به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه کیهان : به نوشته روزنامه جوان، در درون جبهه اصلاحات، صرفنظر از کاندیداهایی که خود را ملزم به پیروی از تصمیم نهایی نهاد اجماعساز نمیدانند، با دو شاخه روبهرو هستیم؛ بخشی با محوریت حزب اتحاد ملت معتقد هستند که حتماً باید از یک کاندیدای اصلاحطلب حمایت کنند و ائتلاف با فرد و جریان دیگر نادرست است. آنها با اشاره به ناکارآمدیهای دولت روحانی، آن را ناشی از عدم اعتقاد روحانی به اصلاحطلبی میدانند و از همین رو، با نادرست دانستن ائتلاف اصلاحطلبان با روحانی، اصرار دارند که این بار یک کاندیدای درون گفتمانی داشته باشند. این در حالی است که دولت روحانی سهم مناسبی به اصلاحطلبان در دولت بخشید و نیروهای اصلاحطلب نقش مهمی در تعیین و اجرای سیاستهای دولت تدبیر و امید داشتند. این دسته گاه صحبت از مشارکت مشروط در انتخابات میکنند و گاه هم میگویند اگر کاندیدایشان رد صلاحیت شود، در انتخابات حاضر نخواهند شد و دیگر تن به کاندیدای ائتلافی نمیدهند. با این حال، بعضاً هم روی گزینههایی دست گذاشتهاند که به دلایل مختلف میدانند که صلاحیت آنها رد میشود.
بخش دوم با محوریت حزب کارگزاران سازندگی، میگویند که میتوان روی یک کاندیدای میانه، اما بدون مشکل تأیید صلاحیت سرمایهگذاری کرد و برخی از آنها حتی مشخصاً به علی لاریجانی اشاره میکنند. نقطه مشترک اصلاحطلبان تندرو و میانه و دولتیها شاید اسحاق جهانگیری باشد. اما هشت سال حضور او در کابینه روحانی و نداشتن عملکردی قابل دفاع، عملاَ او را چه در میان مردم و چه در میان سیاسیون و احزاب و رسانهها تبدیل به مهرهای سوخته کرده و بعید است یک سیاستمدار روی او سرمایهگذاری انتخاباتی کند. تکاپوی گسترده اصلاحطلبان با حضور 14 نامزد در حالی است که آنها از دیرباز (به وقت پاسخگویی به مطالبات مردم) ادعا کردهاند رئیسجمهور کارهای نیست و اختیاراتی ندارد. در پایان هر دو دولت خاتمی و روحانی آنچه دلیل شکستها و عدم تحقق وعدهها معرفی شد، عواملی در خارج دولت بودند. «اختیارات دولت کم است». این جملات در کنار مشاهده تکاپوی انتخاباتی گویندگان، ناخودآگاه این سؤال را ایجاد میکند که اگر اختیارات رئیسجمهور کم بود و به سبب همین اختیارات کم، نتوانستید وعدههایتان را محقق کنید، پس این همه تکاپو برای چیست؟