به گزارش خبرداغ به نقل از فارس، یادداشت-امیر فتحی: هر از چندگاهی که نشانههایی از بروز اتفاقات مثبت و امیدوارکننده در مسیر توسعه کشور نمایان میشود، خودنمایانی برای جلب نظر برخی رسانههای زرد به انتشار مطالبی میپردازند که نه تنها با تخصص آنها سازگاری ندارد بلکه نشان دهنده عدم انصاف و صداقت آنها با مردم نیز میباشد.
اخیرا مطلبی تحت عنوان «گاو شیری روسها شدهایم» به قلم شهاب الدین حائری در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است که بیش از هر چیز نشان دهنده فقدان صلاحیتهای لازم ایشان برای اظهار نظر در مورد مسائل اقتصادسیاسی است. ابتدا ایشان ادعایی را مطرح میکنند مبنی بر اینکه کشورهای اروپایی در تابستان گذشته درخواستی از ایران برای خرید گاز با قیمت بالا را داشتند که ایران آن را رد کرده است!
اظهار نظر در این مورد به نظر نمیرسد که نیاز به تخصص داشته باشد. چرا که واضح است صادرات مستقیم گاز ایران به اروپا برای این زمستان اقدامی عملا نشدنی و غیر ممکن است. ای کاش آقای حائری بداند کشوری که 8 سال به امید برجام به حال خود رها شده بود با چه وضعیتی در ناترازی گاز خود مواجه است. حال چگونه ایشان به خود اجازه میدهد که چنین دروغهایی را در فضای رسانهای منتشر کنند.
ضمن اینکه ایشان جمهوری اسلامی ایران را کشوری معرفی میکند که در دام پوتین افتاده و منافع اقتصادی آن به دلیل وقوع جنگ اوکراین ذبح شده است. خوب است جناب آقای حائری نگاهی هم به تحلیلهای متخصصین جغرافیای اقتصادی(ژئواکونومیک) داشته باشند. اگر ایشان ذرهای نسبت به این مسئله آگاهی داشتند متوجه میشدند که ادامه جنگ روسیه و اوکراین، هر چند به لحاظ انسانی امری مغموم است، اما منافع اقتصادی زیادی را برای کشور به همراه داشته است. از منافعی که ادامه این روند میتواند داشته باشد میتوان به سه مورد آن اشاره نمود:
1) افزایش قیمت نفت
2) برداشته شدن فشارهای سیاسی جهانی علیه ایران
3) پررنگ شدن کریدور تجاری ایران برای چین
مورد اول و دوم از جمله مواردی هستند که نیاز به توضیح مبسوط ندارند چرا که افزایش دو برابری قیمت نفت در طول جنگ اوکراین امری غیرقابل انکار است. مورد دوم نیز با تبدیل شدن پرونده این جنگ به مسئله اول شورای امنیت، تمرکزها از روی پرونده ایران برداشته شده است. در مورد سوم لازم به توضیح است که چین در یک دهه اخیر طرحی را برای توسعه اقتصادی خود تحت عنوان «کمربند راه ابریشم» معرفی کرده که سه کریدور را برای تجارت از چین تا اروپا معرفی نموده است.
اولین کریدور از مسیر روسیه و اوکراین به اروپا میرسد، دومین کریدور از مسیر افغانستان، پاکستان و ایران به اروپا متصل میشود و سومین کریدور نیز مسیر مرسوم دریایی است. در نتیجه هر خواننده عاقلی متوجه میشود که با ناامن شدن مسیر اول توجه چینیها به مسیر دوم که از ایران میگذرد پررنگ خواهد شد. در راستای تایید این تحلیل میتوان به یکی از اخبار هفتههای اخیر که کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت یعنی سرمایهگذاری 400 میلیون دلاری چینیها در سرخس، که یکی از کریدورهای اصلی چینیها به اروپا در ایران است، اشاره نمود.
همین امر نشان دهنده منافع جدی اقتصادی ایران در غائله اخیر است که متاسفانه توسط افرادی نظیر آقای حائری که فاقد هرگونه صلاحیتهای لازم برای اظهار نظر در این مورد است مورد هجمه واقع شده است.
خوب است ایشان از جریان غربگرایی که خود از حامیان آنها بوده سوال کنند که در تجربه برجام چقدر سرمایهگذاری خارجی در کشور صورت گرفت؟ آیا ایشان اطلاع دارند بی سابقهترین روند خروج سرماه از کشور در سالهای پسابرجامی اتفاق افتاده؟ یا اینکه راهبرد استفاده از ظرفیتهای همه جانبه تجارت خارجی تامین کننده منافع اقتصادی مردم خواهد بود؟ سرمایهگذاری 400 میلیون دلاری اخیر چینیها در سرخس، افزایش درآمدهای نفتی کشور و... تنها بخشی از آوردههای اتخاذ منافع ملی کشور است که مدتی است جایگزین سیاستهای مخرب غربگرایانه شده است.
پایان پیام/