به گزارش خبرداغ ، حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان با اشاره به محاکمه حمیدنوری و محکومیت او به حبس ابد در سوئد نوشت:آقای حمید نوری به چه جرمی در سوئد دستگیر و به حبس ابد محکوم شده است؟! متن اتهاماتی که به ایشان نسبت داده شده و کیفرخواستی که علیه او صادر کردهاند را بخوانید. او یکی از اعضا و کارکنان قوه قضائیه بوده است.
خُب جرمش چیست؟! جرمش آن است که از کارکنان دستگاه قضایی بوده است! جرم دستگاه قضایی چیست؟ یکی از جرائم قوه قضائیه کشورمان این است که تروریستهای وحشی منافق و تحت حمایت غرب را که خود رسماً به قتل عام هزاران تن از مردم ایران در داخل کشور و نیز در کسوت ابواب جمعی ارتش صدام در جریان جنگ تحمیلی اعتراف داشتهاند، محاکمه و مجازات کرده است و جرم آقای حمید نوری آن است که یکی از کارکنان همین دستگاه قضایی بوده است!
مسخره نیست؟! هست! ولی چرا دادگاهی در سوئد، تمام قوانین پذیرفته شده حقوقی را زیر پا میگذارد و دست به چنین جنایت هولناکی میزند؟! بسیاری از ناظران و حتی شماری از مسئولان محترم در پاسخ به این سؤال، با استناد به آنچه ظاهراً در دادگاه جریان داشته، (طرح شکایت از سوی منافقین) از گروهک تروریستی منافقین به عنوان عامل این به اصطلاح محاکمه مضحک و بیاساس یاد میکنند!
سازمان منافقین یک گروهک تروریستی اجارهای است و همه اسناد و شواهد به وضوح نشان میدهند این گروه در حد و اندازهای نیست که با اختیار خود تصمیم بگیرد. اسناد بعدی نشان داد که سرکرده منافقین از سوی سازمان سیا به کار گرفته شده بود! غائلهآفرینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قتل عام مردم کوچه و بازار به جرم مسلمان بودن، فرار به فرانسه با هواپیما و خلبان مخصوص شاه، اعزام گروه به عراق به عنوان ابواب جمعی ارتش صدام و...همه از این ماجرا ریشه میگیرد.
۳- اقدام دولت سوئد - و نه فقط دستگاه قضایی این کشور- با هیچیک از قوانین تعریف شده حقوقی قابل توجیه نیست. سوئد منافقین را برای تشکیل این دادگاه اجاره کرده است تا مسیر مقابله ایران را از دولت سوئد به سوی تروریستهای منافق تغییر دهد.وگرنه منافقین بسیار حقیرتر از آنند که در این ماجرا تصمیم گیرنده و طراح باشند. از این روی باید توجه داشت که اگرچه منافقین به عنوان یک گروه تروریستی تحت امر آمریکا و قاتل بیش از ۱۷ هزار تن از مردم این مرزوبوم باید تحت تعقیب عملیاتی همهجانبه قضایی و نظامی قرار بگیرند ولی در ماجرای یاد شده نباید از جنایتکار اصلی یعنی دولت سوئد عبور کرد و به این دولت اجازه داد که در پوشش سازمان تروریستی منافقین به اقدامات ضدایرانی خود ادامه دهد.
شواهد موجود این احتمال را قوت میبخشند که اقدام جنایتکارانه دولت سوئد اولین حلقه از یک زنجیره دنبالهدار است و متهمکردن ایران اسلامی به رفتارهای غیرانسانی و ناامن کردن کشورهای اروپایی برای اتباع ایران و بدنام کردن دستگاه قضایی که با اقتدار در مقابل جرثومههای فساد و تباهی ایستاده است، از جمله اهدافی است که دولت سوئد به نمایندگی از سوی سایر کشورهای اروپایی دنبال میکند. بدیهی است که اگر ایران علیه دولت سوئد و منافع آن دست به اقدام پشیمانکنندهای نزند، این زنجیره ادامهدار خواهد شد.
اگر در مقابل بازداشت آقای اسدالله اسدی، کاردار سفارت ایران دست روی دست نگذاشته بودیم، دولت سوئد جرأت انجام این اقدام جنایتکارانه را پیدا نمیکرد. در اینگونه موارد نمیتوان و نباید به محکوم کردن خشک و خالی اکتفا کرد. بر پایه رهنمود حکیمانه حضرت امیر علیهالسلام، سنگ را باید به همان سو انداخت که از آنجا آمده است. احضار سفیر و یا کاردار سفارت و اعتراض خشک و خالی چاره کار نیست!
وقتی شهروندان ایرانی درکشورهای اروپایی امنیت ندارند،چرا باید اتباع آن کشورها در ایران از امنیت کامل برخوردار باشند؟! راه کار چیست؟! وظیفه مسئولان ذیربط است که موانع پیشروی برای تنبیه پشیمانکننده دولت سوئد را برطرف کنند و به دولتهای اروپایی - و در این مورد، دولتهای سوئد، آلمان، فرانسه و بلژیک- نشان بدهند که تشکیل دادگاه و متهم کردن و بازداشت بیجرم و علت اتباع ایرانی چه هزینه سنگینی برای آنها در پی خواهد داشت. ایران برای تنبیه دولتهای اروپایی، اهرمهای فراوانی در اختیار دارد و نباید بهرهگیری از این اهرمها را به تاخیر بیندازد.
اسنادی که به تازگی از طبقهبندی محرمانه خارج شدهاند نشان میدهند که دولت وقت انگلیس بلافاصله از حمله ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایرانی حمایت کرده بود.
مارگارت تاچر
به گزارش همشهری آنلاین، با گذشت ۳۴ سال از جنایت ارتش آمریکا در شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایرانی «پرواز ۶۵۵ ایران ایر» بر فراز خلیج فارس و شهادت تمام سرنشینان آن، هنوز ابعاد بیشتری از این کشتار افشا میشود.
پروندههایی که به تازگی از طبقهبندی محرمانه لندن خارج شدهاند نشان میدهند که دولت «مارگارت تاچر» نخستوزیر سابق انگلیس بلافاصله از این جنایت آمریکا حمایت کرده و حتی در پنهانکاری آن نیز همکاری داشته بود.
وبگاه «دیکِلَسیفاید یو.کِی» در مطلبی با اشاره به این اسناد، نوشت: «این حمله در جریان جنگ عراق با ایران رخ داد که در سال ۱۹۸۰ با حمله صدام به ایران آغاز شده بود. دولت آمریکا از صدام حمایت کرد و کشتیهای جنگی را برای حمایت از حملات نظامی عراق به خلیج فارس فرستاد. یکی از این ناوهای جنگی، ناو یو.اس.اس وینسنس بود که در ۳ ژوئیه ۱۹۸۸، دو موشک به پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر که مشغول انجام یک سفر معمولی به دبی بود، شلیک کرد».
در گزارش این وبگاه آمده است: «واشنگتن مدعی شد که نیرویاش برای دفاع از خود اقدام کرده است، اما این درست نبود. آنطور که پنتاگون ادعا کرده بود این هواپیما "خارج از مسیر هوایی تجاری تعیین شده" حرکت نکرده بود، همچنین با "سرعت زیاد" به سمت ناو وینسنس ارتفاع کم نکرده بود. بنابراین ایالات متحده یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی را سرنگون کرد و به طور عامدانه سعی کرد آن را پنهان کند. حدود ۶۶ کودک در میان ۲۹۰ غیرنظامی کشتهشده بودند».
«جان مکایووی» روزنامهنگار باسابقه نگارنده این مطلب توضیح داد: «آمریکا نمیتوانست روی هیچ دولت دیگری بجز انگلیس برای حمایت از خود حساب کند. در ۲ مارس ۲۰۰۰، رابین کوک وزیر امور خارجه بریتانیا با ژنرال آمریکایی کالین پاول، که بین سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹ به عنوان مشاور امنیت ملی رونالد ریگان خدمت کرده بود، ملاقات کرد. پاول در طول بحث "صریح صحبت کرد" و کوک مجاب شد تا به حفاظت از راز این ژنرال آمریکایی متعهد شود».
این گزارش ادامه میدهد: «پاول بهویژه یادآور شد که پس از سرنگونی پرواز ۶۵۵ توسط ایالات متحده، چارلز پاول وزیر خصوصی امور خارجه تاچر "بلافاصله از داونینگ استریت زنگ زد تا بپرسد آمریکاییها میخواهند دولت بریتانیا چه بگوید". بنابراین، دولت بریتانیا با وجود کشتهشدن صدها غیرنظامی که اکثر آنها شهروندان ایرانی بودند، فوراً از ایالات متحده حمایت کرد».
طبق اسناد افشاشده توسط دولت انگلیس، کالین پاول به انگلیسیها گفت که واشنگتن نمیتواند روی هیچ دولت دیگری برای چنین رفتاری حساب کند. او کسی است که در زمان ریاستجمهوری «جورج بوش» پسر به سمت وزارت خارجه آمریکا رفت که در آن نقش، با دروغ برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ فشار آورد.
وبگاه دیکِلَسیفاید همچنین نوشت: «در هفتههای پس از حمله، تاچر به عنوان سرسختترین مدافع ریگان خودنمایی کرد. او در اظهاراتی گفت "شما نمیتوانید نیروی دریایی را برای دفاع از کشتیها در برابر حمله [ایران] وارد خلیج کنید، بدون اینکه به آنها حق دفاع از خود بدهید". در مکاتبات خصوصی تاچر با ریگان، وی حتی در مورد پیامدهای مثبت این حمله گمانهزنی کرد و نوشت که "به نظر میرسد این حادثه حداقل به سران ایران کمک کرده است که نیاز فوری به پایان دادن به درگیریهای خلیجفارس را بپذیرند".»
همانطور که «سولومون هیوز» روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی در نشریه «مورنینگ استار» نوشت، وزارت خارجه لندن نیز سیاستهایی برای اتخاذ ایجاد کرد که با حمایت کلی تاچر از آمریکا مطابقت داشت. به عنوان مثال، وزارت خارجه آمریکا ادعا کرده بود که «ناو وینسنس به یک هواپیمای ناشناس در حال نزدیک شدن هشدار داد اما پاسخی دریافت نکرد». وزارت خارجه انگلیس میدانست که در حمایت از آمریکا، در جهان تنها است.
طبق این گزارش، وزارت خارجه انگلیس در یک مکاتبه درونسازمانی که در ژوئیه ۱۹۸۸ نوشت، اشاره کرده بود که «فقط بریتانیا به حق [ایالات متحده] برای دفاع از خود اشاره میکرد و در نتیجه انتقاد ایران و سایر کشورها را به خود جلب کرده بود».
جان مکایووی در پایان مطلب خود بر اساس اسناد افشاشده نوشت: «دولت ایالات متحده هرگز به طور رسمی بابت این حمله عذرخواهی نکرد و کاپیتان ناو وینسنس به دلیل "رفتار فوقالعاده شایسته در انجام خدمات برجسته" نشان لیاقت دریافت کرد».