به گزارش خبرداغ ، ابراهیم رحیمپور در گفتوگو با ایلنا، در ارزیابی روند فعلی افزایش تنش در افغانستان در پاسخ به سوالی در خصوص انتقاداتی که به جمهوری اسلامی ایران مبنی بر انفعال و عدم نقش آفرینی برای ایجاد صلح و ثبات در همسایه شرقی مطرح میشود، گفت: در تحلیل شرایط فعلی، قبل از هر چیز باید مسیری که آمریکاییها در افغانستان طی کردند را در نظر بگیریم؛ به هر صورت افغانستان بدون در نظر گرفتن آمریکاییها وضعیتی دارد و در این ۲۰ سال بعد حمله آمریکا وضعیت دیگری داشته؛ همچنین طبعا دولت کابل، دولت برخواسته از آرای عمومی نیست و در آخرین انتخابات هم کاملا مشخص بود، البته این به معنی آن نیست که مردم طالبان را برگزیدند و برای همین به دولت رای ندادند. از این نظر این صحنه را اگر در نظر بگیرید طبیعی بود که سیر به همینجا بینجامد و برای کسانی که تحولات افغانستان را دنبال میکنند وضعیت فعلی غیرمنتظره نبود.
وی ادامه داد: آمریکاییها نیز از دوره ترامپ شروع به باجخواهی از کشورهایی کردند که به نحوی امنیتشان را آمریکا تامین میکند و این مساله شامل حال کره، ژاپن و عربستان شد. در نتیجه راهبرد این کشور این بود که افغانستان دیگر برای ایالات متحده فایدهای ندارد و از این منظر تصمیم بر خروج گرفتند. خارج شدن نیروهای خارجی هم به معنای بهم خوردن معادلات داخلی است و از مذاکرات دوحه به بعد آمریکا سعی کرد نسبت به تحولات افغانستان بیتفاوت باشد و نسبت به اقدامات طالبان سکوت کند. اساسا واشنگتن در مذاکره و همکاری با گروههای تروریست سابقه طولانی دارد و تنها منافع داخلی آمریکا در این حوزه مهم است.
این کارشناس مسائل آسیاسی مرکزی گفت: با این وضعیت طالبان مدعی و علاقمند به قدرت گرفتن است و علاقهای هم به شراکت قدرت و ائتلاف با سایر گروهها ندارد و دولت مرکزی هم بدون کمک آمریکا نمیتواند دوام بیاورد و از این نظر بوی گسترش طالبان حتی به کابل هم به مشام میرسد و البته درصد قابل توجهی از مردم افغاستان هم با طالبان مشکلی ندارند. به هر صورت سفر اخیر آقای اشرف غنی به آمریکا به آن شکل نابرابر نیز تاثیر داشت و نشان داد آمریکا اهمیتی برای امنیت در این کشور قائل نیست.
رحیمپور در خصوص نقش ایران برای ایجاد ثبات در افغانستان و انتقادهایی که در این خصوص مطرح میشود، گفت: ایران در چند دوره مختلف چه پیش از حضور آمریکا در این کشور و چه بعد از آن نقشآفرینی داشته است. بعد از ورود آمریکا ایران به شکلی نفع برد و برای سقوط طالبان هم تلاش کرد و البته آمریکا نمکشناس نبود و بعد از همکاری با ایران مساله «محور شرارت» را مطرح کرد. پس از آن دوره ۱۳ ساله آقای کرزای طی شد که خود ایشان نیز در پایان دوره نسبت به دخالتهای آمریکا به خصوص در مورد عملیاتهای نظامی به شدت انتقاد داشت.
وی افزود: در دوره بعد که آقای اشرف غنی بر سر کار آمدند البته رابطه ما به نزدیکی زمان ریاست جمهوری آقای کرزای نبود و این مشهود است؛ حتی اگر آقای عبدالله در کنار ایشان نبود این شرایط به مراتب بدتر بود که البته به معنای قطع همکاری یا درگیری نبوده و تنها در برخی مسائل نظرات متفاوت است؛ برای مثال از ما انتقاد میکردند که چرا با طالبان دیدار میکنید در حالی که دیدیم آمریکاییها با طالبان در دوحه دیدار کردند. طبیعتا ما هم برای دیدار با طالبان توجیه داریم چرا که بخش قابل توجهی از مرزهای مشترک در اختیار دولت مرکزی نیست و ما برای حفظ امنیت خودمان لازم داریم با همه گروهها وارد گفتوگو شویم هرچند موارد مطرح شده در این دیدارها به اطلاع دولت کابل هم میرسید.
وی ادامه داد: مرحله بعد خروج آمریکاییها در پی توافق صورت گرفته در دوحه بود که به صورت اصولی ما از این مساله خوشحال هستیم اما اینکه معادله دولت چگونه پیش خواهد رفت و همسایه شرقی به کدام سمت خواهد رفت، جزو مسائلی است که در تهران مطرح میشود. حال اینکه سیاست ما در افغانستان فعال بوده یا خیر؛ بحث جداگانهای دارد. به هرصورت ما همیشه در صحنه افغانستان حضور داشتیم اما باید بدانیم که این صحنه شبیه باتلاقی است که مدیریت میزان حضور در آن مهم است و حضور بیش از حد برای ما هم نفعی ندارد.
معاون اسبق آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه گفت: ما مراحل مختلفی را در افغانستان طی کردیم و در این شرایط هم مشکلات خاص خودمان را داریم که البته بنده معتقد هستم باید حضور فعالی داشته باشیم چرا که شرایط ویژه است و ما باید پیش از سرازیر شدن آوارگان جدید به سمت کشورمان وارد عمل شویم.