کد خبر: ۹۰۳۶۱۹
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۹
تعداد بازدید: ۱۳۸۸۱
موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان:
اسرائیل مخالف مذاکره است چون در این حالت است که می‌تواند به ایران‌هراسی دامن بزند

در حالی که حدود دو هفته دیگر به آغاز مذاکرات هسته‌ای مانده، اظهارنظرهایی از سوی برخی مسوولان صورت می‌گیرد که نشان از عدم تمایل آنان برای گشودن گره سفت تحریم‌ها دارد، مثلا این گفته معاون اقتصادی رئیس‌جمهور که نفت را قاچاقی می‌فروشیم و ارزش را قاچاقی وارد می‌کنیم؛ یا این گفته امام جمعه مشهد که دیگر نیازی به انتقال پول از طریق بانکهای بین‌المللی نداریم. این سخنان در حالی بیان می‌شود که اقتصاد ایران در چهارمین سال تحمل تحریم‌های سنگین، گرفتار چالش‌های عمیق و بزرگی مانند تورم دو رقمی و فزاینده است.

به گزارش عصر ایران؛ موسی غنی‌نژاد اقتصاددان در گفتگو با ماهنامه تجارت فردا، این گونه سخنان را صرفا رجزخوانی می‌داند که آورده‌ای برای اقتصاد ایران به همراه نخواهد داشت و نشان از ناآگاهی به وضعیت کنونی اقتصاد و مسوولیت خطیر دولت دارد. این اقتصاددان معتقد است برای اداره کردن اقتصادی که درگیر تورم فزاینده و تنگنای معیشتی است، باید رفع تحریم‌ها از طریق گفت‌وگو در دستور کار قرار گیرد، در غیر این صورت وضعیت اقتصاد بدتر و بدتر خواهد شد.

متن کامل گفتگوی موسی غنی نژاد  را با نشریه تجارت فردا در ادامه می خوانید:

 
 
 
 

* حدود چهار سال است که اقتصاد ایران تحت شدیدترین تحریم‌های اقتصادی است و به نظر می‌رسد آثار مخرب آن به حوزه سیاستگذاری هم راه یافته است. حالا بعد از این همه مدت، معاون اقتصادی رئیس جمهور اعلام کرده است که دولت نفت را قاچاقی می‌فروشد و ارز را قاچاقی به داخل منتقل می‌کند. این تن دادن سیاستگذار به تحریم چه علامتی به ما می‌دهد و چه نتیجه‌ای دربر خواهد داشت؟

به نظر من کسانی که در دولت جدید تازه به قدرت رسیده‌اند، هنوز از حال و هوای شعارهای انتخاباتی خارج نشده و متوجه نیستند که اقتصاد را چگونه می‌توان اداره کرد. اینکه یک مقام اقتصادی بالا در دولت می‌گوید با نفت و ارز قاچاق مملکت را اداره می‌کنیم، نشان می‌دهد که این مسوولان هنوز در مرحله شعار مانده‌اند و نمی‌دانند که نمی‌توان اقتصاد را با قاچاق اداره کرد. قاچاق اقتصاد را زمین می‌زند و نابود می‌کند. البته حداقل صداقتشان جای تقدیر دارد اما این مساله از چند بعد قابل ارزیابی است.

مسـاله دوم این است که حالا خریدار پول این معامله را چگونه پرداخت می‌کند؟ بحث چند هزار دلار یا حتی چند میلیون دلار نیست، مساله میلیارد دلار اســت. این پول را نمی‌توان در چمدان کرد و آورد، از طریق بانک‌های بین‌المللی هم که قادر نیست، در نتیجه انتقال باید از طریق صرافی‌ها صورت بگیرد. اینجا هم صرافی باید هزینه ریسک انتقال را دریافت کند که می‌توان حدس زد حداقل ۲۰ درصد برای هزینه انتقال دریافت می‌کند. یعنی با یک حسـاب سرانگشتی در این اقتصاد قاچاق، اموال ملت ایران زیر ۴۰ درصد زیر قیمت حراج می‌شود؛ به مال مردم آتش می‌زنند و اسمش را می‌گذارند اداره کردن اقتصاد.

یکی از آثار مسـتقیم تحریم، افزایش نرخ ارز بود. بعد از انتخابات و تغییر دولت و انتظاری که برای آغاز مذاکرات به صورت جدی وجود داشت، مدتی رشد قیمت ارز متوقف شد اما با وضعیت فروش قاچاقی نفت و ورود قاچاقی ارز به کشور، بدون تردید افزایش قیمت مجدد رخ خواهد داد. حتی با فروش بیشتر نفت و عرضه بیشتر به بازار هم نخواهد توانست رشد قیمت را متوقف کند چون تا زمانی که تحریم‌ها پابرجا باشد انتظارات منفی است. با انتظارات منفی هیچ کس ریال نگه نمی‌دارد و همه به دنبال تبدیل آن به ارز یا دیگر دارایی‌ها خواهند بود. با توجه به وضعیت بازار سهام و سخت بودن ورود به بازار مسکن، ناگزیر مردم به سمت بازار ارز حرکت می‌کنند تا بتوانند حتی ســرمایه‌های خرد خود را به دلار تبدیل کنند. در این شرایط هیچ دولتی نمی‌تواند بازار را کنترل کند.

در نهایت اینکه این مسوولان فکر می‌کنند مساله اقتصاد ایران، تنها فروش نفـت و آوردن دلار برای خود دولت اســت؛ در این میان بخش غیردولتی اقتصاد اعم از خصولتی و خصوصی را کاملا نادیده می‌گیرند. ببینید آنها چه بر سرشــان آمده و با ادامه این وضع چه بر سرشان می‌آید؟ تولیدکننده‌های فرش، پسته، کالاهای صنعتی، فولاد و پتروشیمی‌ها با ادامه تحریم چه وضعی پیدا می‌کنند؟ وقتی هیچ بنگاه صادراتی نتواند پولش را به داخل منتقل کند یا اگر هم بتواند باید این کار را با هزینه بسیار بالا انجام دهد، نتیجه چه خواهد شد؟ اقتصاد به این صورت قفل می‌شود. این مسوولان مدت کوتاهی است که بر مسند دولت نشسته‌اند و فکر می‌کنند به سیاق همین سه چهار ماه می‌توان چهار ســال را گذراند. در حالی که تداوم چنین وضعی ناممکن است و حتما وضع اقتصاد بدتر و بدتر می‌شود.

تورم به‌صورت مداوم و با سرعت بالا رو به افزایش است. با این وضع تورم قیمت‌ها از جمله نرخ ارز مدام بالا می‌رود و نمی‌توان جلوی آن را گرفت. کسانی که در دولت حضور دارند و مدعی اقتصاد خواندن هستند، راجع به این مسائل چه فکر می‌کنند؟ بدون رفع تحریم و بدون پذیرش FATF بخش خصوصی چگونه می‌تواند واردات و صادرات داشته باشد؟ چگونه تولید کند؟ امیدوارم که این مسوولان زودتر بیدار شوند و به خودشان بیایند و به جای رجزخوانی به فکر مسـوولیت سنگینی باشند که بر دوش‌شان گذاشته شده است.

* در واقع به نظر می‌رسد تنها تغییر این بوده که شعارهای انتخاباتی به رجز تبدیل شده است.

در سیاسـت دوگانه دیپلماسـی و جنگ را داریم. جنگ خودش نوعی سیاست است و ابزار خودش را دارد. جنگ استراتژی و تاکتیک می‌خواهد، در هیچ جنگی نمی‌توان با رجز پیروز شد. صرف اینکه سخنانی می‌گویند و طرف مقابل پاسخ مستقیم کلامی نمی‌دهد، خودشان را پیروز می‌دانند. اما این رجزخوانی‌ها عمر کوتاهی دارد و در نهایت وقتی وضعیت اقتصاد مردم رو به افول و زوال است دیگر نمی‌توان با این سخنان اقتصاد را سرپا نگه داشت.

دقت کنید، این آش آنقدر شور شده که غیرسیاسی‌ترین عقلای مملکت هم صدایشان درآمده است. حتی شخصیتی مانند آیت‌الله صافی گلپایگانی که از مراجع مذهبی و غیرسیاسی است در دیدار با مسوولان توصیه اکید می‌کند که وضع روابط بین‌المللی کشور را سامان بدهید و با همه کشورها روابط سیاسی و اقتصادی برقرار کنید چون مردم از وضعیت اقتصادی در رنج هستند.

ایشان با آن شرایط سنی و جایگاه بالای مذهبی در نهایت به این نتیجه رسیده که باید دخالت توصیه‌ای داشــته باشد و متوجه است که ارتباط مستقیمی بین روابط بین‌الملل با وضعیت اقتصادی مردم وجود دارد. این همان عقل عقلایی یا عقل عرفی برای درک مسائل است.

اینکه ایشان را زیر سوال ببرند و بگویند ترسیده‌اند و مرعوب شده‌اند، درست نیست و پاک کردن صورت مساله است. آقای صافی گلپایگانی با آن جایگاه بالا، در صدسالگی چه ترس و رعبی دارد؟ ایشان با عقل عرفی و عقلایی‌اش حرف می‌زند. اقتصاددان نیست اما وضعیت را می‌بیند و درک می‌کند. با این حال هنوز یک عده این وضع را درک نکرده و متاسفانه رجزخوانی می‌کنند.

* چون صحبت از آیات عظام و چهره‌های مذهبی شد بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که آقای علم الهدی، امام جمعه مشهد، که نسبت نزدیکی هم با رئیس دولت دارند، گفته‌اند که دیگر به انتقال پول از طریق بانک‌های بین‌المللی نیاز نداریم.

کسی می‌تواند این حرف را بزند که تصور دقیقی از هزینه انتقال غیرقانونی از صرافی و همچنین حجم و وزنی اسکناس ندارد. در دوره اوباما و بعد از برجام حدود ۱٫۷ میلیارد دلار از آمریکا به ایران به صورت اسکناس در ارزهای مختلف به صورت نقدی داده شد که گفته می‌شد حجم زیادی در چند پالت بوده و با هواپیما منتقل شده است.

این کار یک بار و با برنامه‌ریزی و هماهنگی دولت‌های مختلف انجام شده وگرنه چطور می‌توان این میزان اسکناس را جمع آوری و منتقل کرد؟ چگونه می‌توان میلیاردها دلار پول فروش نفت را با چمدان وارد کشور کرد؟

مگر می‌توان تمام پول صادرات را این گونه به کشور وارد کرد؟ متاسفانه نه تنها درک درستی از اقتصاد وجود ندارد بلکه همان عقل عرفی هم برای یک محاسبه ساده نادیده گرفته می‌شود وگرنه می‌توان سرانگشتی محاسبه کرد که چه حجمی از پول کاغذی باید تامین شود تا بتوان این پول‌ها را پرداخت کرد و اصلا خریدار نفت و دیگر کالاهای ما هم دسترسی به چنین پولی ندارد. علاوه بر اینکه خریدار نفت ما به گفته خودمان خریدار عادی نیست و قاچاقی خرید می‌کند.

قاچاق هم بالاخره نوعی تجارت است و وقتی کالایی را به صورت قاچاق می‌فروشید باید به خریدار اعتماد کنید. در تجارت به افراد شناخته شده اعتماد می‌کنند، به کسانی که آبرو دارند اعتماد می‌کنند. تاجرها بر اساس عملکردشان آبرو و اعتبار کسب می‌کنند و مورد اعتماد قرار می‌گیرند. اما در معامله قاچاق به چه کسی می‌توان اعتماد کرد؟ چگونه می‌توانید مطمئن باشید که پول کالا را دریافت می‌کنید؟ همان داستان بابک زنجانی و اطرافیانش که در دوره احمدی‌نژاد نفت را گرفتند و فروختند و هنوز که هنوز است آن سه میلیارد یورو را برنگردانده‌اند و کسی هم نتوانسته از آنها بگیرد. بابک زنجانی فقط یک نمونه‌اش بود که مشخص شد. در حال حاضر هم هیچ تضمینی وجود ندارد که در این معاملات قاچاق نفت و ارز امثال او دوباره پیدا نشـوند و بخش مهمی از پول را علاوه بر آن تخفیف در خرید و تخفیف در انتقال پول، بالا بکشند. برای شخصی که خرید قاچاق می‌کند آبرو و اعتبار مطرح نیست و ممکن است زیر قولش بزند و پول شما را ندهد. این مسائل دیگر واضح و بدیهی است که من شرم دارم توضیح بدهم. اصلا مساله اقتصادی نیست؛ مساله ساده عقل سلیم است. اگر در دنیا روابط تجاری رسمی نداشته باشید، نمی‌توانید تجارت کنید، نمی‌توانید اقتصاد مملکت را اداره کنید. تمام شد و رفت.

ما نباید خودمان را گول بزنیم. در حال حاضر یک طرف این ماجرای تحریم، کشور ما ایران است طرف دیگر آمریکا. و تداوم تحریم‌ها هیچ زیانی به آمریکا وارد نمی‌کند اما به تدریج اقتصاد ما را نابود می‌کند. تفاوت اینجاست؛ عقل سلیم این مساله را به طور ساده و روشن توضیح می‌دهد که چاره آن در مذاکره و گفت وگو است. اینکه بنشینید و بگویید ما عجله‌ای نداریم یا اینکه شروط مختلف بگذارید، راه درست نیست. ما بارها اعلام کرده‌ایم که قصدمان دستیابی به سلاح هسته‌ای نیست. پس باید مساله را با مذاکره حل کنیم. مساله طرف مقابل سلاح هسته‌ای است و ما هم که سلاح نمی‌خواهیم. پس گفت‌وگو تنها راه است

* به تازگی وزیر صنعت، معدن و تجارت هم اعلام کرده است که قصد دارند ارتباط کالاها با دلار را قطع کنند. اساسا این گزاره چه مفهومی دارد؟ً

مطلقا هیچ؛ هیچ معنایی ندارد. برآوردهای مختلفی از سهم آمریکا در اقتصاد جهانی وجود دارد که به طور میانگین سهم بالای ۲۰ درصد را نشان می‌دهد. هم‌چنین بیشتر از ۸۰ درصد معاملات تجاری در دنیا بر پایه دلار آمریکا انجام می‌شود. حالا اینکه ما تصمیم بگیریم که رابطه دلار و تجارت کالایی‌مان را قطع بکنیم چه نتیجه‌ای دارد؟ تولید ناخالص داخلی آمریکا بیش از ۲۰ هزار میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی ما در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۴۴۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار است. این اعداد تفاوت بسیار زیادی با هم دارند. وزن ما نه‌تنها یکی نیست، که تفاوت بسیار زیادی هم دارد. در رقابت‌های کشتی یک کشتی‌گیر سبک وزن تشک ۵۸ کیلوگرمی را با کشتی گیر سنگین وزن ۱۳۰ کیلوگرمی روی یک تشک قرار نمی‌دهند که مسابقه بدهند. اینکه رابطه دلار با قیمت کالای داخلی را قطع می‌کنیم هم نوعی رجزخوانی بی‌فایده است. بزرگ‌ترین رقیبی که برای دلار درست شد، یورو بود که هنوز نتوانسته با دلار رقابت کند. نمی‌گویم که همیشـه همین طور خواهد بود، در آینده ممکن است تغییر و تحولات زیادی در نظام پولی دنیا رخ دهد اما در شرایط کنونی دلار سهم غالب را در معاملات جهانی دارد و بیان چنین سخنانی اگرچه به اشتباه به انقلابی‌گری و شجاعت و جسارت و مرعوب نشدن در برابر خصم نسبت داده می‌شود اما حرف‌هایی بی‌معنا و خلاف عقل متعارف است. همان طور که اشاره کردم به نظر من هنوز برای برخی از اعضای دولت جدید مشخص نشده است که چه مســوولیت سنگینی دارند و در چه شرایطی قرار گرفته‌اند. تورم به شدت در حال افزایش است و فقر و تنگنای مالی مردم را در فشار قرار داده، دارایی‌ها و ثروت مردم مانند برف زیر آفتاب تورم ذوب می‌شود، برای من سوال است که این مسوولان با این سخنان چگونه می‌خواهند مردم را نجات بدهند یا حداقل آنها را راضی نگه دارند.

* در آخرین صحبت‌های سخنگوی وزارت خارجه اعلام شد که مذاکرات برای حل تحریم‌ها از هشتم آذرماه از سرگرفته خواهد شد. اگرچه این مساله خودش می‌تواند مقداری امید را زنده کند اما اقدامات دیگری هم صورت ایشان سه شرط را برای مذاکره اعلام کرده‌اند که به نظر درست ًگرفته مثلا اینکه آمریکا همه تحریم‌ها را یکجا بردارد که بعید است برای ً نمی‌آید. مثلا مذاکره پذیرفته شود.

من باز هم تاکید می‌کنم که سخنان ما نباید از جنس رجزخوانی باشد و باید معقول باشد. اگر شرط مذاکره این است که کل تحریم‌ها برداشته شود دیگر برای چه هدفی مذاکره کنیم؟ آمریکا برای چه بیاید سر میز مذاکره؟ اگر تحریم‌ها یکجا برداشــته شود که دیگر مذاکره‌ای نیاز نیست. اینکه ما با اقتصاد تحریم‌شده و تورم‌زده و آشفته برای رفتن به میز مذاکره شرط بگذاریم معنایی ندارد. آیا اقتصاد آمریکا به خاطر تحریم‌ها به هم ریخته است؟ مساله آمریکا نهایتا لابی اسرائیل است که اتفاقاً آنها هم از نیامدن بر سر میز مذاکره دفاع می‌کنند و مخالف مذاکره و گفت‌وگو هستند.

اسرائیل مخالف مذاکره است چون در این حالت است که می‌تواند به ایران‌هراسی دامن بزند و برای منافع خودش از تصویر ایران هسته‌ای استفاده کند و از آمریکا و غرب باج بگیرد. رویکرد ما نسبت به مذاکره اگر این گونه باشد، نمی‌توان به نتیجه آن خوش‌بین بود چون این رویکرد با عقل سلیم جور درنمی‌آید.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
m
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۷
0
0
کسانیکه مخالف روابط تجاری هستند نمیخواهند ارز خارج شود و مردم در رفاه باشند. کشور عقب مانده ما نمیتواند بدون تولیدات خارجی اموراتش را بگذراند
مجتبی شهابی
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۰۰:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
0
0
این مسوولان هنوز در مرحله شعار مانده‌اند و نمی‌دانند که نمی‌توان اقتصاد را با قاچاق اداره کرد. قاچاق اقتصاد را زمین می‌زند و نابود می‌کند. البته حداقل صداقتشان جای تقدیر دارد اما این مساله از چند بعد قابل ارزیابی است!!!!

جناب پرفسور درپیتی من به شما ثابت خواهم کرد که اتفاقا اقتصاد قاچاق همه چیز را سامان می‌دهد و بعد از شما لطف می‌کنید و این قبایی سوادی که از دانشگاهای درپیتی تر از خود و تحصیلات که در یک مشت دانشگاه ویرانه تر از خود انجام داده‌اید را به فراموشی خواهید سپرد و باده سوپر بودن شهرداری را بر تن خواهید کرد و به لطف خدا همان شغلی که لیاقت شما و امثال شما میباشد را ادامه خواهید داد .

و اما اقتصاد قاچاق چه معنایی در مفهوم و در ذهن شما پیدا کرده که فکر می‌کنید هم اکنون کشورهای به اصطلاح پیشرفته با داشتن انواع دانشگاهایی مختلف و تبحر در آن اکنون به آن مبتلا نیستند که شما در لفافه تعریف قاچاق کاملا همه چیز را محکوم می‌کنید و فکر می‌کنید این کشورها با سیستم کاملا پاکیزه و سرشار از صداقت در حال کنترل اقتصاد و نظام سرمایه داری خویش می‌باشند.

جناب پرفسور در نمونه این کشورها و همین توالت عمومی انگلیس که بنده در آن زندگی میکنم ، اقتصاد در زبان و کاغذ با ایجاد آمار و آمار سازی و گزارشات هر ساله چه بر مبنایی پیشرفت چه بر مبنایی پسرفت هر روز در حال گزارش رسانی به همگان میباشد ولی متاسفانه نه این کاغذ بازی‌ها باعث نجات زندگی این مردم گردیده نه این اقتصاد آماری که مردم را دلخوش به تبلیغات سرمایه دار شدن و رسیدن به پولهای کاملا در توهم و خیال رسانده ، باعث سربلندی سرپرستان خانواده در این کشورها گردیده ، جریان‌هایی کاملا سناریو سازی شده و برنامه سازیهای مختلف در انواع شغل‌ها و تبلیغات کاملا شگفت انگیز و به نماش گذاری استورهایی میلیاردی مخصوصا در میان نسل جوان و ایجاد حسرت رسیدن به مشهوریت و معروفیتی که تاوان آن بسیار سنگین‌تر از آن میباشد که شما حتی لحظه ای نمی‌توانید تصور خالی شدن زیر پای خود را هم برای ثانیه ای تحمل کنید و اگر بنده زمان کافی داشتم مطمن باشید بعد از تشریح وقایع پشت پرده این برنامه سازی‌ها و تبلیغات به فلاکت کشیده شدن چه اشخاصی در اینگونه کشورها ، آنوقت شما بیشتر از دعایی کمیل برای خود و دیگران اشک میرختید و معنایی قاچاق را در بعد وسیعتری درک و مطالعه میفرمودید .

شما به مانند همان کشور ایران ، در ظاهر میتوانید تمامی قوانین و ارگانهای زیربط چه دولتی چه بخش خصوصی را ، مجموعه ای از نهادهای کنترل و ملزوم به رعایت قوانین بدانید ولی در عمل قانون بی قانونی در کنار تمامی نظارت‌ها و کنترل نهادهای نظارتی آزادنه می‌تواند با یک جهش کاملا چشمگیر در زیر همان دوربین‌های ۲۴ ساعته و نظارت ارگانهای امنیتی و نهادهای زیر ربط و حتی با اطلاع مستقیم دولت ، اقتصاد یک کشور را در طی یک سال به عقب گردی ۱۰ ساله مهندسی معکوس کرده و با ایجاد زنجیره‌ای از کلاهبرداران و شیادان چه خواسته چه ناخواسته ، چنان ضربه ای به اقتصاد مملکت وارد کند که هنوز تاوان آن بعد از ۱۰ سال تمامی ساختارهای این کشور را فرا گیرد ، بنده از نمونه این طرحهایی راهبردی برای شما صحبت میکنم که فقط سال ۲۰۰۸ نمونه ای از آن بوده که در همین تخم حرامزاده خانه که مرکز پرورش و حمایت یک مشت دلال و دزد گردیده و صادرات آن به مانند کارخانجات ، رشد چشمگیری را هم داشته و چه مراکز امنیتی چه مراکز دولتی و حتی بخش خصوصی را فرا گرفته ، مردم به خاک سیاه افتادند و دولت فخیمه این کشور ، دانسته می‌دانست که در زیر کنترل همین نهادهای امنیتی و نظارتی چه فساد علنی در بانک‌ها و موسسات خصوصی و بنگاه‌هایی اقتصادی که جریانات مسکن و موسسات مالی را کنترل می‌کنند افتاده و فاجعه سقوط علنی کشور در حال رونمایی میباشد آنهم توسط حقوقدان ، سرپرستان بعضی بانک‌ها و نهادهای کنترل و نظارت .

آیا شما فکر می‌کنید دریافت وام‌های کلان با انواع کاغذ بازی‌ها و فساد جعل اسناد ، و فرار از مالیات مستقیم در کشوری که با مالیات مستقیم مردم کنترل می‌شود و بر هم زدن کل بازار داخلی و ایجاد تورم و بحران در بازار مسکن که بخش بزرگی از اقتصاد این کشور را در دست دارد به معنایی قاچاق نیست ، چرا قربان این هم بخشی از سرچشمه هایی فساد میباشد که دقیقا به قاچاق و فساد ربط دارد !!!!

فکر میکنید چرا این کشور توانست با بحران شگفت انگیزی که توسط این پرفسوران قرن ، دراین کشور در مرحله اول پروژه حضرات ایجاد گردید غلبه کند و کشور را تا لبه پرتگاه برشکستگی نجات دهد !!!!

در آن زمان خانم تراز می ، رئیس جمهور وقت با خواهش از کشورهای دارای ذخایر ارزی و مالی سنگین در بانک‌ها ، مراکز مالی و تجاری این کشور ، به مانند کویت از آنها درخواست کرد که از خروج پولهایی خود جدا جلوگیری کنند تا لااقل بتواند بخشی از بحرانی که از قبل شکل گرفته بود و باعث برشکستگی بسیاری از مشاغل و حتی بعضی از کمپانیهای بزرگ گردید را جبران کند ، ولی فقط مردم صدایی ناقوس کرش اقتصادی را شنیدند و آنهایی که در مرکز اخبار و وقایع حقیقی بودند ، تمرکز این لایه فساد و کلاهبرداری و شیادی در نهادهای امنیتی و نظارتی و خیانت این حضرات که اکثرا هم تحصیل کردگان همین توالت عمومی بودند را کاملا با گوشت و پوست خود احساس کردند مخصوصا زمانی که بسیاری یا خانه های خود را به طریقی از دست دادند یا شغل‌ها و مشاغل خود را کاملا نابود شده دیدند ، بله دولت بخشی از برنامه حمایتی خود را برای جبران وام خانه آنهم فقط یک خانه تامین کرد ولی ابعاد ضربه ای که به اقتصاد و زیر ساخت‌های مربوط به شاخ هایی اقتصادی بود بیشتر از آن قابل رویت بود چرا که هنوز هم بعد از چندین سال بقایایی آن وجود دارد .

بله بقایایی آن پولشویی علنی بعضی بانک‌ها در همین کشور میباشد ، جناب پرفسور پولشویی یعنی چه ، یعنی پولها با عزت و سربلندی بین کشورها جابجا می‌شود آنهم با همان نظارت و کنترل دقیقی که شما انتظار آن را دارید و فکر می‌کنید تنها ملیتی که با اقتصاد پاکی که شما تفسیر آن را دارید در حال قاچاق میباشد ، نه قربان پولشویی هم بخشی از تعریف قاچاق میباشد ولی باز هم با همان تشریحی که در بالا برای شما کردم ، با همان نظارت و کنترل دستگاها و اشخاص زیربط اجرا می‌گردد و تنها تفاوت آن با قاچاق ، پاکیزه بودن این پولشویی و در صورت رسیدن به بازجویی قانونی، جریمه نقدی میباشد .

این بخشی از اقتصاد قاچاقی بود که گردانندگان آن تحصیل کردگان دانشگاهایی معروف و پرفسورانی می‌باشند که شما فکر می‌کنید با این شوکت و ابهت ساختگی ، همگی با همان تعاریف و تعاملات و معادلات اقتصادی و فرهنگی در حال ساختن پولهای کاملا پاکیزه می‌باشند و شما اکنون نه خواب بر چشم دارید و نه توان جوابگویی به وجدان خویش را !!!!

ایا تا بحال با خو فکر کرده‌اید که اگر درصد دستمزد بعضی از حضرات در اطراف شما ،با مقدار فعالیت واقعی و روابط فعال اقتصادی فعالیتهای انها مقایسه شود ، چه عدد واقعی بایستی با همان آماری که شما طرفدار آن می‌باشید برای مردم نشان داده شود ؟!!!
، آیا واقعا آن پولها و کاغذهای کاملا اضافی، نشان دهنده مقدار شرافت و وجدان آنهاست یا نشان دهنده مقدار انسانیت و شرافت آنها!!!

این هم بخشی از سلسله فساد میباشد که در کنار همان قاچاق ولی اینبار در لوایی داشتن مهارت کافی برای کلاهبرداری و قانع نبودن به حق خویش ، پایه گذاری میگردد که ظلم به دیگران و تا بخشی هم بر طبق اصول حضرات فرار از حقیقت میباشد !!!!

قاچاق معنایی بسیار فراگیر دارد اما در دید شما فقط مربوط به قاچاق و قاچاق بر میباشد ولی وسعت آن تا بینهایت یعنی غارت مردم و بیت‌المال خلاصه می‌شود که خود میدانید که پدید آورندگان و هدایت کنندگان آن چه کسانی می‌باشند!!!!
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: