به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه رسالت ، یک. مطالعه آنچه در قرن بیستم میلادی بر منطقه غرب آسیا رفته، دل هر انسانی را به درد میآورد. سلسله خرابیها، ویرانیها، قتل و غارت و ناامنی، تهاجم و دخالت نیروهای فرامنطقهای، قحطی گسترده و نسلکشی که در بیش از ۳۰ کشور منطقه غرب آسیا به وقوع پیوسته، معلول مجموعهای از عوامل است که در رأس آنها، ظهور غده سرطانی صهیونیستی در حساسترین نقطه این منطقه است. رژیم صهیونیستی که با حمایت اغلب قدرتهای جهانی، طی سلسلهای از منازعات که به جنگهای سهگانه اعراب و اسرائیل مشهور است، نهتنها چند دولت و ارتش را شکست میداد، بلکه عملا روحیه دینی و غیرت عربی مسلمانان منطقه را تحقیر میکرد و حتی در آخرین جنگ که باافتخار آن را ۶ روزه مینامید، مساحت تحت اشغال خود را سهبرابر کرد و چند دولت عربی را همزمان مغلوب کرد. این دولتها، با تجمیع توان خود و پس از ۶ سال از جنگ سوم، حملهای ناگهانی علیه دولت غاصب ترتیب دادند که بازهم شکست خوردند.
همین وضعیت بود که رؤیای نیل تا فرات را قوت میبخشید و گذشته از جنگهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، رژیم صهیونیستی یا همدستان و متحدانش، جنایات وحشیانهای همچون ماجرای روستای دیر یاسین و اردوگاه صبرا و شتیلا رقمزدهاند که بیشک در شمار بزرگترین جنایات تاریخ بشر است.
دو. مصائب ملتهای مسلمان منطقه همچنان ادامه دارد و حتی رژیم صهیونیستی، بیهیچ واهمهای همین چند سال پیش هم به مدرسه سازمان ملل در نوار غزه یورش برده و دهها کشته و زخمی بر جای گذاشته است. اما هر کس، صرفنظر از جزئیات و با دیدگاهی کلان نگر، بدون پیشداوری و منصفانه وقایع منطقه را بخواند، بیشک نقطه عطف تغییر روند تحولات منطقه، انقلاب اسلامی مردم ایران است. صدور فکر انقلابی از ایران به منطقه، زودتر از چیزی که تصور میشد به وقوع پیوست و اولین گروه خارجی متحد ایران که اندیشه و مرام سیاسی امام خمینی را الگویی موفق یافت و محور کار خود قرارداد و شجاعانه و با اعتمادبهنفس هم آن را اعلام کرد، حزبالله لبنان بود.
سه. تحلیل روند تحولات لبنان و اسرائیل، بسیار مفصل است. اما صرفا اگر به خروجیها نگاه کنیم، طی ۱۵ سال درگیری با مقیاس کوچک پس از جنگ ۱۹۸۲ که به شکست لبنان و اشغال بخشهایی از آن منجر شد، حزبالله لبنان باقدرت، اشغالگران صهیونیست را از جنوب لبنان اخراج کرد و ۷ سال بعد در سال ۲۰۰۶، اولین شکست جدی رژیم اشغالگر از زمان تأسیس را به اسرائیل تحمیل کرد. حزبالله در جنگی کوتاه، صدها تانک و خودروی نظامی و چند ناو جنگی اسرائیلی را منهدم کرد و برای اولین بار، پایههای هویت و بقای این رژیم را لرزاند. این بار طرف لبنانی به نشانه تحقیر، نام جنگ را ۳۳ روزه گذاشت و در سوی دیگر، مقامات رژیم صهیونیستی که عادت داشتند از اعداد و ارقام برای کوچک کردن حریف بهره بگیرند، آن را جنگ دوم لبنان لقب دادند. سید حسن
نصرالله که رهبر شیعه حزبالله بود، به یکی از محبوبترین چهرهها در دنیای اسلام و جهان عرب تبدیل شد و تا همین امروز هم، رژیم صهیونیستی را بااقتدار پشت مرزهای لبنان نگاه داشته است.
چهار. در یک دهه اخیر و با شروع ناآرامیها و بالا رفتن سطح دخالت و تحریک خارجی، جریانات مشابهی در سایر کشورهای مسلمان منطقه شکل یافته که همگی در همین بازه زمانی کوتاه، منشأ تأثیر بسیار بالایی در کشورهای خود و حتی در سطح بینالملل بودهاند. حزبالله لبنان، اینک در منطقه چند برادر نوجوان پیداکرده که بیشک آینده دفاع از مردم منطقه در دستان آنهاست. حشد الشعبی عراق و بسیج مردمی سوریه تحت عنوان «نیروهای دفاع ملی»، در اخراج داعش و سایر گروههای تکفیری همراستا با اسرائیل نقش اول را بازی کردهاند و حتی در مقاطعی در سوریه، مستقیما با طرف اسرائیلی رودررو شدهاند. انصارالله یمن نیز، زائیده گروه دیگری به نام شباب المؤمنین است که رهبرش، ۴۰ سال قبل به ایران آمد تا با اندیشههای سیاسی امام خمینی بیشتر آشنا شود. شاید کمتر کسی باور میکرد که انصارالله پس از چند سال بهجایی برسد که با مقاومت در برابر ارتش سعودی و انجام عملیات بزرگ نظامی، یکی از تأثیرگذارترین مؤلفهها بر قیمت انرژی دنیا باشد و بر سر زبانها بیفتد. گروههای مقاومت فلسطینی هم، بهویژه آنهایی که در باریکه غزه مستقر هستند، با الهام از روحیه حزبالله و
پیاده کردن مدل سیاسی، اجتماعی و نظامی آن، عزت یافتهاند و در دهه گذشته چندین بار در برابر تهاجم صهیونیستها ایستادهاند و همین روزها، اخباری از واکنش موشکی آنها به اخراج چند خانواده فلسطینی از بیتالمقدس شرقی منتشرشده است.
پنج. افغانستان، بیش از نیمقرن است که روی آرامش به خود ندیده و از تهاجم شوروی سابق، آمریکا و درگیریهای داخلی بهشدت رنجور است. واضح است که تشکیل دولت و سازوکارهای بوروکراتیک حکمرانی، هرچند ضرورت داشته اما راهحل مشکل ثبات در افغانستان نبوده و نیست. تصاویر حمله گروه موهومی به نام داعش خوراسان به مدرسه دخترانهای در منطقه شیعهنشین کابل، خواب را از چشمان انسان میگیرد. این حملات، سابقهدار هم بوده و در یک سال و نیم گذشته، شدت یافته است. قدرتهای خارجی هم اگر خود شریک این جنایات نباشند -که شواهدی برای این شراکت شوم وجود دارد- قطعا برای مقابله با آن کاری نخواهند کرد. این بار نوبت جوانان پرصلابت افغانستان است که اتفاقا برخی از آنها، در سوریه تحت عنوان لشکر فاطمیون جهاد کردهاند و آموزشدیده میدان رزم حاج قاسم سلیمانی هستند. مجاهدین افغانستان و همرزمان احمدشاه مسعود هم آماده این میداناند. ثبات افغانستان، بیش از کمکهای سیاسی و دیپلماتیک، در میدان و به دست جوانان افغان رقم خواهد خورد. افغانستان، یک «حزبالله» میخواهد.
سید محمد بحرینیان