به گزارش خبرداغ به نقل از برترین ها ، تجمع گسترده در اصفهان بابت مساله «آب» بازتای زیادی طی روزهای گذشته داشته، از طرفی در شهرکرد هم تجمع شده، حالا کابوس کمآبی و خشکسالی به خیابان آمده، شاید باید مثلا درباره صنایع موجود در اصفهان فکر تازهای کرد. فولاد و یا هر صنعت دیگری که آب را میبلعد، شاید باید کشاورزی را جور دیگری تعریف کرد و... این مطلب درباره نزاع آب است، مسالهای حساس که نباید قومیتی شود، این درد مشترک است، حتی اگر بالاییها نفهمیده باشند و صرفا دست به دعا و چشم به آسمان باشند.
هرچند اعتراض به سیاستهای آبرسانی برای مناطق گوناگون تازگی ندارد. بزرگترین تظاهرات در این زمینه در فروردین ۱۳۹۳ در شهرکرد و در اعتراض به ایجاد تونلهای انتقال آب از این استان برگزار شد. در سالهای گذشته بارها نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری در مجلس، مرکز پژوهشهای مجلس، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان بازرسی کل کشور تاکید کردهاند که پروژهی انتقال آب از جمله تونل آب بهشتآباد، گلاب و سد و تونل «کوهرنگ ۳» غیرکارشناسی هستند و خطرات زیستمحیطی زیادی در پی دارند. در مقابل نمایندگان اصفهان در مجلس و گروهی از کشاورزان این استان خواستار تکمیل سریعتر این پروژهها شدهاند.
برخی از کاربران برای توصیف این اعتراضات با مطالبات متفاوت از عبارت «جنگ آب» استفاده کردند.کاربری نوشت: نبرد برای آب بین استان ها، از آنچه که فکر میکردیم به ما نزدیکتر است. آقایان مسئول لطفاً تدبیری درست بیاندیشید. چهارمحال و بختیاری تشنه، اصفهان در جستجوی آب، خوزستان بدون آب، یزد در انتظار آب و قم بدون آب فرقی با بم ندارد.
دیگری نوشت: تغییرات اقلیمی بزرگترین تهدید برای آینده همه ما که در اقلیم گرم و خشک ایران زندگی میکنیم هست و جنگ آب هر روز به ما نزدیک و نزدیکتر است. کاش بفهمند!
کاربر دیگر نوشت: در ایران بخش کشاورزی ۹۲ درصد از منابع آبهای تجدیدپذیر ایران را مصرف میکند، اما این میزان بسیار بالاتر از میانگین جهانی؛ ۷۰ درصد است. به جای حل مشکل آب در حال افزایش جمعیت ایران هستند.
دیگری نوشت: در قضیه زاینده رود و تجمع اصفهان، یکی چیزی به نظرم باید بیشتر دیده بشه، اونم اختلافی هست که بین ایرانیها داره به وجود میاد، رسما جنگ آب بین یزدیها و خوزستانیها و اصفهانیها و.
کاربر دیگر نوشت: بیشتربه نظرمی آیدکه اعتراض برای زیباسازی شهربوده. چون رودخانه برای تفریح کاربردبیشتری داره تاکشاورزی. اگرشماتشنه اید مردمی که درسرچشمه زندگی میکنند کم آبی رابیشترچشیده اند. گناهمان چیست که مسئولان استانمان دربرابر مسئولان شما نمیتوانند مقابله کنند.
دیگری نوشت: ناکارآمدی دولتهای پیشین ودولت کنونی باعث شد که زودتر از چیزی که فکرش رو بکنیم جنگ آب راه بیفته.
کاربر دیگر هم با اشاره به پوشش اخبار اصفهان در صدا وسیما نوشت: اینجا اعتراض علیه انتقال اب چهارمحال به اصفهان هست... ببینیم رسانه میلی پوشش میده یا نه!
کاربر دیگر دلیل این اتفاقات را مافیای آب دانسته و نوشت: جنگ اب انهم درون مرزهای ایران چرا؟! چون سیاستهای ابی کشور ملی نبوده بلکه منطقه ایی بوده و همچنین سیاست احمقانه خودکفایی در کشاورزی انهم در کشوری نیمه خشک. چهارمحال بیش از هرچیز تشنه توجه و نظر مسئولین و دولت است که با مبارزه با مافیای آب، نه تنها مردم چهارمحال را از تشنگی بلکه کشاورزان و مردم اصفهان را هم از این فلاکت نجات دهند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد در این باره نوشت: راهحل رسمی و دمدستی این بحران چه خواهد بود؟ منظور از راهحل، ارایه یک برنامه ۵ یا ۱۰ ساله بلندمدت نیست که هیچ یک از معترضین به اجرای آن اعتمادی ندارد، زیرا ساختار موجود از این حیث برنامهپذیر نیست، آن هم برنامهای که بخواهند، مساله آب را در یک حوضه مهم حل کند. برای این وضعیت چند راهحل فرضی وجود دارد؛ یک راهحل ریشهای است. چگونه؟ وضعیت موجود محصول شکاف میان عرضه و تقاضاست. مثل قحطی نان یا نبودن گوشت و... از یک سو تقاضا بالا رفته و از سوی دیگر عرضه کم شده یا هر دو اتفاق رخ داده است. این عدم موازنه در گذشته هم رخ میداده و در مقاطعی زایندهرود خشک میشده که ناشی از خشکسالی است و کسی مسوول آن شناخته نمیشد، چون قدرت دخل و تصرف بشر در طبیعت محدود بود، لذا میگفتند غضب خداست و راضی به رضای او بودند.
البته این مشکل در دنیای جدید نیز راهحل دارد. استفاده از ذخایر سد یا برداشتن از مخازن زیرزمینی در مواقع بحرانی میتواند راهحل باشد، مشروط بر اینکه این منابع در شرایط عادی برداشت نشوند که در ایران میشوند! مشکل اصلی در افزایش تقاضاست که بهتر است بگوییم افزایش تقاضا به علل انسانی و حکومتی رخ داده است. ایجاد صنایع آببَر، مصارف شهری و فضای سبز، رشد جمعیت و مصرف فردی، استفادههای جدید در اراضی بالادست برای کشت و باغات و... یا انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر، موجب افزایش شدید تقاضا میشود.
تغییر الگوی کشت و کاشت برنج و تجاری شدن کشاورزی و سهولت حمل و نقل موجب افزایش کشت صیفیجات شده همه در کنار آبیاری غرقابی مصرف را بالا و بالاتر میبرد. راههای پیش روی دولت برای حل بحران عبارتند از: افزایش عرضه، کاهش تقاضا یا جبران خسارت. افزایش عرضه یا از طریق استخراج و انتقال آب است یا از طریق دعا برای بارش برف و باران. انتقال آب با چند مشکل جدی مواجه است؛ اول اینکه آب کافی برای این کار نیست. دوم اینکه حوضههای دیگر خودشان با کمبود آب مواجه هستند. سوم اینکه زمانبر است و مهمتر اینکه در نهایت مساله را حل نمیکند فقط با شدت بیشتر به تاخیر میاندازد. همچنانکه این سیاست در این سالها ثمربخش نبوده. ولی بدتر از همه اینکه این کار شدنی نیست، چون فتیله جنگ آب میان مناطق را روشن خواهد کرد.
راه دیگر کاهش تقاضاست. این کار بسیار هزینهبر و زمانبر است. بردن صنایع آببَر از حوضه زایندهرود به استانهای دیگر و کنار سواحل جنوبی، تغییر الگوی کشت، ممنوعیتهای جدی برای بهرهبرداریهای غیرمجاز یا جدید، مکانیزه کردن کشاورزی و آبیاری تحت فشار، بهینه کردن مصرف آب شهری و... راههایی است که باید برای کاهش تقاضا انجام شود تا موازنه میان عرضه و تقاضای آب برقرار شود، ولی این کارها نیازمند اراده کافی، حاکمیت قانون، اعتماد عمومی، مشارکت مردم و عقلانیت و التزام به علم و... و سرمایهگذاری فراوان است که تقریبا همه یا بیشترشان به اندازه کافی در دسترس نیست.
به نظرم راهحل نهایی که احتمالا خیلی سریع و در کوتاهمدت انجام داده خواهد شد، پرداخت مبالغ جبرانی از جیب ملت است. با افزایش نقدینگی و استقراض این کار را انجام میدهند، همانطور که درباره موسسات اعتباری این کار شد و هنوز هم کمتر کسانی میدانند که بخش عمدهای از مصائب افزایش قیمتها محصول همان تصمیم است. این تصمیم متناسب با ساختار موجود است و همه را راضی میکند؟!