدید امنیت ملی اسرائیل تبدیل کند و این موضوعی خطرآفرین برای ما محسوب می‌شود. شما این موضوع را در گزارش ارزیابی تهدیدات اسرائیل در سال ۲۰۲۲ که توسط مؤسسه تحقیقات استراتژیک تهیه شده است نیز مشاهده می‌کنید. در نسخه منتشر شده این گزارش اشاره شده است که «ایران تهدید شماره یک امنیت اسرائیل است» این موضوع نشان دهنده آن است که افزون بر نخبگان سیاسی اسرائیل و اختلافاتی که در میان آن‌ها وجود دارد یک جریانی تلاش می‌کند که مسأله ایران را برای اسرائیل بزرگنمایی کند و برخورد با ایران را موجه جلوه دهد.

دیدگاهتان در رابطه با مانوری که طی روز‌های گذشته میان اسرائیل و آمریکا برگزار شد چیست؟ گفته می‌شود این مانور با هدف شبیه‌سازی حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران صورت می‌گیرد. به هر حال عنوان این مانور چندان خوشایند ایران نیست و به شکلی تهدیدکننده امنیت ملی کشورمان محسوب می‌شود.

 

اصل بحث، موضوع جدیدی نیست. در سال ۲۰۰۲ و زمانیکه آمریکا برای نخستین بار بمب سنگر شکن (Bunker Buster) را ساخت اسرائیل جزء اولین خریداران این سلاح بود. همان زمان به صراحت گفته می‌شد که هدف از فروختن این سلاح‌ها حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران است. اما از بعد فنی مسأله براساس ارزیابی که نظامیان کشور‌های مختلف و حتی خود اسرائیلی‌ها انجام داده‌اند این جمع‌بندی حاصل شده است که تل آویو نمی‌تواند به تنهایی تاسیاست هسته‌ای ایران را مورد حمله قرار دهد. دلایل مختلفی هم برای آن وجود دارد که شامل پراکندگی تاسیاست هسته‌ای کشورمان و فاصله‌ای که میان ایران و اسرائیل قرار دارد تا موارد دیگر است. در حال حاضر نیز مسأله اصلی اسرائیل و تلاش آن، این است که به شکلی آمریکا را با خود همراه کند. هم در دولت نتانیاهو و هم در دولت لاپید این تلاش‌ها همواره صورت می‌گرفت و در دولت لائید لاپید و در زمان علنی شدن دیدار مقامات اسرائیلی با جک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا مشخص شد آمریکایی‌ها همچنان مخالفت خود را با هرگونه حمله به تاسیاست هسته‌ای ایران ابراز کرده‌اند اما در عین حال به صورت طبیعی تأکید کردند که اگر شرایط تغییر پیدا کرده و تهدیدات بیشتری به میان آید ممکن است واشنگتن با این خواست تل آویو موافقت کند. همراهی آمریکا با اسرائیل در مانوری که شما به آن اشاره کردید اقدامی است تا از شدت انتقادات لابی‌های اسرائیل در کنگره علیه دولت بایدن کاسته شود اما الزاماً به این معنی نیست که آن‌ها برای حمله آماده می‌شوند. از سوی دیگر واقعیت این است این شبیه سای‌ها روندی است که از سال‌های گذشته آغاز شده است. ارتش اسرائیل هر ساله به توانایی خود برای ضربه زدن احتمالی به تأسیسات هسته‌ای ایران می‌افزاید و آن را به آزمایش می‌گذارد. از ایالات متحده کمک می‌گیرد. بنابراین ضمن اینکه ممکن است این مانور به جهت سیاست داخلی آمریکا و با تلاش‌های لابی اسرائیل صورت گرفته باشد اما از سوی دیگر اقدامی خطرناک است که هرچندسال یکبار انجام می‌شود و اسرائیلی‌ها به صراحت گفته‌اند که هدف از این مانور‌ها این است که در نهایت ارتش اسرائیل بتواند به تنهایی و بدون کمک گرفتن از آمریکا و در صورت لزوم به ایران حمله کند. لذا این موضوع را باید از هر دوجنبه آن مورد بررسی قرار داد.

 

نتانیاهو در تبلیغات انتخاباتی مانور بسیار زیادی بر موضوع آغاز «رابطه با عربستان» داشت. به هر حال ما شاهد انعقاد پیمان ابراهیم میان برخی از کشور‌های عربی چون امارات و بحرین و مراکش با اسرائیل بودیم. این پیمان ممکن است در آینده دیگر کشور‌های عربی و عربستان که داعیه دار «ام القرایی» جهان اسلام است را نیز دربر گیرد. می‌خواهم از خطرات این روابط برای ایران سووال کنم و اینکه آیا عربستان با ادعایی که در جهان اسلام دارد- به هر حال بحث فلسطین موضوعی است که تمامی مسلمانان جهان نسبت به آن حساسیت دارند- در نهایت به این رابطه تن در می‌دهد؟

 

پیش از سفر بایدن به عربستان مقامات آمریکایی تلاش زیادی را به عمل آوردند تا در این سفر عادی‌سازی روابط اسرائیل با عربستان اعلام شود و حتی بحث جزیره « صنافیر» که مورد اختلاف مصر و عربستان بود با میانجیگری واشنگتن حل و فصل شد اما در نهایت ریاض به این خواسته آمریکا تن در نداد. دلایل مختلفی برای این تصمیم ریاض وجود دارد. اولاً اینکه در عربستان سلمان بن عبدالعزیز یعنی پادشاه این کشور همچنان مخالف این مسأله است. با اینکه به نظر می‌رسد محمد بن سلمان موافق آغاز رابطه با اسرائیل باشد. نکته بعدی این است که عربستان در واقع نمی‌خواهد این امتیاز را به راحتی به آمریکا و اسرائیل ارائه دهد. عربستان از جایگاه قابل قبولی در جهان اسلام برخوردار است. آمریکایی‌ها نیز از این موضوع آگاهی دارند. یعنی می‌دانند در صورت عادی‌سازی رابطه ریاض با تل آویو ممکن است اندونزی کشور بعدی باشد. یعنی پرجمعیت‌ترین کشور مسلمان نشین. یا کشور‌های دیگری که از آن پس دیگر مشکلی برای برقراری رابطه با اسرائیل نخواهند داشت. لذا عادی‌سازی رابطه اسرائیل با عربستان به مراتب اثرگذار‌تر از عادی‌سازی روابط امارات یا بحرین یا مراکش با اسرائیل است. همانطور که اشاره کردم عربستان نمی‌خواهد به راحتی این امتیاز را به آمریکا و اسرائیل ارائه کند و به نظر نمی‌رسد به این زودی‌ها شاهد عادی‌سازی روابط ریاض با تل آویو باشیم. اما آنچه علنی شده و مخفیانه هم نیست این است که پایین‌تر از سطح روابط سیاسی هم اکنون روابط اقتصادی و تجاری و برخی از روابط اطلاعاتی (اینتلجلس) میان اسرائیل با عربستان برقرار است و در آن تردیدی نیز وجود ندارد. یعنی نه طرف اسرائیلی این موضوع را رد می‌کند و نه طرف عربستانی و شاید یکی از دلایل رد نکردن این روابط هم آن است که پیام مشترکی به ایران فرستاده شود. لذا با اینکه همانطور که شما نیز به آن اشاره کردید نزدیکی عربستان به اسرائیل می‌تواند برای ایران یک تهدید جدی باشد اما به نظر می‌رسد حداقل در کوتاه مدت یعنی هفت تا هشت ماه یا حتی یکسال آینده این اتفاق رخ ندهد. هر چند ممکن است مانند داستانی که در مورد امارات صورت گرفت روابط سیاسی همچنان میان عربستان و اسرائیل در حال گسترش باشد.

 

به امتیازی اشاره کردید که عربستان به دنبال آن است تا از قِبل ارتباط با اسرائیل از واشنگتن و تل اویو بگیرد. این امتیاز چیست؟

 

برای بن سلمان مسأله جانشینی مسأله بسیار مهمی است. با توجه به اینکه با بسیاری از پسرعمو‌هایش درگیری داشته است و برخی از آن‌ها را از قدرت حذف کرده است این موضوع بسیار مهمی برای او است. برای تثبیت جانشینی خود مسیر آسانی هم در پیش رو ندارد. هر چند تاکنون اصلاحاتی را انجام داده و سعی کرده است تا جوانان را با خود همراه کند. بر طبل ناسیالونیسم عربی کوبیده و پول‌هایی را هم در این مسیر خرج کرده است. اما واقعیت این است که مسیر آسانی را در پیش رو ندارد و در این مسیر حتماً نیازمند حمایت آمریکا و شاید هم نیازمند حمایت اسرائیل باشد. به نظرم عربستان بیشتر به جهت موضوعات داخلی هنوز نتوانسته در این مسیر قدم بگذارد. یعنی اگر بخواهم به نظر سنجی‌ها اشاره کنم در میان جوانان عربستانی، اسرائیل ستیزی کمتر از نسل قدیمی است اما هنوز همان نسل قدیمی یعنی نسل سلمان بن عبدالعزیر و علمای وهابیت با برقراری رابطه با اسرائیل مشکل دارند. اگر محمد بن سلمان بتواند این مشکل را حل کند و از سوی دیگر آمریکایی‌ها امتیازات موردنظر را در اختیارش قرار داده و در مسأله جانشینی از موضع او حمایت کنند احتمال همراهی ولیعهد عربستان با خواست آمریکا وجود دارد. آنچه عربستان می‌خواهد تضمین‌های امنیتی ملزومه است و به نظر من پس از آن، بن سلمان در این مسیر حرکت خواهد کرد.

 

ما اخیراً شاهد موضوع‌گیری یکی از نمایندگان حزب لیکود و دستیار نتانیاهو علیه ایران نیز بودیم. او گفته بود که در صورت شکست مذاکرات احیای برجام، اسرائیل حملات هوایی به تأسیسات هسته‌ای ایران را در دستور کار قرار می‌دهد. بحث برجام بحثی است که هنوز هیچ یک از طرفین مذاکره‌کننده از مرگ آن صحبتی به میان نیاورده‌اند. مقامات ایرانی اخیراً گفته‌اند که قرار است در دی ماه نشستی در همین رابطه برگزار شود. از آن سو هم شاهد هستیم که کشور‌های اروپایی و آمریکا می‌گویند که به جهت وضعیت داخلی ایران ما فعلا پای میز مذاکرات احیای برجام با تهران نمی‌نشینیم. به نظر می‌رسد موضوع احیای برجام به یک کلاف سردرگم تبدیل شده است. دیدگاه جنابعالی در این رابطه چیست. از دیدگاه شما آیا مرگ برجام اعلام می‌شود یا می‌توان به احیای این توافق‌امیدی داشت؟

 

در اسرائیل حرف‌های زیادی‌زده می‌شود که برخی از آن‌ها تبلیغاتی و بعضی از آن‌ها سیاسی هستند. اگر قرار بر رخ دادن چنین موضوع مهمی اتفاق باشد به این صراحت بیان نمی‌شود. گاهی مقامات سیاسی برای اینکه نشان دهند که در جبهه ضدیت با ایران قرار دارند این موضوعات را بیان می‌کنند که الزاماً به معنای اعتبار داشتن آن‌ها نیست. نکته بعدی در مورد برجام است. در این رابطه باید گفت سیاست ثابت اسرائیل علی رغم اختلاف نظر‌هایی که در داخل آن وجود داشته همواره این بوده است که از دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای و احیای برجام جلوگیری کند. البته در مقطع کوتاهی ما شاهد بودیم که بخشی از حکومت اسرائیل و مشخصاً وزارت دفاع و ارتش آن، به نوعی به این جمع‌بندی رسیدند که شاید اسرائیل با اجرای برجام مشکلی نداشته باشد اما واقعیت این است که نهاد‌های امنیتی اسرائیل به شکلی برجام را تهدیدی برای خود می‌دانند. نه از جهت اینکه ممکن است به عادی‌سازی روابط ایران با جهان بیانجامد بلکه از این بابت که ممکن است از اهمیت اسرائیل در منطقه کاسته شود. یعنی به تعبیر آن‌ها اگر آمریکا و اروپا موقعیت ایران را در منطقه به رسمیت بشناسند از فضای مانور اسرائیل و برخی از متحدان آن در منطقه کاسته می‌شود. لذا نگرانی‌های اسرائیل چندجانبه است. بخشی از این نگرانی‌ها رفع شده اما بخشی از آن‌ها همچنان در جایگاه خود باقی است. از سوی دیگر موضوع برجام و احیای آن به روابط ایران با غرب یا به تعبیری ایران و آمریکا نیز بستگی دارد. همانطور که شما اشاره کردید در شرایط کنونی ارزیابی‌ها به این شکل است که‌امیدی به احیای برجام نیست. اما اگر منظور از این حرف این باشد که اگر‌امیدی نیست پس ما وارد چه فضایی می‌شویم باید گفت که هنوز فضای روشنی در این مورد وجود ندارد. اینکه آیا بعد از این ما وارد تقابل نظامی خواهیم شد یا وارد مرحله مکانیزم ماشه می‌شویم هنوز تصویر روشنی وجود ندارد. یعنی گزینه نظامی که در عرصه رسانه‌ها برجسته می‌شود به نظر می‌رسد در عرصه سیاست‌گذاری به صورت جدی مورد توجه نیست و آمریکایی‌ها سعی می‌کنند بیشتر برای وادار کردن ایران به ارائه امتیازات بیشتر از آن استفاده کنند. اما به صورت کلی واقعیت این است هر چه زمان بیشتری سپری و برجام احیا نشود هر گزینه‌ای ممکن است به وقوع بپیوندد و فشار‌ها به صورت طبیعی افزایش پیدا کند. سیاست یک امر داینامیک و پویا است و نمی‌توان گفت همیشه به یک شکل باقی می‌ماند. می‌خواهم بگویم کنش‌ها و واکنش‌ها هستند که به سیاست شکل می‌دهند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: