کد خبر: ۹۲۴۷۰۷
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۴۰۱ - ۲۱:۲۵
تعداد بازدید: ۲۴۰
می‌گویند اسکوچیچ مزد زحماتش را نگرفته است. منکر تلاش‌های اون نمی‌شویم اما تصدیق کنید برای کسی که از مراسم قرعه کشی دسته یک فوتبال اعجوبه ما، به قرعه کشی جام جهانی رسید نه تنها مزدش را با بهترین خاطره زندگی‌اش داده‌ایم، بلکه بدهی هم دارد.

به گزارش خبرداغ به نقل از طرفداری: ماجرای عروج اسکوچیچ از فرش خانه بابلی به عرش فوتبال، دقیقاً خوراک پیچ‌های انگیزشی اینستاگرام است که با چند فریم از داد زدن کنار چمن بابل و سپس مراسم قرعه کشی جام‌جهانی ذوق رسیدن به امیال نشدنی را در جوانان ما تحریک کنند...

 
 

برای دراگان اسکوچیچ که ره صد ساله را طی‌الارض کرد

می‌گویند دراگان حجب و حیا داشت اما کی‌روش کله‌خراب است و نگاه از بالا به پایین او، فوتبال ما را برده خودش می‌کند. می گویند به اندازه دستت سنگ بردار. اگر دراگان ادعایی نداشت و نمی توانست علیه شرایط بایستد و حداقل حق تیمش را بگیرد، چون مشتش کوچک بود و در حد همان لیگ یک کفاف میداد. اما رزومه کی روش حداقل پشتوانه ای برای گلایه هایش بود. با این وجود، در این یک مورد با درصد بیشتری حق با منتقدان کی روش نیز هست.

کی‌روش اگر خیال بازگشت دارد باید حداقل فکر آن درگیری‌ها و خشم‌های شبانه در اردوی تیم ملی را از سر بیرون کند و مسالمت‌آمیزتر از همیشه، خصوصاً با باشگاه‌های لیگ برتری تا کند و از همه مهم‌تر، در انتخاب بازیکنانش مثل سابق یک دندگی نکند و اولویتش برای انتخاب تنها بار فنی باشد. این مورد را خصوصاً درباره شجاع خلیل زاده می‌گوییم که در چند وقت گذشته، یکی از سرحال ترین مدافعان ایران است و قطعاً خودش هم این نگرانی را دارد که با بازگشت کی‌روش جایگاهش متزلزل شود. خلاصه آن که گل بی عیب در این فوتبال نداریم و پیرمرد پرتغالی باید به این نتیجه برسد که فوتبال ما دیگر بیشتر از این توان حاشیه، زد و بند اسپانسرینگ، درگیری با فدراسیون و مربیان باشگاه‌های پرطرفدار را ندارد و الان این وطن فقط اتحاد می‌خواهد و بس.

برای دراگان اسکوچیچ که ره صد ساله را طی‌الارض کرد

احتمالا درباره اثر پروانه‌ای شنیده‌اید. خلاصه‌اش می‌شود آن که تغییر در شرایط اولیه می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده بیانجامد. با برکناری دراگان هر چند دیر گام اول را گذاشتیم و حالا یک تصمیم در این برهه، چه درست چه غلط می‌تواند فوتبال ما را از این سیاهچاله به بیرون بکشد یا آن را به ورطه نابودی بکشاند. فقط پای جام جهانی وسط نیست. یک تصمیم غلط می‌تواند کاری کند که سال‌های سال روی یک تردمیل برای حیات فوتبال دوندگی کنیم.

سرطان 4 مرحله یا Stage دارد. در Stege 1 و Stage 2 اگر با غربالگری درست رد تومور را بتوانند بزنند که خوش‌به حال‌‌شان. درمان نسبتاً راحت‌تر است و امید به شدت زیاد. اما اگر غرق در یک سلامت کاذب شوند و به تومور مجال بدهند که به Stage 3 برسد، آنجاست که علائم بالینی شدت می‌گیرد. دیگر امید به زوال می‌رود و این‌بار عزرائیل است که چشمک می‌زند. فوتبال ما با اسکوچیچ به مرز Stage 3 رسیده است. همین الان هم که او را بعد از کلنجار فراوان برکنار کردیم، وقت را به حراج داده‌ایم. اگر هزینه‌های سنگین غربالگری سرطان نفاق تیم ملی را به جان نخریم هر لحظه ممکن است این تومور به سیم آخر بزند و آن‌جاست که بهترین دکتر جهان را هم بیاورید در این چند ماه باقی مانده کاری از دستش بر نمی‌آید. 

ماجرای عروج اسکوچیچ از فرش خانه بابلی به عرش فوتبال، دقیقاً خوراک پیچ‌های انگیزشی اینستاگرام است که با چند فریم از داد زدن کنار چمن بابل و سپس مراسم قرعه کشی جام‌جهانی ذوق رسیدن به امیال نشدنی را در جوانان ما تحریک کنند. آن‌قدر ناباورانه و غیرممکن که بالیوود هم آن را گردن نگیرد. اما برای فوتبال ما که پر است از معجزه و عصاهایی که یکباره تبدیل به مار می‌شوند، تنها محال است که محال است!

از حماسه‌سرایی‌ها پیرامون صعود مقتدرانه اسکوچیچ به قطر زیاد شنیده‌اید. اما شما که غریبه نیستید؛ چنین دستاوردی که از آن شگرف نامبرده می‌شود با چنین نسل مستعدی آن‌قدر شاهنامه‌سرایی نمی‌خواست. تازه از افت واضح رقیبان دور مقدماتی هم فاکتور می‌گیریم. نه عراق آن‌طور مثل همیشه موی‌دماغ‌مان بود و نه سوریه آن تیم چغر و بد بدن قبل از صعود به روسیه. تنها کره جنوبی می‌ماند که ردایی از گذشته خود داشت. کشوری که اسکوچیچ به لطف شکستن آن طلسم معروف، برای‌شان کم از اسطوره نیست. گرچه کلیشه‌ای و غیرفنی به نظر می‌رسد، اما این دستاورد شکوهمندانه را یک مربی داخلی هم می‌توانست بدون هدر دادن دلار هم به ارمغان بیاورد. 

می‌گویند اسکوچیچ مزد زحماتش را نگرفته است. منکر تلاش‌های اون نمی‌شویم اما تصدیق کنید برای کسی که از مراسم قرعه کشی دسته یک فوتبال اعجوبه ما، به قرعه کشی جام جهانی رسید نه تنها مزدش را با بهترین خاطره زندگی‌اش داده‌ایم، بلکه بدهی هم دارد.

فدراسیون بعد از این همه تاخیر رسما درب خروج را به اسکوچیچ نشان داد تا رویای حضورش روی نیمکت جام جهانی را به جهان‌های موازی بسپارد که آن جا هم احتمالش درست مانند شکست تانوس در فیلم انتقام جویان تقریبا صفر است. قطعا در میان یک میلیارد دنیای موجود کسی مثل ما پیدا نمی‌شود که عاشق سبک فوتبال شبیه محلات و صرفا متکی به توانایی بازیکن شود. 

برای دراگان اسکوچیچ که ره صد ساله را طی‌الارض کرد

 خلاصه آن که کروات قصه ما رفت و ترازو فعلا به سمت کی‌روش میل می‌کند. گرچه می گویند گزینه نیست اما از مسئولان فوتبال که حرف الان‌شان با یک ساعت بعد فرق می کند هیچ چیزی بعید نیست. 

مخالفان کی روش دست بر قضا موافقان سرسخت اسکوچیچ هستند. کسانی که ادعا دارند نتایج و سبک فوتبال اسکوچیچ به نسبت کی‌روش قابل دفاع است. اینجا یک دودوتا چهارتای ساده می‌طلبد تا این ادعا را باطل بدانیم. اول از همه اگر انصاف را شرط بگیریم در روسیه، بخت صعود در لحظه آخر به ما خنجر زد. در جام ملت‌ها هم همه چیز تا آن اشتباه بچگانه و اخلاق همیشه حق به جانب بازیکنان‌مان، خوب پیش رفته بود. نتایج قابل دفاع و حداقل امیدوارکننده‌ای که شاید اگر اخلاق خاص کی روش نمی‌بود، بیشتر به چشم می‌آمد و حداقل خشم متولیان ورزش وقت، گریبان مرد پرتغالی را نمی‌گرفت. 

می‌گویند که سبک بازی اسکوچیچ تهاجمی و بهتر از ترمینال اتوبوس کی‌روش بود. امیدوارم که دوربین مخفی نباشد، اما واقعاً برابر تیم پرمهره‌ای مانند اسپانیا و البته پرتغال چه انتظاری می‌رفت؟ باید از ترس مرگ با ارائه یک بازی احساسی و مثلاً تهاجمی، خودکشی می‌کردیم؟ برفرض که کی‌روش اتوبوس‌ران باشد، ما همین چند وقت پیش در سئول، حتی در قامت یک پیاده روی خانوادگی شلخته هم ناتوان به نظر می‌رسیدیم و برای یک اتوبوس حداقل مطمئن له له می زدیم. این یک مورد را مطمئنیم که یک مشت پاس رو به عقب با بال‌های کناری که البته بریده‌شده‌اند، در قطر در خوشبینانه‌ترین حالت جوابگو نمی بود و بدبینانه‌اش هم به آبروریزی می انجامد.

می‌گویند کی روش در کلمبیا و آفریقا راه به جایی نبرد. مگر همه مربی‌ها قرار است معجزه‌گر باشند و همه جا را بهشت کنند؟ گرچه جالب به نظر می‌رسد از دست دادن فینال جام ملت‌های آفریقا در لحظه‌های آخر را یک ناکامی می‌دانند. از همه جالب‌تر مقایسه بازی‌های ابتدایی تیم کی روش و اسکوچیچ است. حقیقتاً نسل توانای فوتبال ما با گذشته قابل مقایسه نیست، همانطور که تیم‌های سرسخت آسیایی دوره قبل هم با الان قابل مقایسه نیستند. حداقل در خصوص عراق، امارات و سوریه این قضیه صدق می‌کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: