یک تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص فرصت باقی مانده برای احیای برجام میگوید که برای ایران ضرب الاجلی وجود ندارد، اما مسئله اساسی برای ما این است که مطابق برخی برآوردها ما روزانه داریم حدود ۲۵۰ میلیون دلار درآمد نفت و گاز را از دست میدهیم؛ نفت و گازی که یا همسایگان به یغما میبرند یا در منابع زیر زمینی جا به جا میشود یا تحلیل میرود و سرمایهای که به این صورت از دست میدهیم در واقع برای همیشه از دست رفته است، در حالیکه مردم با مشکلات عظیمی مواجه هستند.
به گزارش خبرداغ به نقل از انتخاب ، کوروش احمدی دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل در پاسخ به این پرسش که باتوجه به اینکه انریکه مورا، نماینده اتحادیه اروپا همواره مواضع خوش بینانه اتخاذ میکرد، حال از ناامیدی نسبت به پیشرفت سخن میگوید دورنمای دستیابی به توافق چگونه است، گفت: «در لحظهای که در آن قرار داریم، دورنمای روشنی مشهود نیست. حداقل طرف آمریکایی گفته است که برنامهای برای دیداری دوباره در دستور کار نیست. البته قطر و اتحادیه اروپا همچنان مشغول تلاشهایی هستند، اما شاید برگزاری نشست دیگری عملا به شکلگیری یک دورنمایی پیشینی از توافق موکول بشود.»
وی افزود: «سخنگویان آمریکایی همچنین مدعیاند که دورنمای توقف یا ادامه مذاکرات بستگی به ارزیابیهای فنی برنامه اتمی ایران در قیاس با منافع عدم اشاعه برجام دارد. از طرفی همین سخنگویان از جمله اخیرا رابرت مالی، مذاکره کننده آمریکایی، گفتهاند که به نظر نمیرسد که ایران برنامه ساخت سلاح هستهای را از سر گرفته باشد. ارزیابی نهاد ملی اطلاعاتی آمریکا در ۹ مارس گذشته نیز این بود که ایران برنامهای برای ساخت بمب هستهای ندارد؛ لذا اگر طرف آمریکایی تصور کند که از چند و چون تصمیمات سیاسی در نظام سیاسی ما اطلاع دارد و نیز تصور کند که ایران برنامه ساخت بمب ندارد، ممکن است همچنان تا مدتی همین کش و قوس جاری، از جمله گهگاهی برگزاری مذاکرات، ادامه داشته باشد، تا آنجا که بالاخره طرفین بتوانند به حد وسطی برسند و به توافقی دست یابند یا به این نتیجه برسند که ادامه مذاکرات فایدهای ندارد و به تلاشها خاتمه دهند. میتوان احتمال داد که حداقل این کش و قوس تا نشست بعدی شورای حکام آژانس در اوائل سپتامبر ادامه یابد.»
این کارشناس سیاست خارجی درمورد ضمانت های درخواستی تهران، بیان کرد: «لحن مقامات ایرانی طی چند هفته گذشته مختصر تغییری داشته و آن اینکه تاکید بیشتری بر آنچه که تضمین "انتفاع اقتصادی" ایران مینامند، نهادهاند. این علی الاصول سخن و تاکید درستی است چرا که هدف کلی برجام همین محدود شدن برنامه هستهای ایران در ازای عادیسازی روابط ایران با جهان بوده است. اما میدانیم که شیطان در جزئیات است و مشکل اینکه سازوکارهای این امر در برجام به شکل لغو تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای مشخص شده است. مشکل این است که ما خارج از چرخه مذاکرات نمیتوانیم حدس بزنیم که مقامات ایران دقیقا چه سازوکارهایی برای انتفاع اقتصادی را مد نظر دارند و طرف آمریکایی با چه موافق است و با چه مخالف. البته تاکید ایران بر تضمین عدم خروج از برجام همچنان مطرح است. اما روشن نیست که آیا منظور تضمین حقوقی است یا مثلا چیزی تحت عنوان "تضمین ذاتی".»
احمدی در ادامه تاکید کرد: «واقعیت این است که من سازوکار مشخصی در نظام سیاسی آمریکا نمیبینم که مطابق آن یک رئیس جمهور بتواند رئیس جمهور بعدی را به چیزی ملزم یا از چیزی منع کند. بالاترین تعهد آمریکا در سیاست خارجی تصویب کنگره است که برای عدول از آن هم راههایی وجود دارد. تضمین ذاتی به شکل ماندن مواد و ادوات هستهای موجود در داخل ایران و فراتر از حد پیشبینی شده در برجام اگر مورد موافقت آمریکا قرار گیرد، تضمین خوبی است. اما این "اگر" اگر بزرگی است. در مورد مکانیسم ماشه نیز میدانیم که جزئی از قطعنامه ۲۲۳۱ است که تغییری در آن مستلزم تغییر متن قطعنامه است که کار آسانی نیست.»
این کارشناس مسائل بینالملل در مورد گره اصلی مذاکرات، اظهار کرد: «پرونده سه سایت هستهای قدیمی که در آژانس باز است، البته موضوع مهمی است؛ و ایران حق دارد پیگیر مختومه شدن آن باشد. اما این موضوعی است که در جریان مذاکرات و پیشرفت در حل و فصل دیگر امور و شاید به طور پسینی باید حل شود. مطابق تجربه ۲۰۱۵ فکر میکنم اگر در مورد احیای برجام توافق حاصل شود، این موضوعی است که قابل حل خواهد بود.»
او همچنین در پاسخ به سئوال دیگری در مورد مقصر نمایی ایران گفت: «مقصر نمایی موضوع مهمی است که طرف ایرانی باید به آن توجه داشته باشد. متاسفانه طی دوره بعد از مذاکرات در دوحه، طرفهای غربی به وضوح بر این امر متمرکز بودهاند. آنها به کرات مدعی شدهاند که ایران در قطر "خواستههای غیرمرتبط" با برجام مطرح کرده، مدعی شدهاند که ایران طی چند ماه گذشته بر خواستههای خود افزوده، مدعی شدهاند که یک جدول زمانی برای بازگشت دو کشور به برجام روی میز بوده که ایران رد کرده است، کوشیدهاند تا ایران را غیرجدی و غیر متعهد نشان دهند و این سخنان را در سطح وسیع منتشر کردهاند. در مقابل مقامات ایرانی تنها بر اینکه توافق در دسترس و توپ در زمین آمریکا است و مانند اینها بسنده کردهاند.»
احمدی افزود: «واقعیت این است که این مذاکرات خصلت محرمانه چندانی ندارد چرا که علاوه بر اعضای برجام دولتهای منطقه نیز در جریان آن هستند و دیر یا زود نیز جزئیات آن آشکار میشود، لذا مقامات ایرانی باید توضیحات تفصیلی بیشتری ارائه کنند و مانع از آن شوند که در بازی مقصریابی عقب بیافتند. عقب افتادن در این بازی عوارض سوء بسیاری برای منافع و امنیت ملی خواهد داشت.»
این دیپلمات سابق درباره به اینکه انتخابات میان دورهای و اجلاس شورای حکام درسپتامبر چقدر میتواند در دستیابی یا عدم دستیابی به توافق و تشدید تنش موثر باشد، مطرح کرد: «انتخابات میاندورهای در آمریکا از این نظر مهم است که در جریان مبارزات انتخاباتی و به لحاظ سیاسی امکانات دولت و دمکراتها را برای امتیاز دادن کمتر میکند. اما اکثریت یافتن جمهوریخواهان در کنگره را نباید امر خیلی مهمی برای آینده برجام به شمار آورد. فراموش نکنیم که در ۲۰۱۵ جمهوریخواهان اکثریت هر دو مجلس کنگره را داشتند، اما نتوانستند به حد نصاب لازم برای جلوگیری از اجرایی شدن برجام دست یابند. بطور کلی رئیس جمهور آمریکا در سیاست خارجی اختیارات بسیار وسیعی دارد. اما اجلاس شورای حکام آژانس نقطه عطف مهمی خواهد بود. چرا که این مناسبت میتواند فرصتی برای جریانهای افراطی در غرب جهت اعمال فشار بر ایران و تهدید ارسال پرونده به شورای امنیت ایجاد کند.»
احمدی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه اساسا نجات برجام چه قدر فرصت دارد، مطرح کرد: «تعیین زمانی به عنوان نقطه پایان تلاشها برای احیای برجام بستگی به مواضع سیاسی و منافع طرفین دارد. طرف غربی مدعی است که پیشرفت برنامه هسته ایران برجام را بیمعنی میکند. اما تاکیدات اخیر مقامات آمریکایی مبنی بر اینکه ایران برنامه ساخت بمب را "از سر نگرفته است" دست آنها را برای ادامه تلاشها تا حدودی بازتر کرده است. بحران اوکراین نیز در این رابطه مورد توجه ناظران قرار دارد. روشن است که احیای برجام در این شرایط هم از نظر افزایش عرضه در بازار نفت و هم از جهت برداشتن یک منبع مهم تنش و عدم قطعیت در منطقه مهم خاورمیانه به سود روسیه نیست.»
وی در پایان افزود: «برای ایران نیز طبعا ضرب الاجلی وجود ندارد. مسئله اساسی برای ما این است که مطابق برخی برآوردها ما روزانه داریم حدود ۲۵۰ میلیون دلار درآمد نفت و گاز را از دست میدهیم؛ نفت و گازی که یا همسایگان به یغما میبرند یا در منابع زیر زمینی جا به جا میشود یا تحلیل میرود و سرمایهای که به این صورت از دست میدهیم در واقع برای همیشه از دست رفته است، در حالیکه مردم با مشکلات عظیمی مواجه هستند.»
اینکه آمریکا بدون درک درست واقعیات منطقه، صرفا با هدف ایران هراسی و اختلاف افکنی میان کشورهای منطقه، چنین موضوعاتی را مطرح و پیگیری میکند.
طرح این موضوع تحریک آمیز بوده و جمهوری اسلامی ایران به این اظهارات از منظر تهدید علیه امنیت ملی و منطقه ای نگاه می کند.
اینکه آمریکا بدون درک درست واقعیات منطقه، صرفا با هدف ایران هراسی و اختلاف افکنی میان کشورهای منطقه، چنین موضوعاتی را مطرح و پیگیری میکند، نشان میدهد که آنچه برای آمریکا مهم است، منافع نامشروع این کشور و دادن تنفس مصنوعی به رژیم صهیونیستی در منطقه است.
برخلاف این اظهارات نسنجیده، ایران همواره بر گفتگو، مشارکت و همکاری منطقه ای برای تأمین امنیت و منافع مشترک کشورهای منطقه به دور از مداخله بیگانگان تاکید داشته است.
تلاش برای ایجاد نگرانی های جدید امنیتی در منطقه، نتیجه ای جز تضعیف امنیت مشترک منطقه ای و تأمین منافع امنیتی رژیم صهیونیستی نخواهد داشت و نمی توان با فریبکاری و ترویج ایران هراسی، حاشیه امنی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد.
تجربه نشان داده که انباشت تسلیحات، نمیتواند امنیت ساز باشد و برقراری امنیت مشترک منطقهای، در گرو همکاری جمعی کشورهای منطقه و حفظ و پایداری آن، مستلزم پیشبرد تفاهم درون منطقه ای است و ایران با پایبندی به سیاست همسایگی، جدیت و اراده خود را در این زمینه نشان داده است.
ورود بیگانگان در هر فرآیند منطقهای نهتنها امنیت ساز و ثبات آفرین نیست، بلکه خود عامل اصلی تنشزایی و ایجاد شکاف منطقهای است. لذا همانگونه که حضور دو دههای آمریکا در عراق و افغانستان، امنیت را برای این کشورها به ارمغان نیاورد، هرگونه زمینهسازی برای افزایش حضور و نقشآفرینی آمریکا در سازوکارهای امنیت منطقهای نیز، دستاوردی جز ناامنی، بیثباتی و گسترش تروریسم در سطح منطقه به دنبال نخواهد داشت.
باید این نکته را مدنظر داشت که آمریکا همانند قبل باز هم اجازه نخواهد داد که مذاکرات به نتیجه برسد.
تاریخ ملت ایران نشان میدهد که پایبندی این ملت به صلح و مذاکره و تعامل به اندازه طول تاریخ است که این اصالت ملت ایران را میرساند.
کشورهای تازه به دوران رسیده مانند آمریکا قدمتشان کمتر از 500 سال است و با کشتار بومیان برای خود سرزمینی را غصب کرده و کشور تشکیل دادهاند. اساس کشور آمریکا با خونریزی شکل گرفته و از چنین کشوری نباید انتظار فهم و درک گفتگو داشت، هر چند این کشور بخواهد با رنگ و لعابهای حقوق بشری چهره کریه خود را پنهان نگاه دارد، باز هم چهره واقعیاش برملا میشود.
ما اهل مذاکره هستیم و میز مذاکره را ترک نمیکنیم اما در مذاکره بر اساس منافع ملی کشورمان عمل میکنیم.
تاریخ به ما نشان داده که هر گاه عدهای بر سر کار آمدند و با سادهانگاری به حل مسائل با آمریکا امید بستند، ما بدترین و تلخترین تجربیات را در حوزه دیپلماسی داشتهایم.
به عنوان نمونه کسانی که برجام را امضا و به آمریکا اعتماد کردند و گفتند که ما به حسن نیت آقای اوباما اعتماد داریم و امضای جانکری را یک تضمین میدانستند، اما پای این برجام همه چیز را دادیم و هیچ تحریمی هم از جانب آمریکا برداشته نشد بلکه زیادهخواهیهای آمریکا بیشتر شد.
تجربه آمریکا نشان میدهد که آزموده را آزمودن خطاست و نباید با کشوری که بدعهدی و کارشکنیاش ثابت شده وارد مذاکره شد. باید این نکته را مدنظر داشت که آمریکا همانند قبل باز هم اجازه نخواهد داد که مذاکرات به نتیجه برسد چون بنای کارش اعمال فشار بر ایران است نه انجام توافق و این حتی در قبال همپیمانان خود هم مشهود است.
باید این نکته را مدنظر داشت که آمریکا همانند قبل باز هم اجازه نخواهد داد که مذاکرات به نتیجه برسد.
تاریخ ملت ایران نشان میدهد که پایبندی این ملت به صلح و مذاکره و تعامل به اندازه طول تاریخ است که این اصالت ملت ایران را میرساند.
کشورهای تازه به دوران رسیده مانند آمریکا قدمتشان کمتر از 500 سال است و با کشتار بومیان برای خود سرزمینی را غصب کرده و کشور تشکیل دادهاند. اساس کشور آمریکا با خونریزی شکل گرفته و از چنین کشوری نباید انتظار فهم و درک گفتگو داشت، هر چند این کشور بخواهد با رنگ و لعابهای حقوق بشری چهره کریه خود را پنهان نگاه دارد، باز هم چهره واقعیاش برملا میشود.
ما اهل مذاکره هستیم و میز مذاکره را ترک نمیکنیم اما در مذاکره بر اساس منافع ملی کشورمان عمل میکنیم.
تاریخ به ما نشان داده که هر گاه عدهای بر سر کار آمدند و با سادهانگاری به حل مسائل با آمریکا امید بستند، ما بدترین و تلخترین تجربیات را در حوزه دیپلماسی داشتهایم.
به عنوان نمونه کسانی که برجام را امضا و به آمریکا اعتماد کردند و گفتند که ما به حسن نیت آقای اوباما اعتماد داریم و امضای جانکری را یک تضمین میدانستند، اما پای این برجام همه چیز را دادیم و هیچ تحریمی هم از جانب آمریکا برداشته نشد بلکه زیادهخواهیهای آمریکا بیشتر شد.
تجربه آمریکا نشان میدهد که آزموده را آزمودن خطاست و نباید با کشوری که بدعهدی و کارشکنیاش ثابت شده وارد مذاکره شد. باید این نکته را مدنظر داشت که آمریکا همانند قبل باز هم اجازه نخواهد داد که مذاکرات به نتیجه برسد چون بنای کارش اعمال فشار بر ایران است نه انجام توافق و این حتی در قبال همپیمانان خود هم مشهود است.
بایدن: ایران به برجام برنگردد، فشار اقتصادی ادامه دارد/ در پاسخ به بایدن، آمریکا همچنان هیچ غلطی نمی تواند بکند تاکنون برای همه مردم دنیا ثابت شده است و این در حالی است که آمریکا جنایتکار در سال 1397 به صورت غیر قانونی از برجام خارج شده است.
آمریکا جنایتکار در سال 1397 با خروج از برجام منشور سازمان ملل را نقض کرده است.
بایدن بداند دیگر عضو برجام نیست و تاکنون نبوده است پس آمریکا جنایتکار دیگر حق صلاحیت دخالت و مداخله در برجام و مذاکرات وغیره را هم ندارد.
اگر سلاح هسته ای بد است، آمریکا جنایتکار هم آن را باید کنار بگذارد.
زمان خلع سلاح اتمی آمریکا جنایتکار هم فرا رسیده است.
منطقه روبه گورستان سربازان آمریکایی واسراییلی تبدیل کنیدتاجرأت چنین طرح هایی رو نداشته باشند