به گزارش خبرداغ به نقل از ایرنا: سرمربی تیم ملی والیبال گفت: اختیاراتم را نه به دستیارانم تفویض میکنم و نه به کاپیتان و سرپرست. مسئولیتم را خودم انجام میدهم و برای همکارانم در کادر تیم ملی شرح وظایفشان را تعیین میکنم و آنها موظفند بر اساس این شرح وظایف فعالیت کنند.
تیم ملی والیبال ایران چند سالی بود که دوران افول خود را طی میکرد؛ به گونه ای که حتی در جمع ۱۰ تیم برتر دنیا هم جایی نداشت. سال گذشته این تیم با وجود حضور آلکنو که مربی گرانقیمتی محسوب میشود عملکرد ضعیفی در المپیک توکیو و پیش از آن در لیگ ملتها داشت. همین موضوع باعث شد فدراسیون والیبال رویه جذب مربیان خارجی را قطع و به مربیان ایرانی اعتماد کند. در نهایت هدایت تیم ملی والیبال به بهروز عطایی که پیش از این تیم والیبال جوانان را قهرمان ایران کرده بود و سابقه بسیاری در مربیگری دارد سپرد. عطایی در اولین گام تیم ملی را قهرمان آسیا کرد و در لیگ ملتها هم توانست این تیم را راهی مرحله حذفی این رقابتها کند.
از چهارم شهریور سال جاری مسابقات قهرمانی جهان آغاز خواهد شد و تیم ملی والیبال در این رقابتها با تیمهای آرژانتین، مصر و هلند همگروه است. مشخص است که کار عطایی و شاگردانش برای موفقیت در این رقابتها تا چه حد سخت و دشوار خواهد بود. سرمربی تیم ملی والیبال با حضور در ایرنا، پاسخگوی سوالاتی درباره عملکرد تیم ملی والیبال در لیگ ملتها، وضعیت این تیم برای حضور در مسابقات قهرمانی جهان و همینطور حواشی چند وقت اخیر والیبال ایران بود. در ادامه بخش اول این گفتوگو را میخوانید.
تمرینات تیم ملی والیبال چند روزی است که آغاز شده است. وضعیت این تیم را چگونه ارزیابی میکنید؟
پس از حدود ۲ هفته که از لیگ ملتها گذشته بازیکنان آمادگی خود را حفظ کردند و سعی میکنیم این آمادگی نسبی بازیکنان حفظ شود و در ادامه شرایط آنها را بهتر کنیم. ضمن اینکه روی نقاط ضعف تیم ملی کار میکنیم تا انشاءالله با کیفیت بهتری در مسابقات قهرمانی جهان حاضر شویم. در این تمرینات بازیکنانی همچون سیدمحمد موسوی، محمدجواد معنوینژاد، میثم صالحی، علی اصغر مجرد و جواد کریمی به ما اضافه شدند و به همین خاطر به دنبال این هستیم که هماهنگی میان آنها با بازیکنانی که در لیگ ملتها حضور داشتند بیشتر شود.
شرایط موسوی به لحاظ فنی و آمادگی جسمانی چگونه است؟
آخرین مسابقاتی که موسوی شرکت کرد جام باشگاههای آسیا بود؛ اما خوشبختانه شرایط نسبتا خوبی دارد. امیدوارم با چند جلسه تمرین بتواند به آمادگی قابل قبولی برسد. در حال حاضر هم او ذهن آمادهای برای بازی در تیم ملی دارد و امیدوارم حضورش تاثیرات مثبتی بر عملکرد تیم ملی داشته باشد.
در لیست اخیر تیم ملی دعوت برخی بازیکنان مثل معنوینژاد یا شهروز همایونفر غیرقابل پیشبینی بود. بر چه اساسی این بازیکنان دعوت شدند؟
سعی میکنم برای حضور در مسابقات مختلف بینالمللی، شرایط را در نظر بگیرم. در برخی مسابقات لازم است که با تمام قوا حاضر شویم و در برخی دیگر از مسابقات باید به بازیکنان کمتجربه میدان دهیم. نگاه من در انتخاب بازیکنان اینگونه است که در همه پستها تلفیقی از بهترینها را داشته باشم. مثلا در دعوت از مهاجمان برخی بازیکنان مهاجمان خوبی هستند و برخی دیگر دریافتکنندههای خوب. به نظرم تلفیقی از این بازیکنان میتواند به تیم ملی کمک بیشتری کند.
با کنار گذاشتن توتولو، احمد لاهوتی به کادرفنی تیم ملی والیبال اضافه شد. انتخاب این مربی بر چه اساسی بود؟
من در تیم جوانان چندین سال با آقای لاهوتی همکار بودم و با توجه به شناختی که از این مربی داشتم از او برای حضور در کادرفنی تیم ملی دعوت کردم. در حال حاضر کادرفنی هماهنگ و خوبی در اختیار دارم و معتقد هستم کادرفنی باید برنامهریز و هماهنگکننده در راستای خواستههای فنی من باشد. ما باید کمکمربیان خوبی داشته باشیم. تیم ملی یک سرمربی دارد و سایر مربیان، دستیار هستند. اینکه فقط به دنبال دستیاران نامدار و مطرح باشیم در چارچوب کاری من نمیگنجد. مثلا در تیمهای بزرگ دنیا مثل ایتالیا یا فرانسه کمتر کسی میداند کمکمربیان این تیمها چه کسانی هستند. در دنیا به اسم توجه نمیکنند؛ بلکه کارایی مهم است. من هم به نامها اهمیت نمیدهم و آن چیزی که مهم است کارایی مربیان است.
اکبر محمدی هم به عنوان سرپرست جدید تیم ملی انتخاب و جایگزین خوشخبر شد. قبول دارید انتخاب خوشخبر از همان ابتدا اشتباه بود؟
انتخاب خوشخبر اشتباه نبود. پیش از لیگ ملتها عدهای اعتقاد داشتند که او نباید به عنوان سرپرست تیم ملی انتخاب شود؛ اما من چنین استنباطی نداشتم. او با پیشنهاد من به عنوان سرپرست تیم ملی منصوب شد؛ چون یک سرپرست کاربلد است. دلیل قطع همکاری با وی به خاطر تفاوت در مدل کاریمان بود. هیچ مشکل شخصی با هم نداشتیم و همچنان ارتباط محترمانهای با یکدیگر داریم.
شنیده شد که دلیل این قطع همکاری به خاطر این بود که بین برخی بازیکنان اختلافاتی به وجود آمده بود. این مسئله واقعیت دارد؟
این مسئله واقعیت ندارد. مدل مدیریت خوشخبر اینگونه است که ارتباط خیلی نزدیکی با بازیکنان ایجاد میکرد و خیلی به آنها نزدیک میشد. این مسئله ایرادی ندارد؛ اما من همیشه معتقدم باید فاصلهای میان کادر و بازیکنان باشد. این فاصله از یک حد بگذرد از مسیر منحرف میشویم. در خصوص انتخاب محمدی هم حدود هشت سال با او در تیم جوانان همکاری داشتم و شناخت کافی از روحیات یکدیگر داریم و میدانم که میتواند به تیم ملی کمک کند.
کنار گذاشتن خوشخبر تصمیم شجاعانهای بود. چون خودتان او را دعوت به همکاری کرده بودید. این کنار گذاشتن برای شما سخت نبود؟
زمانی که احساس کنم مسئلهای باعث کند شدن روند پیشرفت تیم ملی شود در جهت اصلاح آن تلاش میکنم. توتولو هم چنین شرایطی داشت. علیرغم اینکه این مربی با اصرار من به کادرفنی تیم ملی اضافه شد و حتی فدراسیون والیبال با حضور مربی خارجی چندان موافق نبود اما وقتی دیدم نمیتواند تاثیر مثبتی در تیم ملی داشته باشد با او قطع همکاری کردیم.
توتولو پس از اینکه از کادرفنی تیم ملی کنار گذاشته شد عنوان کرد که خودش استعفا داده و برکنار نشده است.
پیامهای توتولو موجود است. حتی به بازیکنان گفته بوده که دوست داشته در کنار آنها بماند.
در خصوص توتولو دقیقا چه اتفاقی رخ داد که باعث شد او را از کادرفنی تیم ملی کنار بگذارید؟
من اختیاراتم را نه به دستیارانم تفویض میکنم و نه به کاپیتان و سرپرست. مسئولیتم را خودم انجام میدهم و برای همکارانم در کادر تیم ملی شرح وظایفشان را تعیین میکنم و آنها موظفند بر اساس این شرح وظایف فعالیت کنند. در خصوص توتولو ۲ موضوع وجود دارد. اول اینکه وقتی او در کنار آلکنو کار میکرد همه کارها را خودش انجام میداد و احساس میکنم توتولو برای حضور در کادرفنی تیم ملی ایران به درستی توجیه نشده بود. در صربستان دیدم که این موضوع در حال ایجاد یک چالش است. به همین خاطر وظایفش را به او یادآور شدم. توتولو در ظاهر موافقت کرد؛ اما رفتارش چیز دیگری نشان میداد. به همین خاطر با او قطع همکاری کردیم. فکر می کنم این قطع همکاری تصمیم درستی بود؛ چون پس از رفتن توتولو روند تیم ملی بهتر شد.
بازیکنان با این مسئله کنار آمدند؟
تحلیل برخی افراد اینگونه بود که در تیم ملی تنش وجود دارد؛ در حالی که اینگونه نبود. وقتی در تورنمنت مهمی مثل لیگ ملتها شروع چندان قدرتمندانهای نداریم طبیعی است که تیم ملی دچار چالش روحی روانی میشود. در این شرایط ممکن است بازیکنان و مربیان تصمیمات اشتباهی بگیرند؛ اما ما در لیگ ملتها تیمی منظم در اختیار داشتیم که نتایج کسب شده هم این موضوع را تایید میکند. ضمن اینکه من نمیتوانم هیچگونه بینظمی را در تیم ملی تحمل کنم.
در هفته اول لیگ ملتها تیم ملی عملکرد نسبتا قابل قبولی داشت؛ اما هجمههای زیادی علیه این تیم شکل گرفت. این هجمهها را شما هم احساس کردید؟
من همیشه سعی میکنم با جو رسانهای همراه نشوم. کاری را انجام میدهم که به آن باور دارم. میدانستیم مسابقات سخت و پرفشار داریم. قبل از آغاز لیگ ملتها پیشبینی ما اینگونه بود که نتایج ما در هفته اول ۳ برد و یک شکست، در هفته دوم ۲ برد و در هفته سوم هم یک برد یا حتی بدون برد خواهد بود؛ اما اتفاقات برعکس شد. ما در هفته اول به لحاظ کسب نتیجه خوب نبودیم؛ بد هم نبودیم. نتیجه معمولی در هفته اول کسب کردیم؛ اما فشاری که به تیم ملی وارد کردند خیلی شدید بود. البته خودم مصاحبههایی که علیه تیم ملی میشد را دنبال نمیکردم و دستیارانم برخی از این مصاحبهها را به من انتقال میدادند که در نهایت آنها را هم از این فضا دور کردم.
در ابتدای هفته دوم مقابل بلغارستان بد بازی کردیم و به نظرم بدترین بازی ما در لیگ ملتها مقابل این تیم بود؛ اما در ادامه شرایط بهتر شد و تیم ملی فهمید که چگونه باید بازی کند. ضمن اینکه ما در برخی پستها بازیکنان کمتجربهای داشتیم. مثلا در پست مدافع، هر ۳ بازیکنی که در اختیار داشتیم ۲۱ ساله بودند و طبیعی است که کمتجربگیها را باید تحمل میکردیم.
پس از لیگ ملتها حملاتی که به تیم ملی شد را بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که این حملات خیلی ناجوانمردانه بود. برخی مربیان سعی کردند مسائلی را عنوان کنند که قبلا این مسائل عنوان نمیشد. وقتی در قهرمانی آسیا ژاپن را شکست دادیم این تیم فقط نیشیدا را نداشت و دوستان مدام میگفتند که ژاپن بدون نیشیدا باخته؛ اما کسی نگفت که ما با تیمی توانستیم ژاپن را شکست دهیم که ۱۰ بازیکن از ۱۲ بازیکن المپیکی را نداشتیم.
مگر میشود هم جوانگرایی را نقد کردو هم عدم حضور بازیکنان باتجربه را نادیده گرفت؟ البته در پایان رقابتهای لیگ ملتها مشخص شد چه کسی کار درستی انجام داد. ما با صبوری و حوصله فقط روی کار خودمان تمرکز کردیم و به دنبال این بودیم که بهترین کار ممکن را انجام دهیم تا مردم خوشحال شوند. فکر می کنم مردم هم خوشحال شدند.
اگر تیم ملی والیبال در لیگ ملتها نتیجه خوبی کسب نمیکرد همچنان برای تغییر نسل این تیم مصمم میماندید؟
صد در صد ایستادگی میکردم. تغییر نسل تیم ملی یک جایی باید شروع میشد. ما آگاهانه این کار را انجام دادیم. مهم این بود که تعداد بازیکنان بیشتری حضور در لیگ ملتها را تجربه کنند. ما نیاز داریم که تا ۳ سال آینده بیش از ۵۰ بازیکن در میدان سخت لیگ ملتها حاضر شوند. این موضوع اهمیت زیادی برای ما دارد و نباید خیلی زیاد درگیر کسب نتیجه در این رقابتها باشیم. در دورههای گذشته لیگ ملتها تیم ملی تا این حد با تغییرات زیادی همراه نمیشد؛ اما در این دوره این تغییرات در تیم ملی رخ داد و من از این بابت خوشحالم.
چه اتفاقی رخ داد که تیم ملی از هفته دوم به یکباره متحول شد؟ آن هم در شرایطی که به نظر میرسید پس از پایان هفته اول وارد بحران شده است.
تا جایی که میشد با کار کردن و تغییر ارنج، ضعفها را به حداقل رساندیم. خوشبختانه بازیکنان به خودباوری رسیدند. البته حملاتی که به بازیکنان شد به آنها برخورد. ضمن اینکه بازیکنان تلاش کردند خودشان باشند و حتی گاهی اوقات عملکردشان بیشتر از تواناییهایشان بود. اسفندیار و عبادیپور در حد ستاره ظاهر شدند. وادی در دور پیشین لیگ ملتها نابودش کرده بودند؛ اما در این دور از رقابتها عالی بود. سرعتیزنهای کمتجربهمان هم هر چه جلوتر رفتیم اشتباهاتشان کمتر میشد. اسماعیلنژاد هم که برای اولین بار در لیگ ملتها بازی میکرد یکی از بهترین بازیکنان این رقابتها بود.
اعضای کادر تیم ملی اعم از مربیان، آنالیزور، پزشک، بدنساز هم در این مسیر همراهم بودند و خیلی به من کمک کردند. با کمک همه عوامل تیم ملی در سختترین لحاظات، مسیر درست را پیدا کرد و اتفاق خوشحالکننده این بود که شیب تیم ملی رو به بالا بود. ما بازی به بازی بهتر شدیم و عملکردمان سینوسی نبود. کسی در ابتدا تصور نمیکرد که تیم ملی بتواند از گروهش صعود کند؛ اما در پایان مردم از عدم صعود این تیم به نیمه نهایی ناراحت بودند.