به گزارش خبرداغ به نقل از فارس: اظهارات مختلف اهالی فوتبال مانند آنچه که رضا چلنگر در مورد تلاش برای برقراری ارتباط با برانکو بیان کرد یا روایت نادر فریادشیران از ملاقات با جادوگر معروف فوتبال و همچنین صحبتهای محمد نصرتی در مورد زمان پا به توپش، نشان میدهد که فوتبال ایران به طرز عجیب و عمیقی درگیر رمالی و جادوگری است. این درگیری شاید در وهله اول خیلی خیالی باشد اما صحبتهای تکان دهنده حمید جعفری نشان میدهد که اعمال نفوذ و قدرت یک جادوگر، سرنوشت خیلی از تیمهای فوتبال کشور را تغییر داده است.
حقایقی که جعفری بیان میکند یک خواب یا رویا نیست. او شاید تنها فردی در فوتبال ایران باشد که شدیدا با جادوگر معروف دچار چالش و تنش شد و در حال حاضر نیز تبعات و اثرات این درگیری را در زندگی خودش مشاهده میکند. به همین خاطر با کاپیتان اسبق تیم سایپا همکلام شدیم تا زاویهای تاریک در فوتبال کشور را روشن کند. جعفری نیز از تلاش جادوگر معروف برای رخنه در شرکت صنعتی سایپا تا تاثیر علیرضا نیکبخت واحدی در خراب شدن طلسم استقلال و همچنین ارتباط این فرد با شبکهای خرابکار و خطرناک در اندیمشک صحبت کرد:
*گفته میشود که با جادوگر معروف برخورد داشتی. این اتفاق چگونه افتاد؟
اولین کسی که با "ا.ا" به مشکل خورد و حضوری رو در روی او ایستاد من بودم. نادر فریادشیران هم ابتدا در جریان نبود. بعد از اینکه صحبت کرد، تهدید شده بود و به من گفت میخواهند اذیت کنند.
*این فرد چگونه به فوتبال کشور راه پیدا کرد؟
من به شرکت سایپا رفتم و با مدیران این گروه جلساتی داشتیم. گفته شد که "ا.ا" خودش کارگر سایپا بوده و اخراج شده . بعد به گنبد رفته بود و با مرتاضی که استاد این افراد است، دیدار کرده بود. داستان از اینجا شروع میشود. در زمان "م.ص" ، او به باشگاه ورود میکند اما مربیانی مانند مایلی کهن یا جیووانی مِی، اصلا او را نمیپذیرند. "م.ص" او را بازی داد و دور زد که بعدا ضربهاش را خورد.
*از اثرات کارها و اقدامات او موردی را به طور واضح لمس کردید؟
من دیدم که "ا.ا" چه کارهایی میکرد. مثلا بازی برنده را بازنده میکرد یا بازی بازنده را برنده میکرد. داستان های زیادی دارد. در ذهنم هست که چه کارهایی میکرد. بعد که به قم رفتم، به من گفتند اگر میخواهی مقابله کنی خطرناک است و تا حد مرگ میتواند آسیب بزند. به من دعایی دادند که همیشه همراهم باشد تا آسیبی به من نرسد. دستورالعملهایی برای خنثی کردن اقداماتش دادند. گفتند با ما تلفنی در ارتباط باش اگر دچار مشکل شدی، چندبار هم این اتفاق افتاد و کمک کردند تا برنامههای او را به هم بزنیم. جلساتی هم با نهادهای امنیتی داشتم.
قهرمانی یکی از تیم های تهرانی با "ا.ا" به دست آمد و در این مورد شک ندارم. "م.ج" بعد از این قهرمانی به "ا.ا" پشت کرد. به همین خاطر او را اذیت کرد، به مرز سکته رساند و در بیمارستان هم بستری شد. 11جلسه را فقط من آمار دارم که به امامزاده صالح میرفت و توبه میکرد. البته او مربی من بوده و به گردنم حق دارد. دوست ندارم از من دلخور شود.
حتی "ف.ک" یکی از تیم های شهرستانی را از این طریق قهرمان کرد و من او را غافلگیر کردم. او با شاه فالوده نمیخورد. زمانیکه مربی پیکان بود به او دو نشانه دادم و گفتم با چه کارهایی تیمش را قهرمان کرد. از پشت میزش بلند شد و گفت اینها را از کجا میدانی؟! از این رو به آن رو شد! گفتم اگر میخواهی بقیهاش را هم بگویم! بعد از آن به دنبال فالوده بود که با من بخورد!
*اگر ممکن است جزئیات بیشتری از اقدامات او بگویید.
او با جن سروکار دارد. اجنه خوب و بد دارند که او با جن بد سروکار دارد. اصطلاحا میگویند موکل. "ا.ا" برنامهاش را 2هفته به 2هفته میچید. بنابراین برای هر بازی دو هفته جلوتر بود. ما آن سال استقلال را رفت و برگشت بردیم. مقابل پرسپولیس نتیجه گرفتیم. پاس را بردیم. تیممان خیلی خوب نتیجه میگرفت و سوم جدول بودیم. قرار بود برای کمکی که کرده بود مدیر باشگاه مبلغی را به او بدهد.
زمانش که فرا رسید چند روز قبل از بازی با استقلال بود. به "ص" گفت وقتش است که پول من را بدهید. او هم گفته بود ما خودمان نتیجه گرفتیم و تیممان خوب است. برای خودت دکه باز نکن. "ا.ا" که برنامهاش را چیده بود، گفته بود مشکلی نیست. بازی را میبرید اما شما بعد ازبازی برکنار میشوید. دقیقا همین هم شد. ما بازی با استقلال را بردیم. روز بعد از بازی تیم را جمع کردند که تقدیر و تشکر کنند. "ص" هنگامی که داشت برای اعضای تیم صحبت میکرد، به او خبر دادند که برکنار شدهای و از همانجا رفت!
*آیا افرادی که با این شخص کار میکنند دچار صدماتی هم میشوند؟
عوارض کار کردن با "ا.ا"، این است که "م.ت" سکته مغزی کرد، "م.ج" سکته قلبی کرد. آجورلو هم در جریان بود. حتی "پ.م" هم به سمت او رفت اما در میانه راه برگشت و ارتباطی نگرفت. آن زمان داستان "ا.ا" باز شد و برخی ترسیدند. بعضی هم اطلاعی نداشتند. مثلا "ب.غ" به من گفت کاری کن که من با "ا.ا" ارتباط بگیرم. گفتم این تو و این "ا.ا" فقط بدان اگر رفتی دیگر رفتی! هرکس به سمت او رفت یعنی به خدا پشت کرد. تعجب کرد و ترسید. شبها زنگ میزد و میگفت میترسم و خوابم نمیبَرد! گفتم نباید به این مسائل فکر کنی.
*ظاهرا هیچ کس دیگری به جز شما تا این حد درگیر ماجرا نشد.
هیچ کس به اندازه من درگیر این ماجرا نبود. افرادی هستند که شاید نشانههایی دیدند و حرفهایی شنیدند. مانند هادی عقیلی که پسر بسیار خوب و معتقدی است. او پیشنهاد سنگینی از سایپا داشت اما به خاطر همین مسائل قبول نکرد. من کاپیتان سایپا بودم و گاهی از من مشورت میگرفت. جریان را برایش تعریف کردم. از خانه ما به باشگاه رفتیم. من قطع همکاری کردم. 5برابر سقف قرارداد آن زمان که 70میلیون بود را به عقیلی پیشنهاد دادند اما قبول نکرد. مدیرعامل شرکت سایپا مستقیما با او صحبت کرد گفت 2ساله 550میلیون میدهیم بمان، گفت نمیمانم. با مبلغی بسیار کمتر فکر کنم 160 میلیون، به سپاهان رفت تا اصلا در تهران نباشد. گفت در چنین فضایی بازی نمیکنم.
*چرا فوتبال ما تا این حد درگیر این فرد است؟ الان بحث عوض کردن شمارهها یا حتی دقایقی که تیم ملی گلزنی میکند مطرح شده!
او دو هفته جلوتر شروع میکند به چیدن مقدمات بازی، فکر نمیکنم کسی این جزئیات را بداند. ما زمان "م.ت" در جام حذفی با استقلال در استادیوم آزادی بازی داشتیم. اوج ماجراها همین سال بود چون خود "م.ت" درگیر این مسائل بود. هنوز با استقلال بازی نکرده بودیم. "ا.ا" دو هفته جلوتر برنامه را چیده بود. هنوز با استقلال بازی نکرده بودیم اما باشگاه برای فینال با سپاهان، در اصفهان هتل گرفته بود. محمدرضا ساکت فصل بعد به هادی عقیلی گفته بود که من از این مساله تعجب کردم!
"ا.ا" دو هفته جلوتر از بازی با استقلال، برنامه بازی را چیده بود. یک هفته مانده به بازی علیرضا نیکبخت واحدی از امارات برگشت و به استقلال اضافه شد. یادم هست که بارها بحث مجوز بازی نیکبخت مطرح شد. روز بازی او روی نیمکت استقلال نشست و مجوز بازیش هم صادر شده بود. اگر بازی میکرد تمام معادلات به هم میخورد چون "ا.ا" برای تک تک بازیکنان استقلال برنامه ریخته بود اما نیکبخت بعد از برنامهریزی او به این تیم اضافه شد. "م.ت" از دقیقه یک بازی را رها کرده بود و حواسش به این بود که نیکبخت بازی میکند یا نه. به خاطر "ا.ا" من هم که کاپیتان سایپا بودم روی نیمکت مینشستم.
ما یک کرنر زدیم، علیرضا منصوریان پرید تا توپ را دفع کند، توپ به سرش خورد و وارد دروازه خودشان شد! بعدا گفت من تعجب میکنم که با این طرف سر ضربه زدم اما توپ از آن طرف گل به خودی شد! ما جلو افتادیم اما 20دقیقه مانده به پایان بازی نیکبخت گرم کرد و وارد زمین شد. دو بار سانتر کرد، هردو توپ را وارد دروازه ما کردند و باختیم!
*فکر میکنید دلیل حضور پررنگ این شخص در فوتبال چیست؟
چرایش مشخص است. دلایل زیادی دارد که من مهمترینها را میگویم. اول اینکه پول بادآورده و بی حساب و کتابی در فوتبال وجود دارد. میخورند و میروند. کسی هم جوابگو نیست. در فوتبال سندسازی زیاد است و اصلا سندی وجود ندارد. میلیاردها تومان هزینه میکنند و در آخر میگویند اوت شدیم رفت! مثل همین سایپا که نابودش کردند. چون خودشان توانایی ندارند به سراغ افرادی مانند "ا.ا" میروند. اگر یک آدم توانا و فوتبالیِ قوی باشد با این افراد کاری ندارد. چرا مایلی کهن قبول نکرد؟ گفت تو مال این صحبتها نیستی! چرا جیووانی مِی که غیرمسلمان بود قبول نکرد؟ چون خودشان توانایی داشتند. "م.ت" آن سال تیم را به پلی آف برد، دست به دامان "ا.ا" شد که در پلیآف تیمش را نگه دارد!
طرف هم همه چیز برایش فراهم است. نشسته و یک باشگاه عریض و طویل در خدمتش هستند. هرکه را بخواهد میبرد و هرکه را بخواهد میآورد. به سرمربی دستور میدهد. پولش را میگیرد و حرف هم بزنید تکانتان میدهد. دیگر چه میخواهد؟ فکر نکنید فقط در فوتبال هستند. فراتر از فوتبال هم رفتهاند. همین آدم اوایل با ترس و لرز به باشگاه میآمد اما الان خیلی راحت باد به غبغبش میاندازد و با تیم ملی میرود و میآید. اسمش هم در رسانهها میچرخد. آوردن اسم این افراد یعنی مطرح کردن و وجاهت دادن به آنها، معروف میشوند. زمانی باید اسم آن ها مطرح شود که سیاستی پشت آن باشد و بخواهند این بساط را جمع کنند.
*در حال حاضر مسائل عجیبی پیرامون ارتباط این شخص با برخی مدیران فوتبال مطرح شده!
الان در حال وارد کردن نفراتشان به فدراسیون هستند. "م.ت" آلمان بوده و صدایش کردند و آمده، افراد دیگری را هم میشناسم که با این ها ارتباط دارند و در اندیمشک هستند و ساپورت میکنند. اصلا فعالیت ضدنظام دارند. یکی از پایگاههایشان آنجاست. نمایندههایشان در مجلس هستند. چند سرمایه دار حامیشان هستند. حتی با مخالفینِ خارج از ایران ارتباط دارند. به هرحال اخبار به من میرسد، همانطور که نفراتی بودند و آن زمان به من اطلاع میدادند. اما دیگر پیگیر این ماجرا نیستم و کاری نمیکنم. 10سال است بابت این اتفاقات و مسائل خانه نشین شدم اما یک نفر نیامد بگوید این همه کار کردی و حرف زدی، بیا از تو حمایت کنیم تا این افراد را جمع کنیم. هیچ کس به داد من نرسید. من هم گفتم مگر چقدر توان دارم؟
*در حال حاضر مسائل عجیبی پیرامون تیم ملی مطرح شده و خیلیها میگویند دستوراتش در تیمملی اجرا میشود. حتی گفته میشود اعداد دقایق گلزنی تیم ملی نشان از اعمال قدرت ماورایی او دارد.
شما الان در فدراسیون فوتبال چه فرد کار بلدی را می شناسید؟ زمانی شما میبینید یک مسالهای به نفع عموم جامعه است میگویید عیبی ندارد. مثلا میگویند خوبان عالم. اولا که کلمه قشنگی نیست ولی هر کلمه دیگری هم باشد، اگر واقعا این خوب عالم مورد استفاده کل جامعه باشد میگوییم به همه مردم سود میرساند. ولی خوبان عالمی که از کارهای غیراخلاقی و غیرانسانی فقط برای منفعت طلبی یک عده، نابودی یک عده دیگر و رشد کژیها استفاده میکند، چه خوبی دارد؟ از اینجا مشخص است که خودت هم از آن خوبان عالمی و اندازه خودت هم معلوم میشود. کدام خوبان عالم؟!
وقتی این ذهنیت به وجود بیاید که ما دقیقه 92 و97 گل زدیم، این اعداد به هم ارتباط دارند، عددش را به محاسبات و ریاضیات ببریم و... خودش بیانگر خیلی از مسائل است. من این حرفها را زدم که انشاالله اتفاقات خوب بیفتد. نه به دنبال مصاحبه هستم و نه به دنبال معروف شدن. امیدوارم که صحبتهای من در این زمینه کارایی داشته باشد. امیدوارم اینطور نباشد که امروز بگوییم و فردا فراموش شود. از خدا میخواهم که به همه ما کمک کند.