به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، استاد اقتصاد دانشگاه تهران معتقد است: بازار ارز تحت تاثیر عوامل داخلی و خارجی متعدد دستخوش نوسان میشود و بی تردید مسیر حرکت مذاکرات و احیا یا عدم احیای برجام می تواند وضعیت بازار ارز را روشن کند.
محمد میزرائی- ببازار ارز این روزها دستخوش نوسانی افزایشی است و عبور دلار از مرز 25 هزار تومان در صرافیهای بانکی مساله مهمی برای بسیاری از تحلیلگران و ناظران تلقی می شود. این اتفاق در حالی رخ میدهد که برخی انتظار کاهش نرخ ارز و به ثمر رسیدن مذاکرات در مدت زمانی کوتاهتر را داشتند.
آلبرت بغزیان، تحلیلگر اقتصادی معتقد است: مهمترین چالش دولت سیزدهم که باید درباره آن تصمیمگیری شود، نرخ ارز است. آلبرت بغزیان در گفتوگو با خبرآنلاین درباره مهمترین چالشهای اقتصادی دولت سیزدهم اظهار کرد: نرخ ارز باید مشخص شده و در محدودهای حفظ شود تا بتوان بقیه کارها را با تثبیت نرخ ارز ادامه داد.به گفته وی اصلاح سیاستهای ارزی یکی از مهمترین اولویتهای اقتصادی ایران است.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران تاکید کرد: در غیر این صورت بحث سوداگری در سایر بازارها باقی خواهند ماند و نمیتوان به سمت تولید و بهبود این بخش حرکت کرد.
این اقتصاددان گفت: دولت سیزدهم باید تکلیف برجام را نیز مشخص کند یعنی مذاکرات را نهایی کنند نباید اجازه داد امیدواریها و یا بدگمانیها باعث شود تا نوسانات در بازار مشاهده شود زیرا اکنون شاهد بالا و پایین شدن قیمتها در بازار تحت تاثیر انتشار اخبار از مذاکرات برجام هستیم.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: در گام بعدی با مساله مهم کالاهای اساسی باید توجه کرد زیرا با تثبیت نرخ ارز، قیمتگذاری کالاهای اساسی باید انجام شود و این روند بر اساس ارزی که برای تامین این کالاها اختصاص مییابد، از حالت ثبات برخوردار شود. برای نمونه تاکنون نتواستهایم بازارهای تخممرغ، گوشت، مرغ و ... را ساماندهی کنیم.
وی درباره نرخ منطقی ارز در دولت سیزدهم اظهار کرد: نرخ منطقی یک بحث است و ثبات نرخ ارز بحث دیگری است یعنی در بحث تثبیت ،نرخ ارز باید رو به کاهش باشد و نه رو به افزایش و باید توجه داشت این مساله به سرانجام تصویب برجام و امکان ورود درآمدهای ارزی کشور بستگی دارد. به عبارت دیگر با به سرانجام رسیدن برجام مشخص می شود چه میزان درآمد ارزی و ذخیره ارزی داریم.
بغزیان گفت: تحت تاثیر این شرایط باید نرخ ارز به کمتر از ۱۵ هزار تومان برسد و به اعتقاد بنده نرخ ارز کمتر از ۱۵ هزار تومان میتواند سبب امیدواری به کاهش قیمتها در بازارهای مختلف شود در غیر این صورت چسبندگی فعلی قیمتها ادامه خواهد یافت.
وی بیان کرد: همان طور که ذکر شد در غیر این صورت شاهد ادامه چسبندگی قیمتهایی که اکنون در بازار وجود دارد، نرخ کمتر از ۱۵ هزار تومان میتواند موجب ثبات قیمت، اشتغال و رشد اقتصادی را تضمین کند و صرفا اینگونه نیست که ما برمبنای صادرات و واردات در مورد نرخ ارز تصمیمگیری کنیم.
این اقتصاددان گفت: نرخ ارز نباید تا این حد بالا میرفت که پایین آوردن آن موجب مقاومت میشد زیرا کاهش نرخ ارز در پایین آمدن قیمت سایر کالاها بسیار موثر است اما عدهای از بالا بودن نرخ ارز سود میبرند.
وی بیان کرد: به نظر بنده برای اینکه امیدی برای کاهش قیمتها در بازارهای مختلف وجود داشته باشد و دستیبابی به برخی کالاهای از حالت رویا بودن خارج شود، باید نرخ ارز را به زیر ۱۵ هزار تومان کاهش داد.
وی درباره اظهار نظر برخی از کارشناسان اقتصادی مبنی بر حجم بالای نقدینگی در جامعه و اینکه دولت سیزدهم میراثدار حجم عظیمی از نقدینگی خواهد بود و راهکار این دولت در برابر این مساله توضیح داد: اعتقاد ندارن حجم نقدینگی در کشور بالاست بلکه به نظر بنده به دلیل اینکه قیمتها بالاست؛ نقدینگی افزایش یافته است. به عبارت دیگر قبلا برای خرید گوشت ۴۰ هزار تومان هزینه میکردیم اما اکنون باید ۲۰۰ هزار تومان پرداخت کنیم بنابراین باید پرسید ۱۶۰ هزار تومان مابهالتفاوت این قیمت از کجا باید تامین شود؟ بنابراین نقدینگی به خاطر تورم است و بخشی از تورم به دلیل نقدینگی است و مواردی مانند کمبود ارز و گران شدن آن و ... موجب افزایش نرخ تورم در جامعه شده است.
وی ادامه داد: نقدینگی که از سوی دولت ایجاد شده به افزایش تورم کمک کرده است ولی افزایش قیمتها نمیتواند با نقدینگی پایین همراه شود و به حتم موجب بالارفتن نقدینگی میشود. بغزیان تاکید کرد: اینکه چه کنیم تا نقدینگی را کنترل کنیم راهحلی جز هدایت نقدینگی به سمت تولید نداریم و تا زمانی که بازارهای موازی و سوداگری وجود دارد، نقدینگی به سمت تولید حرکت نمیکند.
وی بیان کرد: عمده نقدینگی نزد بانکهاست بنابراین در نخستین گام باید بانکها مجاب کنیم تا از آن ساختمانهای مازاد و املاک خود خلاص شوند و آنها را تبدیل به پول کرده و پول را به تولیدکننده وام دهند. وی تاکید کرد: مشکل اصلی ما تولید است و نقدینگی به سمت تولید نمیرود و راهکار این است که بانک از هیأت مدیرههایی تشکیل شوند که برای تولید دل بسوزانند.